امروز طبق معمول تو دفتر کارم نشسته بودم و منتظر مراجعهکنندههام بودم تا بهشون مشاوره سرمایهگذاری بدم. این دفعه دیگه هیشکی یه هویی از در نیومد تو تا داستانو شروع کنه و بشه بهونه یادداشت امروز. داشتم با خودم فکر میکردم که «متأسفانه هنوز توی خیلی از کشورهای دنیا تصور میشه که «قانون» برای حل مشکلات جامعه و بهبود روابط مردم با همدیگه و روابط مردم با دولته. البته توی کشور ما خوشبختانه این تصور وجود نداره و بعضی قوانین بهعنوان «همینه که هست» اجرا میشن؛ مثلاً میبینیم که ناگهان 70 میلیون آدم دارن برای دور زدن یه قانون تلاش میکنن!
البته یه موقع این طور فکر نکنید که اینها مثل قوانین خارجیه که چون ظالمانه است ما دور میزنیم، نه! اتفاقا اینها قوانین عادلانهای که مردم به دلیل ناآگاهی دور میزنند. مثلاً همین خدمت عادلانه سربازی که سالانه هزاران نفر درگیر اون هستند و میخوان به هر نحوی شده اون رو دور بزنند. قبلا راههای فرار از سربازی تا دلتون بخواد زیاد بود. مثلاً مشمول با خودزنی معاف میشد، این خودزنیا یه طوری بود که الان شما نسل دهه 60 را نگاه کنید یه سری آدم 4 انگشتی، بیدندون و کور و 150 کیلویی و. . . میبینید که از اینکه معاف شدهاند خیلی هم راضی هستن و در کمال صحت و سلامت(!) دارن به زندگیشون ادامه میدن!
بحمدالله الان نهتنها این شرطها برای معافیت برداشته شده بلکه معافیت کفالت پدر هم 10 سال بالاتر رفته و اون دریچهام تقریباً بسته است چون دیگه هیشکی تا 70سالگی عمر نمیکنه و خوشبختانه این راه فرار هم بسته شد. حالا بازار خریدوفروش سربازی داغه و خوشبختانه دولت سرمایهگذاری خوبی تو این زمینه انجام داده، به علاوه یه سری مشاغل هم در همین راستا ایجاد شده که طرف به شما کمک میکنه تا مسیر رسیدن به معافیت رو راحتتر سپری کنی و یه پولیام گیرش میاد خب. واقعاً اینکه چرا جوونا از خدمت سربازی طفره میرن برای من که دکترم و سالها تجربه کارهای مختلف و مشاوره سرمایهگذاری دارم هم سوال بزرگیه!
چندتا نصیحت بکنم اول: آخه ای جوان چرا فرار میکنی؟ حالا درسته که برای رفتن به سربازی فرصتها یا چیزهاییرو از دست میدی، ولی عوضش مررررد میشی! فردا با سر بالا مدرک پایان خدمت رو دستت میگیری و میری خواستگاری؛ پدر دختر میپرسه کار داری؟ میگی نه! میپرسه اندوختهای، ارثی، میراثی، چیزی داری؟ میگی نه! میگه پس چی داری؟ همینطور با سر بالا کارت پایان خدمت را نشون میدی و با صدای رسا میگی: من مَررردم! کارت پایان خدمت دارم! پدر دختر هم میگه دمت گرم! خیلی مررردی! حالا برو بیرون. بله! ممکنه این اتفاقات جزیی هم پیش بیاید ولی انصاف اینه که به جنبههای مثبت خدمت هم نگاه کنید!
شما با رفتن به سربازی به دولت و سایر ارگانها کمک میکنید. آیا در حالت عادی اگه به شما میگفتن بیا با این حقوق به دولت کمک کن کمک میکردید؟ خیر! به هیچوجه! شاید حتی میخندیدید. این حرفای من هرچند توی نگاه اول هیچ ربطی به سرمایهگذاری نداره ولی اگه دقت کنید میبینید که در نگاه دوم یا شاید نگاه چندم، چند تا نکته بسیار اساسی در این افکار بنده برای سرمایهگذاری وجود داره که اتفاقا خیلی هم کاربردیه و تقریباً میشه گفت که اصول کلی سرمایهگذاری در هر بازاری رو میشه در این مطلب پیدا کرد.
اصل یکم: هر چیزی ذاتا قابلیت سرمایهگذاری داره؛ سرمایهگذاری از بین نمیره و فقط از موضوعی به موضوع دیگه تغییر میکنه بهویژه در بخش دولتی، مثلاً همین سربازی که دیدید دولت چه سرمایهگذاری خوبیداره توش انجام میده خودش یه جور هنره که میتونه قیمت تمام شده خدمات دولت رو پایین بیاره.
اصل دوم: سرمایهگذاری و پول در آوردن بر پایه خلاقیت طراحی شده و در دنیای امروز هیچ کاری بدون خلاقیت موفق نمیشه. بهعنوان مصداق در نمونه افکار بالا خود مسئله فروش سربازی واقعاً به ذهن کی میرسید. اینجوری میشه که خلاقیت یه هویی باعث ایجاد درآمد میشه!
اصل سوم: شانس در سرمایهگذاری مهمترین عامله بنابراین به شانس خودتون اعتماد کنید و در کسبوکارهای با ریسک بالا سرمایهگذاری کنید. از این حیث هم اگه بخوایم ریسک رو به موضوع بالا ربط بدیم خب سربازی نرفتن و غیبت از سربازی ریسک خیلی بیشتری نسبت به خدمت بهموقع داره و همانطور که مشاهده کردید در این فرآیند هم سرمایهگذارای ریسکپذیر پاداش ریسک خودشون رو گرفتن و تونستن سربازی شون رو بخرن اصلاً این طور فک نکنید که این اقدام میتونه بر لیست غایبان مشمول یا مشمولان غایب بیافزایه!
اصل چهارم: ااااااا مراجعهکننده بعدی اومد داخل...! از همین لحظه اصل چهارم به عهده مخاطب گذاشته شده، هرنتیجهای که از این مطلب کوتاه میگیرید رو میتونید بهعنوان اصل چهارم در سرمایهگذاری استفاده کنید.