بحرانهای اقتصادی سالهای گذشته و البته اصل رقابت که بین شرکتهای هواپیمایی سازنده و فروشنده قطعات و هواپیمایی وجود دارد باعث شده این شرکتها برای جذب مشتریان جدید بهشدت با یکدیگر رقابت کنند.
ناوگان هوایی ایران بهعنوان یکی از بزرگترین کشورهای منطقه که بهدلیل محدودیتهای اقتصادی سالهای گذشته نتوانسته با شرکتهای خارجی تبادل تجاری داشته باشد به شکل بالقوه توانایی جذب بسیاری از این شرکتها را دارد.
اگر میبینیم شرکتهای بزرگی مانند بوئینگ بعد از سالها، حالا سروکلهشان در آسمان ایران پیدا شده بهدلیل ترسی است که محدودیتها برای بازاریابی آنها ایجاد کرده است، در غیر این صورت شرکتهای بزرگ هواپیمایی هرگز حاضر به ترک ایران نمیشدند.
صحبت از قرارداد جدید ایرانایر با بوئینگ نیز هرچند به خودی خود مثبت بوده و نشاندهنده کمرنگشدن سایه تحریمهاست، اما تا زمانی که به مرحله عمل نرسد نمیتوان به آن خوشبین بود. پیش از این نیز طرف غربی بارها حرفهایی زده که هرگز رنگ عمل به خود نگرفته است. بحث تحریمها بهخوبی ماهیت دوگانه تصمیمهای غرب را نشان میدهد؛ جاییکه رییسجمهور آمریکا وعدهای میدهد و کنگره یا سنا آن را رد میکنند.
از سوی دیگر، قرارداد جدید بیشتر به حوزههای قطعات جانبی مربوط میشود. فروش نقشه و چارتهای ناوبری و دیتا هرچند بهعنوان یک آغاز اتفاق مثبتی است اما نیاز هواپیماهای ما بیش از اینهاست.
در حال حاضر بیش از 100 فروند از هواپیماهای کشور زمینگیرند و مشکل بسیاری از آنها قطعات کلیدی موتورهای هواپیماست. اگر بناست در جریان این مذاکرات اتفاق مثبتی بیفتد و بر سیستم هواپیمایی ایران تاثیر جدی بگذارد، باید قطعات جدید به هواپیماهای زمینگیر اختصاص یابد.
شرایط ما بهگونهای است که پریدن یک هواپیمای زمینگیر نیز برایمان اهمیت بسیاری دارد. هرچند تا زمانی که شرکتهای خارجی وعدههای خود را به مرحله عمل نرسانند نمیتوان از تغییرات عملی قطعی سخن گفت و هرچند سابقه نشان میدهد احتمال جازدن آنها در لحظه آخر وجود دارد، اما صرف انجام این مذاکرات بسیار مثبت است و امید زیادی را برای بهبود وضعیت ناوگان هواپیمایی ایران زنده میکند.