چرا پزشک می شویم و چرا شخص دیگری گل فروش می شود. اغلب فکر می کنیم شغل و حرفه ما به صورت اتفاقی انتخاب شده یا درآینده به صورت اتفاقی شغلی سر راه ما قرار می گیرد اما تنها اتفاقات شغل آینده کسی را تعیین نمی کند بلکه زندگی خانوادگی هرشخص و داستان زندگی خانواده اش به خوبی مسیری را که انتخاب کرده است توجیه می کند.
چرا از میان شغل های مختلف تنها به یک حرفه خاص علاقه مند می شویم؟ چرا گاهی اوقات سال ها حرفه ای را که هیچ علاقه ای به آن نداریم انجام می دهیم؟ چرا همیشه رئیس هایی سر راه مان قرار می گیرند که مانع از واگذاری مسئولیت به ما می شوند؟ ایزابل متنیر، روانشناس اجتماعی و مربی، روابط پنهانی را که دست به دست هم داده و شغل آینده ما را تعیین می کنند بررسی کرده و این روابط پنهان را در اختیارمان قرار داده است. او حتی برای پیدا کردن دلیل انتخاب شغل فعلی فرد به شجره نامه او هم کار دارد و از این راه به نتایج شگفت انگیزی می رسد.
ما همیشه دوره دبیرستان خود را بدون اینکه تصویر خاصی از شغل آینده مان داشته باشیم طی و فکر می کنیم انتخاب شغل اتفاقی خواهد بود. انتخاب جهت گیری فکری ما بیش از آنکه فکر می کنیم محدود است. اجازه هایی که به خودمان می دهیم، توقف ها و تناقض هایی که در زندگی تجربه می کنیم اغلب همان اجازه ها و دستورهایی است که در زمان کودکی دریافت کرده و به صورت ناخودآگاه در ذهن مان ثبت شده است.
گفت وگوهایی که میان پدر و مادر درباره شغل شان اتفاق می افتد یا صحبت هایی که درباره پول و درآمد خانواده می کنند و حتی مطالعات آنها در انتخاب شغل آینده فرزندان شان تاثیر مستقیم دارد. پدر و مادر شما در طول سال های تحصیل شما چه نظراتی می دادند؟ آیا آنها نخستین کسانی بودند که به شما اجازه گرفتن نمره های پایین را می دادند؟ آنها شغل خود را چگونه مدیریت می کردند؟ اگر آنها خودشان در زمان هایی که درگیر کار بودند به خودشان استراحت نمی دادند آیا به شما این اجازه را می دادند در زمان هایی که مشغول درس خواندن بودید به خودتان استراحت بدهید و کار تفریحی انجام دهید؟
دلیل انتخاب یک شغل همچنین می تواند جبران اتفاقات گذشته و به دست آوردن چیزهایی باشد که در گذشته دراختیار نداشته ایم. به طور مثال گاهی فرد شغلی را انتخاب می کند تا به این وسیله رنج های دوران کودکی خود را جبران کند یا گاهی اوقات فرد شغلی را انتخاب می کند تا به وسیله آن شکست های پدر و مادرش در گذشته را جبران کند.
جایگاه فرد در خانواده نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است حتی اینکه فرد فرزند بزرگ خانواده یا کوچک ترین عضو خانواده باشد می تواند در رفتارهای او هنگام انجام دادن کارهای گروهی تاثیر بسزایی داشته باشد. سوال دیگر این است که آیا در خانواده هایی که پدر و مادر صاحب شرکت کوچکی هستند آیا تمرکز آنها روی فرزند بزرگ تر برای اعطای کارهای شرکت در آینده بیشتر است؟
این روانشناس اجتماعی همچنین وجود روابط احساسی میان آنچه در حین کار انجام می دهیم به طور مثال روابط ما با رئیس، مشتری ها و همکاران و آنچه در سنین نوجوانی و در ابتدای تحصیلات خود مانند طرز برخورد با والدین، خانواده و اساتید و معلمان انجام می دهیم را به اثبات رسانده است. آیا از بیان تفکرات و ایده های تازه خود در جمع خانواده می ترسید و ترجیح می دهید در جمع های خانوادگی ساکت باشید؟
آیا موفقیت های تحصیلی به منزله شکوفایی در زمینه حرفه ای است؟
پدر و مادرها به طور مکرر از فرزندان خود می خواهند در زمینه تحصیلی خود به موفقیت برسند تا به این وسیله در زندگی حرفه ای خود نیز موفق باشند اما آنها مهم ترین عامل را که در واقع همان خواسته و میل فرزندشان است فراموش کرده اند. اگر فرزند شما درخشان ترین مدارج تحصیلی را نیز طی کند اما آنچه شما از او می خواهید خارج از خواسته و میل قلبی او باشد آیا می تواند در زمینه حرفه ای خود در آینده موفق باشد؟
او در حقیقت این موفقیت ها را برای پدر و مادرش به دست آورده و نه برای خودش. دلیل بسیاری از شکست ها و ناکامی هایی که در زمینه کاری و بیشتر اوقات در سنین 30 تا 40 سالگی اتفاق می افتد می تواند به همان مسئله خواسته های خانواده از فرزندان شان بازگردد.