در این شماره به بحث و بررسی پیرامون قسمت سوم از فصل دوم سریال مد من (The Benefactor) میپردازم. این قسمت در تاریخ دهم آگوست 2008 میلادی برای نخستینبار در شبکه AMC به نمایش درآمد. مسائل جبران خدمت کارکنان استرلینگ کوپر و ارتباط این شرکت با یکی از کمپانیهای موادغذایی مهمترین مسائلی است که از منظر تبلیغاتی در آن به نمایش گذاشته میشود.
آقای هری کرین (Harry Crane) یکی از کارکنان بخش خلاقیت شرکت استرلینگ کوپر به طور کاملا اتفاقی متوجه میشود که همکارش، آقای کن کاسگراو 300 Ken Cosgrove، دلار در هفته دستمزد دریافت میکند در حالیکه او تنها 200 دلار در هفته حقوق میگیرد.
این مسئله او را قدری آشفته میکند. هری زمانی که با همسرش در این مورد صحبت میکند، همسرش به هری اصرار میکند حقوق بیشتری از مدیرانش درخواست کند اما نظر آقای سالواتور رومانو(Salvatore Romano) مدیر هنری استرلینگ- کوپر چیز دیگری است. او به صراحت به همکارش میگوید در این زمینه کار خیلی زیادی نمیتواند انجام دهد.
در ادامه سریال شاهد هستیم که هری به مدیران شرکت پیشنهاد میدهد او را به مدیریت بخش تبلیغات تلویزیونی که تازه در آن دوران در ایالات متحده رواج یافته است منصوب کنند تا شاید بتواند با تصاحب این جایگاه هم مقام خود را در شرکت بهبود بخشد و هم به میزان حقوقش اضافه شود.
اینکه تا چه حد ایجاد این دغدغه ذهنی در هری کرین و پیشنهادش بجاست مسئله مهمی است که از دیدگاه نگارنده جا دارد به آن پرداخته شود، زیرا بحث حقوق و شیوه جبران خدمت یکی از مسائل مهم شرکتهای تبلیغاتی ایران نیز هست. مدیران بخش منابع انسانی شرکتهای تبلیغاتی همواره سعی دارند نیروهایی را استخدام کنند که ضمن داشتن اکثر شرایط احراز پست مورد نظر، بهینهترین یا شاید بهتر است بگوییم کمترین میزان حقوق و دستمزد را از شرکت مذکور طلب کنند.
در مقابل متخصصان در حوزههای مختلف تبلیغاتی نیز همواره سعی میکنند با مقایسه شرکتهای تبلیغاتی بهترین گزینه را انتخاب کنند و یکی از ملاکهای اصلی ایشان میزان حقوق و دستمزد است. البته مسائلی از قبیل نظم در پرداخت حقوق، جو مناسب و امکان پیشرفت از جمله مسائلی است که در ردههای بعدی تصمیمگیری افراد برای همکاری با شرکتها قرار میگیرد.
با نگاهی به نحوه استخدام در شرکتهای تبلیغاتی و بررسی آمار یکی از بنگاههای کاریابی معتبر کشور به نکتهای مهم برمیخوریم؛ اینکه میزان دریافتی حقوق بانوان به میزان قابل توجهی از همتایان مردشان کمتر است. یعنی در حقیقت انتخاب شدن و انتخاب کردن در شرکتهای تبلیغاتی با توجه به این تفاوت آشکار، رنگ جنسیتی به خود گرفته است.
آیا میزان درخواست خانمها برای احراز پستهای مختلف در شرکتهای تبلیغاتی کمتر است یا آقایان در این شغل مهارت بیشتری دارند؟ اینکه در اکثر کمپینهای تبلیغاتی افراد اثرگذار در آن کارزار را آقایان تشکیل میدهند نکته قابل انکاری نیست اما این تمام مسئله نیست. پرداخت حقوق متاسفانه در اکثر شرکتهای تبلیغاتی ایران، نامنظم است و این معضل باعث میشود خیلی از متخصصان حوزههای مختلف تبلیغات یا عطای کار در این صنعت را به لقایش ببخشند و در حرفه دیگری مشغول به کار شوند یا بهصورت پروژهای با چند شرکت تبلیغاتی یا مشتریان تبلیغات بهصورت مستقیم همکاری کنند.
شاید این مسئله در کاهش ریسک مربوط به عدم دریافت حقوق و دستمزد تا حدی موثر باشد ولی این شیوه همکاری تا حدی بهوجود آورنده آسیبهای دیگر در این زمینه است. به هر صورت مسائل یاد شده، جزو واقعیتهای صنف ماست و باعث شده طراحان گرافیک، مدیران هنری، آگهینویسان و کارگردانهای هنری یا بهصورت مکرر محل کار خود را عوض کنند یا بهصورت فریلنس به فعالیت خود ادامه دهند.
از آنجا که افراد یاد شده جزو سرمایههای شرکتهای تبلیغاتی بهحساب میآیند، جابهجایی مدام آنها در شرکتهای تبلیغاتی مختلف میتواند ضررهایی را به آژانسها تحمیل کند که در اغلب مواقع قابل جبران نیست، زیرا مشتریان شرکتهای تبلیغاتی مایلند در فضایی پایدار و آرام، سکان هدایت پروژههای تبلیغاتیشان را به دست تبلیغاتچیها بسپارند و با مشاهده تغییرات متعدد، تمایل همکاری خود را با شرکت طرف قراردادشان از دست میدهند. ادامه دارد...
مشاور تبلیغات و برندسازی
ارتباط با نویسنده: alijah. ir