بانک مرکزی را هنوز هم نمیتوان بهطور کامل مستقل نامید. نیازی به اثبات نیست، چرا که این جمله مفهوم پیچیدهای ندارد. بررسی عملکرد بانک مرکزی در سالهای گذشته بهویژه از سال ۸۴ نشاندهنده انواع دخالتها، بیتفاوتیها و حتی اعمال نفوذها بوده است. به گزارش اخبار بانک، افزایش نقدینگی به حد سرسامآور، کاهش ارزش پول ملی، افزایش بیرویه تورم، افزایش مطالبات بانکی، بیسامانی و آشفتگی بازار ارز، همه و همه نشان از عدم استقلال بانک مرکزی و توصیهپذیری آن داشت. در این دوره حتی بانک مرکزی از تخلفات برخی بانکها و مؤسسات مالی چشمپوشی کرد.
برخی بانکها بهراحتی قوانین بانک مرکزی را دور میزدند و آب از آب تکان نمیخورد! بهعنوان مثال در دولت قبل یکی از بانکهای بزرگ در اواخر ماه یا در زمانی که یارانهها به حساب واریز میشد، سوئیچ کارت خودش را روی یک بانک دیگر غیرفعال میکرد تا وجهه کارت بانکی آن بانک را از بین ببرد! افزایش قارچگونه بانکهای بیپشتوانه و مؤسسات مالی و اعتباری از دیگر مباحث بحثبرانگیز در عملکرد هشت سال بانک مرکزی در دولت قبل بود. بانک مرکزی از طرفی هر روز در سایتش اعلام میکرد که در مؤسسات فاقد مجوز پولی سرمایهگذاری نکنید و از طرفی هیچ برخورد جدی با این مؤسسات نداشت! درحالیکه امروزه هیچکس بدون مجوز نمیتواند یک مغازه ساده دایر کند.
در آن روزها بانک مرکزی کجا بود؟ چگونه میتوان تمام تقصیرات را با فشارهای سیاسیون به بانک مرکزی توجیه کرد؟ در دولت فعلی نیز هرچند برخوردهای سلیقهای بسیار کمتر شده و حتی وجود ندارد اما هنوز هم سوال برخی از مردم عادی و کارشناسان بانکی این است که چگونه بانک مرکزی با برخی مؤسسات مالی غیرمجاز که مسیر سخت مجوز را بهطور کامل طی نکرده بودند کنار آمد و در نهایت آنها را تبدیل به مؤسسه کرد؟ در دولت یازدهم با اینکه بانک مرکزی در مقابل برخی فشارها چون اضافه برداشت بانکها و حتی دولت ایستادگی کرده است اما به نظر میرسد هنوز راه بسیار طولانی با استقلال واقعی دارد.
عقبنشینی از انجام طرحهایی چون اخذ کارمزد از تراکنش دستگاههای کارتخوان با فشار برخی اصناف یا عدم جمعآوری صرافیهای متخلف از جمله مواردی است که استقلال و قدرت بانک مرکزی را نشانه رفته است. با اینکه بانک مرکزی در دوره فعلی سعی کرده چهرهای مستقلتر و قدرتمندتر نشان دهد اما هنوز هم میتوان رگههایی از تحت تأثیر قرار گرفتن بانک مرکزی از دولت را دید.