وقتی از شایستهسالاری صحبت میکنیم، منظورمان این است که افراد را در مشاغل و مناصب مربوط به خودشان- که توانمندی انجام آن را دارند- قرار دهیم. این مشاغل ممکن است مدیریتی، عملیاتی و خدماتی باشند. فرد شایسته باید به یک حرفه آگاهی داشته باشد تا بتواند امور مربوط به آن شغل یا منصب را به نحو احسن انجام دهد.
معیارهای شایستگی
برای اینکه افراد شایسته را تشخیص دهیم به معیارهایی نیاز داریم تا بر مبنای آنها چنین افرادی را شناسایی کنیم.
بر این اساس میتوانیم پنج معیار را برای تشخیص شایستگی در نظر داشته باشیم.
1 - دانش و معلومات حرفهای
2 - مهارت در انجام کار
3 - توان انجام کار
4 - ویژگیهای شخصیتی منطبق بر آن کار
5 - علاقه و انگیزه برای انجام آن کار
معیارهای شایستگی چنانچه در واگذاری مشاغل رعایت شوند باعث بهبود عملکرد سازمان و توسعه اقتصادی جامعه میشود.
اثرات معیارهای غیرشایستهسالارانه در انتخاب افراد
هرگاه افراد دارای معیارهای پنجگانه شایستهسالاری نباشند و صرفاً براساس روابط دوستانه، روابط خانوادگی، قومیت، نژاد، زبان مشترک، باند یا جایگاه اجتماعی و طبقاتی برای شغلها انتخاب شوند، موجب خواهد شد عملکرد صحیح سازمان با مانع روبهرو شود.
در این حالت وقتی افراد در جای مناسب خود قرار نگیرند حق افراد قابل و شایسته نادیده گرفته میشود و در نتیجه حسی از بیاعتمادی بر سازمان حاکم خواهد شد.
شایستهسالاری در فرهنگ ایرانی- اسلامی
اگرچه اصطلاح شایستهسالاری بیشتر در ادبیات مدیریتی غرب مطرح میشود به طوری که مثلاً «مایکل دل» یکی از موفقترین مدیران در صنعت رایانه میگوید: «گماشتن افراد مناسب در مسئولیتهای مناسب، مایه پیروزی یک کسب و کار است»، اما در واقع با نگاهی اجمالی به فرهنگ ایرانی- اسلامی مشاهده میکنیم اندیشمندان بزرگی در قرون گذشته در مورد شایستهسالاری سخن گفتهاند.
مثلاً حضرت علی (ع) در نهجالبلاغه گفتهاند: «برای انجام کارهایت، کسانی را برگزین که دارای تجربه و باحیا باشند»، «دانایان و تربیتیافتگان (فرهیختگان) را برگزین».
عنصرالمعالی هم در قابوسنامه میگوید: «چون کسی را شغلی دهی نیک بنگر، شغل به سزاوار ده.
کسی که فراشی را شاید، حاجبی مده، که هر کاری به هر کسی نتوان داد. اگر کسی را کاری فرمایی که نداد به هیچ حال نگوید که نداند، همی کند از بهر منافع خویش و لکن آن شغل با فساد باشد. پس کار به کاردان سپار تا از دردسر رسته باشی.»
نظامالملک هم در سیاستنامه میگوید: «هرگز دو شغل، یک مرد را نفرمودندی و یک شغل دو مرد را، تا کار ایشان همیشه به نظام و رونق بودی، از برای آنکه چون دو شغل یک مرد را فرمایید، این بدان و آن بدین افکند و همیشه آن کار، کار ناکرده ماند. بدین معنی است که خانه به دو کدبانو نارفته و از دو کدخدا ویران.»
آنچه از کلام این بزرگان میتوان دریافت این است که انتخاب افراد شایسته برای انجام کارها دغدغه همیشگی اندیشمندان همه قرون و اعصار به ویژه در فرهنگ ایرانی- اسلامی ما بوده است که توجه به گفتار آنها میتواند سرلوحه انتخابهای شایسته باشد.
نظام شایستهسالاری
ما امروز در دنیایی زندگی میکنیم که نمیتوانیم جریان پرورش شایستگان و نخبگان را به یک فرآیند تحرک خود به خودی واگذار کنیم، بنابراین ناگزیریم جریان نظاممندی به وجود آوریم که بتواند بسترسازی تحقق پرورش شایستگان و نخبگان را انجام دهد.
برای این منظور لازم است شایستگیها در انتخاب و واگذاری مشاغل مناسب، پرداخت حقوق و مزایای مکفی و ارتقای به موقع افراد، موردتوجه قرار گیرد.
چنانچه بتوانیم نظام شایستهسالار را برقرار و شرایطی را که گفته شد فراهم کنیم، هر شخص میتواند احساس مفید بودن، شادابی و سرزندگی کند و خلاقیتش شکوفا شود.
رابطه عدالت و شایستهسالاری
عدالت در مناصب، انتصابها، اعمال اختیار و تصمیمگیریها تماما ریشههای اولیه شایستهسالاری هستند. اگر این عدالت در یک سازمان رخ ندهد، رویداد بعدی که «تولید و درآمدسازی کارآمد» است اتفاق نخواهد افتاد. به عبارت دیگر، «عدالت» وقتی اتفاق خواهد افتاد که با هرکس براساس شایستگیاش رفتار شود.
چنانچه شایستهسالاری نظاممند شود، در واقع مبنایی خواهد بود تا عدالت در جامعه استقرار یابد.
سطوح پرداختن به شایستهسالاری
شایستگی در تمام سطوح سازمان انجام میپذیرد و هرکس در جای خودش قرار میگیرد منتها برای بسترسازی شایستهسالاری باید از بالاترین سطوح مدیریت شروع کرد تا این افراد که خود براساس شایستگی انتخاب شدهاند به عنوان انتقالدهنده امواج لازم به دیگر سطوح سازمان تبدیل شوند. در این رهگذر باید فرهنگسازی لازم هم صورت پذیرد تا افراد و سازمانها برای پذیرش شایستهسالاری آمادگی کافی را داشته باشند.
ناگزیری شایستهسالاری
انتخاب راه شایستهسالاری، خیلی دور نیست و به زودی متوجه خواهیم شد راهی جز این پیشروی ما نیست.
برای تحقق این امر به مدیرانی نیاز است که بتوانند چنین فضایی را بسازند و به بالندگی و تحول سازمان باور داشته باشند.
با چنین نگرش مدیریتی است که سازمان میتواند تولیدات و خدمات خود را با مناسبترین کیفیت عرضه دارد و باعث شکوفایی و بالندگی استعدادها شود و از این راه به رشد و توسعه کشور یاری رساند.