ناصر پرهیزگار سابقه ای 35ساله در حرفه خرید و فروش و تعمیر و نگهداری گلیم و دستبافته های عشایری دارد. در چندین نمایشگاه داخلی و خارجی شرکت کرده و دستی نیز در صادرات و فروش این بافته های داری به خارج از کشور دارد.
وی در مورد معرفی این رشته می گوید: گلیم بافی بخش مهمی از میراث فرهنگی و هنر بومی و اقلیمی ما است. شناخت آن برای کسانی که می خواهند هویت فرهنگی و پیشینه هنر اقوام ایرانی را بازشناسند، ضروری است.
گلیم به عنوان زیرانداز، کالایی است که ارزش مصرفی دارد. اما فراتر از آن به عنوان بازتاب تجسمی ذهنیت بافنده، دارای ارزش هنری نیز هست. نکته جالب اینکه بافت گلیم فی البداهه است. به همین جهت آن را «ذهنی بافت» هم می نامند.
پرهیزگار در ادامه می افزاید: گاه طرح ها در گلیم دارای اشکال هندسی و گاه به صورت گل و پرنده و حیوانات است. همچنین بعضی اشکال و رنگ ها دارای معانی نمادی و اعتقادی روستایی و عشایری ایران هستند: شتر نشانه ثروت، ماهی نشانه خوشبختی، طاووس نشانه آرزوها و آبی آسمانی رنگ ملی ایران باستان، قرمز رنگ شادی، سبز رنگ بهار و تولد دوباره و... است.
این استاد دستبافته های ایلیاتی اضافه می کند: فرش و گلیم دستبافت، هنری جادویی و چیزی بیش از یک کالای صنعتی است؛ اثری هنری که با عشق و نیروی خلاقیت بافته می شود. از این رو هرگز مستهلک نمی شود و با گذشت زمان بر قدمت و ارزشش افزوده شده و اصالت بیشتری می یابد.
بنابراین خرید قالی و گلیم فقط جنبه تزیینی یا هنری ندارد بلکه به عنوان پس انداز، جنبه سرمایه گذاری نیز به خود می گیرد. انواع زیرانداز، جلو بخاری، رویه برای بوفه، کاناپه، تخت و میز، پرده و آویز دیوار از مصارف گلیم هستند که بنده کوشیده ام ضمن نمایش انواع بافته های سنتی گلیم، موارد مصرف نوینی از آنها، منطبق با مصارف زندگی شهری ارائه دهم.
ارزش نمک و سفره در فرهنگ ایرانی
از مهم ترین صنایع دستی که در بین آثار استاد پرهیزگار دیده می شود، سفره و نمکدان است؛ اهمیت و اصالت این دستبافته ها در این است که به طریق ذهنی و به انگیزه نیاز و مصرف شخصی بافته می شوند. از سفره برای نگهداری چینه های خمیر و سپس هوادهی نان های داغ استفاده می شود. سفره ها اغلب ساده بافت و با رنگ طبیعی پشم شتر یا گوسفند بافته می شوند. از نمکدان برای حمل نمک و نگهداری آن استفاده می شود.
نمکدان بدنه ای در ابعاد توبره با گردنی باریک و دهانه ای تنگ دارد. نمک در فرهنگ عشایر ماده ای حیاتی و نشانه برکت است. اگرچه امروزه در زندگی شهری این دستبافته (سفره و نمکدان) کارکردی چون گذشته ندارد اما نمادی سنتی، نشانه خیر برکت و پیوند میان گذشته و حال است.
ترمیمی برای امروزی شدن
حال و هوای خوبی است. اینکه قرار است هر آنچه در مسیر ایل و در پهنه دشت ها بافته می شود، همان بند و بساطی که در دل شب های تیره و فانوس سوز ایل بر کوه و کتل رنگ و نقش می گیرد تا بشود چنته ای یا توبره ای یا زیراندازی. بعد مهم تر و زیباترش زمانی است که همین محصول کوه و دشت می شود کالایی در خانه های شهری و زندگی عموم مردم.
پرهیزگار با تجربه بسیاری که در این زمینه دارد می گوید: بافته های داری مستعمل باید مرمت، بازسازی و احیا شوند تا کاربری امروزی بیابند. حتی برای صادرکردن شان هم باید چنین کارهایی روی شان انجام شود.
وی اضافه می کند این محصولات عمدتا برای مصارف شخصی تولید می شوند مانند توبره، خورجین و گلیم و چنته. من سعی کرده ام که کاربرد زندگی شخصی به آنها بدهیم. کوسن، زیرانداز و رویه مبل و رومیزی از جمله کاربری های امروزین این محصولات سنتی است. کارهایی که من روی شان انجام می دهم این است که چون این تولیدات برای بازار تولید نمی شوند بعد از مستعمل شدن آنها را می فروشند.
بیدخوردگی دارند، نخ نما شده اند، پاره شده اند اول ضدعفونی می کنم و با بازسازی، مرمت و رفع خوردگی ها به کالاهای امروزی تبدیل شان می کنم. مثلاً ممکن است یک تکه پارچه ترمه قدیمی به یک قاب عکس تبدیل شود. وی در اشاره به قیمت کالاهای تغییرکاربری داده شده، می گوید: مثلاً کوسن ها بین 60هزار تا 120هزار تومان قیمت دارند.
بافت هایی براساس اسطوره ها و باورها
این فعال حوزه دستبافته های عشایری می گوید: این دستبافته ها اغلب به شدت آسیب دیده هستند. مانند اشیای آنتیکی که در گذر ز مان دچار خوردگی و کهنگی و آسیب شده اند؛ بنابراین به تعمیر و مرمت و بازسازی و رفوی زیادی نیاز دارند. یعنی برای اینکه تبدیل شوند به کوسن یا بالشتک یا رومیزی در گام نخست باید ضدعفونی بشوند. بعد از این مرحله باید بیدخوردگی های احتمالی شان گرفته شود و در مراحل بعد کاربری امروزی بیابند.
وی اضافه می کند: مردم ما از دستبافته ها تنها با قالی آشنایی دارند و گاهی آن را خریداری می کنند و امثال گلیم را در حد جل و پلاس به شمار می آورند؛ درحالی که این گونه دستبافته ها گاه از قالی ها هم گران تر و ارزشمندتر هستند.
این گلیم ها و دستبافته ها چون ذهنی بافی می شوند یعنی بدون نقشه و طرح قبلی بافته می شوند، حاوی داستان ها و اسطوره های کهن ایرانی هستند؛ داستان هایی که در قالب قهرمانانی از دنیای حیوانات، دار و درخت ها و پرندگان تجسم می شوند.
وی اضافه می کند: این بافته ها بیشتر در فصل زمستان به دلیل اینکه فصل کشت و برداشت نیست و اهالی ایل در چادرها به سر می برند، در شب های دراز صحرا و دشت بافته می شوند و سرشار از خیال انگیزی و خیال پروری هستند. پشم در دسترس شان و از رنگ های طبیعی محیط اطراف شان نیز برای رنگ آمیزی نخ ها استفاده می کنند.
ما باید این داستان ها را برای جلوگیری از فراموشی شان به دنیای امروز و زندگی روزمره امروز بیاوریم؛ این داستان ها زیرساخت های فکری مردم را نشان می دهد. مملو از باورها و راز و رمزهای گذشتگان ما هستند و من راز این نقش ها و طرح ها را می دانم. افرادی هم که خریدار این کالاها هستند، تا 15 - 10سال پیش پیشتاز از سطوح فرهنگی جامعه بودند که با چم و خم این نقش ها ارتباط برقرار می کردند.
حتی خریداران خارجی این دستبافته ها نیز افرادی هستند که از گونه ای شاعرمسلکی و رنگ و روی روشنفکری برخوردارند. اما امروز این دستبافته ها بین قشرهای مختلف شناخته شده و رفته رفته رویکرد مثبتی نسبت به آنها پیدا می شود.
دست بافته ها در هر ایل و قومی از ایران، نقش و رنگی دیگرگونه دارند و همین تنوع موجب شده ظرفیت های شگفت انگیزی در این زمینه داشته باشیم؛ ظرفیت هایی که یا از آنها استفاده نشده یا بازارهایش را از دست داده است. به دست آوردن دوباره بازارها سخت است. پرهیزگار می گوید: کشورهای اروپایی مانند ایتالیایی ها و آلمانی ها حتی بهتر از ما داستان های این نقش ها و این کاربردها را می دانند. آنها از این که بدانند نقش سفره یا نمکدان در فرهنگ ایرانی چیست، لذت می برند.
نمای نزدیک
ناصر پرهیزگار متولد 1329 است و در انگلیس فروشگاهی داشته و بیش از 25سال به اروپایی ها دستبافته های ایرانی را فروخته است. هرچند طی یک دهه اخیر و به ویژه بعد از اعمال تحریم های گسترده علیه کشورمان دیگر رونق هم از بازار او رخت بربسته و او فعلاً بیشتر در بازار ایران فعالیت می کند.
پرهیزگار که تحصیلکرده انگلیس در حوزه علوم اقتصاد ریاضیات است، می گوید: بعد از اتمام درسش که به ایران برگشته به صورت کاملاً اتفاقی با این دستبافته ها آشنا شده و کم کم شروع به صادرات شان به اروپا کرده است. همسرش هم در امر فروش کمکش می کند و همواره در کنارش بوده است.
می گوید بحران اقتصادی که از سال 2008 تاکنون گریبانگیر مردم جهان حتی در کشورهای سرمایه داری شده است، آنها را از خرید کالاهایی که جنبه تزیینی و ذوقی و هنری دارند، دور کرده است. به همین دلیل قشر اندکی به جا مانده که قادر به خرید این کالاها هستند. حالا او امیدش به گردشگران ایرانی و توریست هایی است که انگار یخ قطور قهرشان با طاق های ضربی ایرانی شکسته می شود.
وی می گوید همیشه ذوق هنری داشته و همین مبنایی می شود برای حضورش در این بازار. می گوید در آن زمان بازاریابی بسیار دشوار بوده و قوانین مربوط به صادرات در ایران هم مزید بر علت بوده تا سود چندانی در این میان گیر بازرگان نیاید.
پرهیزگار از هزینه های حضور در نمایشگاه های خارجی می گوید: الان گلیم یک قطعه یک و نیم در دو مترش کمتر از 200هزار تومان نیست. همین قیمت خارج از ایران چند برابر است و می تواند ممر قابل توجهی برای ارزآوری باشد اما الان برای هر بار شرکت در نمایشگاهی خارج از کشور، حداقل تا 12میلیون تومان باید هزینه کنم و چون از عهده اش برنمی آیم، نمی روم و همین به مهجور ماندن همچنان هنرهای ایرانی منجر می شود، درحالی که باید تغییر کاربری دست بافته های ایرانی را در نمایشگاه های خارجی نشان دهیم.
می گوید این دستبافته ها که حاوی داستان ها و اسطوره ها و باورهای مردم ایران هستند اگر به مردم جهان نشان داده شوند، آنگاه همگان متوجه می شوند که ما ایرانی ها چقدر با امسال داعش متفاوت هستیم و نمی توانند ما را همراه با آنها به القابی چون تروریست بودن و. . . متهم کنند. این دستبافته ها سند هویت ماست که البته ما کماکان پنهانش کرده ایم و کار خاصی برای عرضه اش در بازارهای جهانی نکرده ایم.