الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان به همراه همسر و فرزندانش و قشونی از ملازمان و محافظان روی صندلی معمولی ورزشگاه اكسل لندن نشسته بودند و منتظر كه كشتیگیر آذربایجانی به میدان برود. آنها هنوز نتوانسته بودند مدالی شایسته را در حضور رئیسجمهوركسب كنند. كشتیگیر اما برای ما ایرانیها چهرهای شناخته شده بود و با اینكه نامش زیر پرچم جمهوری آذربایجان آمده بود اما هموطن ایرانی ما محسوب میشود؛ سامان طهماسبی گرچه درالمپیك لندن نتوانست كاری از پیش ببرد اما پول خوبی را دریافت كرد و خودش و خانوادهاش را سالها تامین خواهد كرد. این موضوع در مورد تكواندو هم رخ داده است؛ ورزشكاران و مربیانی بودهاند كه به خاطر پول یا اینكه فرصت كافی برای نشان دادن تواناییهایشان نداشتهاند به كشور دیگری كوچ اجباری كردهاند.
یك ورزشكار المپیكی برای رفتن به المپیك چه نیازهای مالی و غیرمالی را دارد و كدام نهاد ورزشی باید برنامههای او را مدیریت كند؟ همین دیروز محمد بنا مربی اسطورهای كشتی فرنگی با انتقاد شدید از دولت نسبت به آنچه بیتوجهی به كشتیگیران المپیكی نامیده است، بهشدت گلایه كرده است. یك مدال المپیك برای دستگاه ورزش كشور چقدر خرج بر میدارد؟ یك ورزشكار حرفهای در راه المپیك حداقل چهار سال باید در مسابقات مختلف آمادگی و كسب سهمیه المپیك و اردوهای المپیكی شركت كند.
در كنار آن ورزشكاری كه سهمیه المپیك را كسب میكند به طور ماهانه از كمیته المپیك حقوق دریافت میكند و ضمنا 5 میلیون تومان پاداش كسب سهمیه دریافت میكند. براساس گفته مسئولان كمیته ملی المپیك، هر ورزشكار برای رسیدن به بازیهای المپیك به طور كلی 500 تا 600 میلیون تومان هزینه در بر خواهد داشت كه شامل بلیت هواپیما، اقامت، لباس، خوراك و رفتوآمدش میشود. جالب اینجاست كه این ورزشكاران اما همگی كاندیدای كسب مدال المپیك نیستند و تنها تا قبل از اعزام و كسب مدال این هزینهها صورت گرفته است.
در واقع این هزینهها بهصورت عام برای هر ورزشكار یا احیانا مربی و سرمربی تیمهای شركتكننده در مسابقات میشود. با این حساب اما مدال المپیك چقدر برای ورزش ایران هزینه در بر خواهد داشت؟ در المپیك لندن كه بیشترین مدال طلا توسط كاروان ورزشی ایران كسب شد، بیشترین هزینه نیز صورت گرفت؛ به احتساب جایزه 100 سكهای مدال طلا با قیمت روز و ورزشكاران كاروان ایران كه هر كدام بهطور متوسط 500 میلیون تومان خرجشان شده است، هر مدال طلای المپیك حدود 40 میلیارد تومان در المپیك گذشته در چهار سال برای ورزش ایران هزینه در برداشته است.
جالب اینجاست همین مدال المپیك لندن تنها 410 پوند انگلیس قیمت داشته است؛ بنا بر اعلام مسئولان، هر مدال طلا حدود یک درصد طلا، حدود 92.5 درصد نقره و مابقی فلزات دیگر است. ارزش یک مدال نقره حدود 210 پوند و ارزش یک مدال برنز به شکل باورنکردنی تنها حدود 3 پوند است. یعنی یك مدال المپیك لندن به قیمت همین امروز چیزی در حدود یك میلیون و هشتصد و خردهای تومان است.
رئیسجمهور آذربایجان که رئیس كمیته ملی المپیك این كشور است، هزینه سرسامآوری برای توسعه ورزش در این كشور كرده است؛ ورزشكارانی از كشورهای دیگر را به عضویت تیم ملی كشورش درآورده و ایده جهانی شدن كشورش را در ورزش جستوجو میكند. نه ریخت و پاش او و نه بیحساب و كتابی در ورزش ایران. وقتی ما برای یك مدال المپیك میلیاردی هزینه كردهایم، آن هم در شرایطی كه شانس با ما یار بوده است و كشتی فرنگی توانست حداكثر مدال را از این مسابقات كسب كند، پس چرا ورزشكاری كه به المپیك میرود همچنان مینالد؟
آیا او زیادهخواه است؟! پاسخ سر راست و ساده است؛ او نمیداند یا اینكه درك نمیكند كه چقدر خرجش میشود، او با عدم شفافیت و تبعیضهایی كه میبیند، فكر میكند مشكل اصلی پول است. اما به نظر میرسد مشكل اصلی عدم توانایی مدیران یا نخواستن آنها برای شفافیت مالی در اینگونه موارد است.اینكه به ورزشكار و سرمربی بفهماند كه پولی كه برایش هزینه میشود، سقف ایدههای این ورزش است. مدیر ورزشی با بستن درهای اتاقش، سر نزدن به تمرینات و جویا نشدن حال و احوال ورزشكاران تنها باعث برجسته شدن ضعفها و مشكلات میشود.
روزنامه نگار ورزشی