بی شک یکی از ماندگارترین صداها در ذهن هر کدام از ما صدای آقایی است که آخر جلسه کنکور خیلی محکم و بااعتماد به نفس میگوید: «داوطلبان گرامی وقت تمام است» و آن لحظه است که بند دل آدم بدجور پاره میشود. بعد از جلسه، در حین پایین آمدن از پلهها سه دسته میشویم.
دسته اول: بیخیال و با لبخند کشداری به آغوش خانواده برمیگردند. دسته دوم: آنقدر ضجه میزنیم تا از حال برویم و دلشان برایمان بسوزد. دسته سوم: این دسته داده پرت کنکور محسوب میشوند چون میآیند بیرون و میگویند: «واااو خیلی خوب بود. دممون گرم.» بعد از تمام این حرفها تابستان خیلی شیرینی را میگذرانیم و از 24 ساعت شبانهروز 25 ساعتش را به ریفرِش کردن سایت سازمان سنجش میپردازیم تا تلاشهای چهار ساله خلاصه شده در چهار ساعت را در قالب یک عدد تحویلمان دهند. همین جا به نوبه خودم برای همه آرزو میکنم رتبههایشان شبیه پلاکِ خانهشان شده باشد نه شماره موبایلشان. اگر موقعِ دیدن رتبهتان با خودتان میگویید «اگه این فقط یه خوابه تا ابد بذار بخوابم» به خواندن ادامه مطلب دعوتتان میکنم. (اگر بیدار شوید کتک میخورید.)
بعد از رتبه و سردرگمیهای بعدش میرسیم به بحث جذاب انتخاب رشته. شما که غریبه نیستید، الان نان در انتخاب رشته است. موضوع پیچیدهای هم نیست. مثل خیلی چیزهای دیگر الکی الکی بزرگ شده است. برای اینکه از انتخاب رشته سربلند بیرون بیایید کافی است یکسری قدمهایی به اندازههای فیلی و مورچهای بردارید.
یک قدم فیلی
هر چقدر میتوانید این قدم را با گامهای بلندتر بردارید. تا میتوانید محکم هم بردارید و اصلا از خودتان ضعف و رنگ و روی پریده هم نشان ندهید. بیخیال شوید رتبهتان یک رقم دارد یا پنج رقم. هر چه بود تمام شد رفت. حالا هم نشینید زانوی غم بغل بگیرید و بگویید من که با این رتبه فلان رشته قبول نمیشوم. اگر رتبهتان خیلی خوب نشده باید با این موضوع کنار بیایید که شما در مقصدی نامعلوم علاف هستید و هیچ کاری هم از دستتان بر نمیآید جز اینکه پایتان را روی پایتان بیندازید و درستوحسابی انتخاب رشته کنید. پس برای 5 روز بیخیال رتبه شوید.
چند قدم مورچهای
قدم اول
یک دفترچهای هست، به اسم دفترچه انتخاب رشته که میروید از پستخانه میخرید. ترجیحا تنها بروید چون معمولا پستخانهها این روزها شلوغ هستند و باید در صف بایستید. شانس شما هم رتبه یک نفر جلویی شماست. اگر خانواده همراهتان باشد تمام مدت رتبه یک را بر میدارند و... دیگر خودتان میدانید. از ما گفتن بود. عواقبش پای خودتان.
قدم دوم
یکسری کتاب و سایت و موسسههای کنکور هستند که به شما میگویند چهکسی، چه سالی با چه رتبهای کجا و چه رشتهای قبول شده. این کار مزیتهای بسیاری دارد مثلا اینکه تقریبا میفهمید تکلیفتان چیست. باز هم تاکید میکنم اگر جان و روانتان را دوست دارید تنها این کار را انجام دهید.
قدم سوم
حتی اگر برای انتخاب رشته از مشاور تحصیلی کمک میگیرید این قدم مورچهای را حتما بردارید، ضرر نمیکنید. حتما در دبیرستان یک رفیق گرمابه و گلستان داشتید که خیلی خوب شما را میشناسد. توصیه میکنم ورق زدن دفترچه انتخاب رشته را با او انجام دهید. مقدار زیادی روانتان نفس خواهد کشید.
ریزترین قدم مورچهای ممکن را بردارید
این روزها شما بسیار احساسی تصمیم میگیرید و فقط میخواهید یک چیزی یک جایی قبول شوید و بعد هم فکر میکنید خلاص میشوید. نخیر آقا، اگر از این فکرها کنید مثل آهو میمانید در برف!
این قسمت شوخی بردار نیست! با خودتان خلوت کنید و ببینید دوست دارید وقتی 30 ساله شدید کجا باشید. اصلا با خودتان چند چند هستید. حتما الان با خودتان میگویید وقتی کنکور را خراب کردم دیگر تمام آیندهام آوار شد بر سرم. رتبهای که در دست شماست 50 درصد موضوع است. تازه زیاد هم گفتم. پس این قدم را آسه آسه بردارید تا دستتان بیاید از دنیایتان چه میخواهید.
150قدم مورچهای و اندکی فیلی
حالا یک جدول دراز و خط خطی شده در دستتان است که راه 150انتخاب را برای شما باز کرده. از شیر مرغ تا جان آدمیزاد. پزشکی و داروسازی، مهندسی برق و مکانیک، حقوق و گرافیک و زبان... هر چه بخواهید هست. کاری به این حرفها نداشته باشید که «تو مگه با این رتبه برق شریف قبول میشی که مینویسی.» از روی این حرفها با قدم فیلی بپرید. چند سال پیش خیلیها با این طرز تفکر جلو رفتند و چند تا از صندلیهای شریف خالی ماند. پس هرچه دوست دارید بنویسید.
مثلا اگر معماری دوست دارید اول از همه بنویسید معماری و رشتهای را که از آن متنفر هستید، آخر از همه بنویسید حتی اگر خیلی رشته خفنی باشد. اما برای دانشگاهها دیگر کاری به علاقه شما نداریم. دانشگاهها را به ترتیب رنکینگِ جهانی بنویسید. مثلا برای مهندسیهای شریف، تهران، علم و صنعت، امیرکبیر، خواجه نصیر و... اگر میتوانید زندگی دانشجویی و شهرستان و خوابگاه را هم تحمل کنید، دانشگاههای شهرهای مختلف را هم به همین ترتیب بچینید، چه شبانه چه روزانه.
توجه، توجه! دانشگاه برایتان اولویت دارد یا رشته؟ اینجا دیگر قضاوت با شماست.
بعد از تمام این اعمال شاقه دانشگاههای غیرانتفاعی و پیام نور را باز طبق علاقهای که به رشته دارید، بچسبانید تنگِ جدول انتخاب رشتهتان.
قدمِ فیلیِ سریع
رشتهها را چیدید تمام شد؟ حالا یک نگاه سریع به آن برگه درازِ بد قواره بیندازید تا از انتخابهایتان مطمئن شوید. دوباره همه چیز را تغییر ندهید که حسابی گیج میشوید. خیلی محکم و سریع فیلتان را از این مرحله بگذرانید. درست و حسابی این قدم را بردارید چون وقتی 150 آینه دق وارد سایت شدند دیگر نمیشود تغییرشان داد.
قدم آخر... هر جور دلتان میخواهد قدم بردارید
انتظار کشیدن بدترین کار دنیاست. پیشنهاد من به شما این است که از یک ماهِ باقیمانده تابستانتان نهایت لذت را ببرید. به اندازه کافی خون دل خوردهاید و موهایتان ریخته. از تلفنهایی که فک و فامیلتان به شما میکنند با قدمهای فیلی فرار کنید تا جواب نهایی بیاید. به امید روزی که هیچ فامیلی زنگ نزند رتبه آدم را بپرسد.