در ماههای اخیر، اغلب بازار بورس با روند ریزش قیمت سهام و شاخص بورس همراه بوده است. برای این موضوع علل مختلفی عنوان میشود. در هر حال سقوط شاخصهای بورس نگرانیهای جدی را برای سهامداران حقیقی و حقوقی به وجود آورده است. در حالی که برخی از کارشناسان رکود حاکم بر اقتصاد کشور را دلیل بیرونقی در بازار بورس میدانند، برخی دیگر از صاحبنظران بر این باورند که بخشی از رکود این بازار به دلیل مدیریت حاکم بر آن است. هر چند در این میان علی طیبنیا، وزیر امور اقتصادی و دارایی مشکلات بازار بورس را با مدیریت آن مرتبط نمیداند و امیدوار است مدیریت جدید بورس بتواند شکوفایی و رونق را به این بازار بازگرداند.
البته طیبنیا معتقد است که مسائل و مشکلات بورس به یک مدیر مربوط نیست و از جمله مسائلی است که باید بهصورت جدی به آن پرداخته شود. در همین رابطه «فرصت امروز» در گفتوگو با نمایندگان مجلس و مدیران کارگزاریها ضمن بررسی علل رکود حاکم بر بازار بورس، ویژگیهای مدیران بورس و مدیران کارگزاریها را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است.
***
خزلیخرازی:
10 درصد رکود ناشی از ضعف مدیریتی است
حسین خزلی خرازی، کارشناس بازار سرمایه و بورس معتقد است که 10 درصد عدم رونق بازار بورس ناشی از ضعف مدیریت است. وی در عین حال اعتقاد دارد که مدیران یک شرکت کارگزاری بورس باید ویژگیهای مربوط به دانش مدیریت را در اختیار داشته باشند.
با توجه به عدم رونق حاکم بر بازار بورس، تا چه اندازه وضعیت فعلی را به نحوه مدیریت بورس مرتبط میدانید؟
حدود 10 درصد عدم رونق بازار بورس را میتوان ناشی از ضعف مدیریت دانست. درست است که بورس اشکالاتی از لحاظ قوانین، مقررات و دستورالعملها و رویههای جاری دارد اما اثر این مسائل بر وضعیت فعلی بازار کمتر از 10 درصد است و وظیفه مسئولان سازمان بورس نیز این است که این مسائل و مشکلات را کاهش دهند. در واقع 90 درصد نزول شاخصها و وضعیت فعلی بورس به بازتاب اقتصاد و سیاست کشور مربوط میشود. هر چند تاکید دارم مدیران بورس که هیچ وظیفهای نسبت به کلیت اقتصاد و سیاست ندارند، وظیفهشان این است که 10 درصد موانع را برطرف کنند.
در انتخاب مدیران کارگزاریها باید به چه سمتی برویم تا انتخاب این مدیران تخصصی و مطابق با استانداردها انجام شود؟
مدیرانعامل شرکتهای کارگزاری توسط هیاتمدیره و سهامدار عمده و مجامع شرکتهای کارگزاری انتخاب میشوند. در سالهای اخیر مدیریت بورس و سازمان بورس سعی کرده که با همان رویه تعیین صلاحیت، جلوی انتخاب هیاتمدیره و مدیرانعامل ضعیف یا نامرتبط را بگیرد. در واقع با نظارتهای اعمال شده از سوی بورس تلاش بسیاری شده که اعضای هیاتمدیره و مدیرعامل افراد صاحب صلاحیت و واجد صلاحیتهای حرفهای باشند. بنابراین در سازمان بورس به تحصیلات، تجربیات و مهارتهای حرفهای افراد رسیدگی میشود. اخیرا هم رویهای در سازمان بورس به وجود آمده که از مدیران عامل پیشنهادی مصاحبه میشود اما بعضا مشاهده میکنیم این اقدامی که سازمان بورس انجام میدهد، مانند نمره قبولی است. به عبارت دیگر، سازمان بورس حداکثرها را بررسی نمیکند بلکه حداقلها را مورد توجه قرار میدهد و صلاحیت حداقلی افراد از نظر تحصیلات، تجربیات و مهارتهای حرفهای را بررسی میکند.
فکر میکنید سه ویژگی مذکور برای انتخاب مدیران کارگزاریها کافی است یا باید این مدیران دارای خصوصیات دیگری نیز باشند؟
ویژگیهای مذکور لازم است اما کافی نیست. در سالهای اخیر کارگزاریهای ردیف الف بسیار بزرگ شدهاند و به پیچیدگیهای مدیریتی از لحاظ دانش و مهارتهای مدیریت سرمایه انسانی و دانش و مهارتهای کافی در مورد فناوری اطلاعات و ارتباطات و دانش و مهارتهای استراتژیک و روحیه رقابتپذیری و برنامه جدی و مفصل برای تبلیغات و بازاریابی و برندسازی نیاز دارند. بنابراین لازم است مدیران یک شرکت کارگزاری اعم از مدیرعامل، هیاتمدیره و لایه اول مدیران بعد از مدیرعامل، ویژگیهای مذکور مربوط به دانش مدیریت را در اختیار داشته باشند یا این دانشها را بیاموزند یا از مشاوران خوب در هر بخشی استفاده کنند.
در حال حاضر شرکتهای کارگزاری بزرگ به شرکتهای 200 تا 300 نفره تبدیل شدهاند با گردش مالی چند هزار میلیارد تومانی در سال و بنابراین لازمه کنترل و نگهداری شرکتهای دانشبنیان مانند شرکت کارگزاری بورس، مهارتهای متعدد مدیریتی است. از سوی دیگر صنعت کارگزاری از لحاظ ریسکهای عملیاتی و رویه و مقررات بسیار مبتنی بر تجربه است، بنابراین مدیران کارگزاری باید علاوه بر مهارت و دانش مدیریتی و ویژگیهای برتر مدیریتی، دارای تجربه کار در صنعت کارگزاری هم باشند.
حمیدرضا مهرآور:
عدم رونق ارتباطی با مدیریت ندارد
حمیدرضا مهرآور، مدیرعامل کارگزاری بانک سامان میگوید که عدم رونق بازار بورس ارتباطی با مدیریت ندارد زیرا در دوران رونق بورس نیز سیاستهای فعلی بر این بازار حاکم بوده است.
بهنظر شما آیا رکود حاکم بر بازار بورس مرتبط با ضعف مدیریت است یا خیر؟
مشخص است که عدم رونق بازار بورس ارتباطی با مدیریت ندارد. ما در کشوری زندگی میکنیم که عوامل متعددی دست به دست یکدیگر داده و باعث شده که متغیرهای اقتصادی تحت تاثیر قرار بگیرد. قیمت نفت در بودجه حدود70 دلار پیشبینی شده اما در حال حاضر نفت به قیمت 50 دلار فروخته میشود. طبیعتا این موضوع روی بودجه عمرانی تاثیر گذاشته و به تبع آن روی شرکتهایی مانند صنعت سیمان اثر میگذارد. از سوی دیگر ما در شرایط تحریم قرار داریم که این موضوع بر صنعت بانکداری تاثیر گذاشته است، در عین حال موجب شده که بسیاری از محصولات پتروشیمی به درستی صادر نمیشود و تمام این عوامل بر عملکرد شرکتها تاثیرگذاشته است. بنابراین این موضوع ارتباطی با مدیریت سازمان بورس ندارد و چه بسا که در دوران رونق هم همین سیاستهای مدیریتی فعلی اعمال میشده و بنابراین بیانصافی است اگر تلقی ما این باشد که عدم رونق بازار بورس به مدیریت ارتباط دارد.
پس در چه صورتی گشایش و تحرکی در بازار بورس بهوجود میآید؟
به محض اینکه مذاکرات هستهای میان ایران و گروه 1+5 به نتیجه برسد و تحریمها برطرف شود و گشایشی در قیمت نفت ایجاد شود، کمک خواهد کرد که وضعیت بورس بهبود پیدا کند.
در حال حاضر این انتقاد وارد است که انتخاب مدیران کارگزاری بورس تخصصی نیست. به نظر شما چگونه باید انتخاب مدیران شکل تخصصیتری پیدا کند؟
انتخاب مدیران به هیات مدیره شرکتها برمیگردد. طبیعتا هیات مدیره شرکتهای کارگزاری هم چه حقیقی و چه حقوقی، سرمایه خود را در اختیار افراد ناآشنا و ناتوان نمیگذارند. به نظر بنده اتفاقا در سالهای اخیر صنعت کارگزاری جزء صنایعی بود که مدیران آن سواد مالی داشتند. اما بهتر این است که مدیران شرکتهای کارگزاری از یک حداقل تجربه در بازار سرمایه برخوردار باشند؛ تجربه در کار و نه اینکه سهمی خریده و فروخته باشند، بلکه در دل صنعت کارگزاری از یک تجربه برخوردار باشند و نسبت به نحوه جذب مشتری آگاه باشند و خطرات و ریسکهای مربوطه را بدانند. یکی از مشکلاتی که در سنوات گذشته پیش آمد این بود که برخی خواستند یکشبه ره صد ساله را بروند و بعدا اشکالاتی را بهوجود آوردند اما عمدتا این نارسایی در بورس نسبت به سایر بازارها بسیار کمتر است.
بهطور کلی مدیران کارگزاریهای بورس باید دارای چه ویژگیهایی باشند تا بتوانند در مجموع مدیریت موفقی را اعمال کنند؟
مدیریت جزء مقولههایی است که نیازمند شم خاصی است و از همین رو نمیتوان بهطور خطکشی شده گفت که اگر فردی این ویژگیها را داشت، خوب است و اگر فاقد این ویژگیها بود، بد است. بسیاری از افراد حتی دارای تحصیلات آکادمیک نیستند اما مدیران بسیار موفقی هستند که نمونههایی از آن را در کشورمان داشتیم. اما حداقل این است که از دانش مالی برخودار باشند و حداقل پنج سال سابقه فعالیت در یک شرکت کارگزاری را داشته باشند و به عبارت دیگر از ردههای پایین شروع کرده و به ردههای بالا رسیده باشند. مدیرانی وجود دارند که از یک جای دیگری وارد این صنعت شدهاند و عملا کارایی مدیران باتجربه را ندارند.
ابراهیم نکو: سلیقهگرایی آفت بازار بورس است
به عقیده ابراهیم نکو، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس بخشی از مشکلات فعلی بازار بورس به مدیریتهای گذشته اعمال شده بر این بازار مربوط میشود. این نماینده مجلس معتقد است که بخش دیگری از رکود فعلی این بازار هم به نامهری دولت و مجلس نسبت به بورس ارتباط دارد.
به نظر شما آیا میتوان وضعیت فعلی حاکم بر بازار بورس را به مدیریت آن مرتبط دانست؟
بخشی از مشکل پیشآمده برای بازار بورس به مدیریتهایی مربوط است که در گذشته بر این بازار اعمال شده است. بخش دیگری از این مشکل هم به نامهری دولت و مجلس نسبت به بازار بورس مربوط است زیرا مجلس آنطور که باید در مقابل ناملایمات بورس واکنش جدی نشان نداده و از ابزارهای قانونی برای برخورد با مدیران ناکارآمد یا ساماندهی حوزه بورس استفاده نکرده است.در این میان از دولت انتظار میرود که در حیطه وظایف و اختیارات خود به بورس رسیدگی کند و این بازار را از سقوط نجات دهد. اما متاسفانه تاکنون این اتفاق رخ نداده است.
به عبارت دیگر، این ناملایمات با بورس از عوامل دخیل در وضعیت فعلی بورس است. یکی دیگر از عوامل، الگو نگرفتن از بازارهای بورس دنیا است و در کشور ما بررسیهای لازم در مورد بورس در کشورهای مختلف انجام نشده و از نتایج این مطالعات متناسب با شرایط کشورمان استفاده نشده است.دیگر عامل موثر در رکود بازار بورس ناشی از بیاعتمادی حاکم بر این بازار از سوی صاحبان سهام و شرکتها است. زیرا کوتاهیها و سستیهایی را که در گذشته مشاهده کردهاند، به آینده تعمیم میدهند و این بیاعتمادی عاملی شده تا در میان صاحبان سهام و خریداران و فروشندگان بیعلاقگی به وجود بیاید که باید در این خصوص چارهاندیشی اساسی انجام شود.
برای اینکه انتخاب مدیران کارگزاری بورس شکل تخصصی پیدا کند، باید چه اقداماتی انجام شود؟
متاسفانه اعمال سلیقههای مختلف و اعمال نفوذ در بازار بورس موجب شده که امروزه به جای تخصصگرایی، سلیقهگرایی بر آن حاکم شود و این میتواند یک آفت باشد. هر زمانی که سلایق بر بازار بورس حاکم شده، شاید به صورت مقطعی شاهد رشد شاخصها بودیم. اما پس از مدتی این نحوه مدیریت دیگر پاسخگو نبوده و آثار منفی آن بیشتر نمایان شده است. مدیران بورس باید با تجربه، ماهر، دارای سواد علمی لازم و تخصص کافی و به دور از اتخاذ تصمیمهای احساسی باشند.