انتخابات مجلس شورای اسلامی 7 اسفند ماه در حالی برگزار میشود كه تعدد نامزدهایی با سابقه ورزشی به نسبت انتخابات گذشته، كمتر شده است و تنها چهره شاخص ورزشی كشور كه در انتخابات شركت میكند، آرش میراسماعیلی قهرمان سابق جودوی جهان از زادگاه خود خرمآباد است. البته او از جمله نامزدهایی بود كه به اصطلاح در دقیقه 90 به جمع نامزدهای انتخابات پیوست. با این حال این انتخابات تفاوت بسیار فاحشی با انتخابات گذشته هم از نظر حضور چهرههای ورزشی و هم مشاركت ورزشیها در حمایت از چهرهای خاص دارد.
جمعهای كه گذشت برای دیدن كورس اسبدوانی به گنبد كاووس رفتم. در میانه كورس نامزدهای محلی انتخابات از حضور و فرصت جمعیت پرشوری كه در میدان اسبدوانی حضور داشتند، استفاده میكردند و برای دقایقی بدون اینكه با هم تداخل زمانی و مكانی داشته باشند در جایگاه ویژه حضور مییافتند. در میانه مسابقه بود كه سردار آزمون، بازیكن جوان و تركمن تیم ملی كه اتفاقا اسبش نیز در مسابقه مقام اول را كسب كرده بود، به جایگاه ویژه آمد.
یكی از نامزدهای انتخابات كه بخت با او یار بود از سوی همراهانش برای عكس انداختن با این بازیكن جوان تشویق شد و بالاخره عكسی یادگاری هم انداخته شد. اما قبل از اینكه عكسی انداخته شود، این نامزد محلی انتخابات به سردار آزمون خود را معرفی كرد و خواست كه در كنار او بایستد. دقیقا از چهره سردار آزمون احساس كردم كه در موقعیت خاصی قرار گرفته، نه میتوانست او را پس بزند و نه اینكه با وی گرم بگیرد.
این شرایط ناخواسته برای سردار آزمون اما در گذشته كسب و كار برخی از ورزشكاران در ایام انتخابات بوده است. در دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد یادمان است كه ورزشكاران بیشماری از صبح كت و شلوار پوشیده و شیك به ستادهای انتخاباتی نامزدها میرفتند و با آنها عكس میانداختند. آش اما آنقدر شور شده بود كه برخی از آنها، پس از اینكه با نامزدی عكس میانداختند بلافاصله به ستاد نامزد رقیب میرفتند و از او نیز اعلام حمایت میكردند!
اما در دهه بعد خود ورزشكاران احساس كردند كه باید به صندلیهای قانونگذاری و حتی ریاست جمهوری بنشینند. در مجلس و شورای محلی شهریها این ورزشكاران بودند كه یكه تاز رقابتهای انتخاباتی بودند و در برخی موارد نیز موفق به فتح كرسیهای مورد نظر شدند. اینجا بود كه ورزشكاران دیگر حامیان سیاسیون نبودند بلكه یك پله بالاتر از این سیاسیون بودند كه آنها را در لیستهای انتخاباتی خود قرار میدادند تا از معروفیت آنها به سود لیست خود بهره ببرند.
این دو تجربه تاریخی اما امروز دیگر كاركردی ندارد. در انتخابات پیش رو اما اهل ورزش جایگاه كمی در لیستهای انتخاباتی یافته است. شاید دو عامل در این خصوص تاثیرگذار باشد. اول از همه تجربه تلخ حضور ورزشیها در نهادهای قانونگذاری و دوم اجتماعی شدن مطالبات عمومی در شرایط كنونی است. به این معنی كه مردم با توجه به سطح توقع خود از مسئولان، تحقق آن را در توان ورزشکاران نمیبینند.
این موضوع از آن جهت اهمیت دارد كه در گذشته چهرههای ورزشی محلی و ملی به دلیل توجه به برخی از خواستهای عمومی محبوبیت كلی داشتند اما امروز وقتی ورزشكاری در منطقهای كه زندگی میكند یا در سطح ملی به دنبال ایجاد شرایط بهتر زندگی برای خود و اطرافیان درجه یكش است. به همین دلیل است كه جایگاه اجتماعی ورزشكاران امروز با لطمههای جدی مواجه است. اینجاست كه حتی آن كاركرد مقطعی و كوتاه مدت در زمان انتخابات را نیز ندارد.
این موضوع در سطح ملی با توجه به آسیبهای اجتماعی كه از قهرمان پروریهای بیهوده و شعارگونه به وجود آمده، قطعا با چالشهایی مواجه است، اما در سطح محلی نیز به دلیل رقابتهای كاذب و پردامنه اثر چندانی ندارد. از این روست كه ورزشیها بازنده همه انتخاباتهای اخیر بودهاند چه آنكه ابزارهای خود را هم در نامزدی و هم حمایت از نامزدی خاص از دست دادهاند.
روزنامهنگار ورزشی