دنیای ورزش فارغ از جذابیتها و هیجاناتی که برای مخاطبانش به ارمغان میآورد، رابطه تنگاتنگی با دنیای اقتصاد و تجارت دارد. نگاهی گوتاه به بازار نقل و انتقالات ورزشی، وضعیت سود سهام باشگاهها، ارقامی که برای برگزاری هر مسابقه ورزشی هزینه میشود و بسیاری هزینههای مشابه، اهمیت آشنایی مدیران باشگاههای ورزشی با مفاهیم اقتصادی را بیش از پیش نشان میدهد. نحوه مدیریت اقتصادی باشگاههای ورزشی معمولا به سه روش اصلی دولتی، خصوصی و نیمه خصوصی تقسیم میشوند.
بررسی اخیر نشریه فوربس نشان میدهد اغلب باشگاههای ثروتمند دنیا با مدیریت خصوصی اداره میشوند. گرچه مدیریت خصوصی، ریسک و چالشپذیری بیشتری نسبت به سیستم مدیریت دولتی میطلبد، با این وجود میزان سودی که به سمت باشگاهها سرازیر میکند، قابل انکار نیست.
رومن آبراموویچ؛ سکوی پرتابی برای چلسی
تا پیش از ورود رومن آبراموویچ، به باشگاه چلسی، این باشگاه، رقمی حدود 80 میلیون پوند بدهی داشت. اما این مرد ثروتمند روس تبار، ابتدا در سال 2003 و با رقم 60 میلیون پول نقد این باشگاه را خرید، سپس با پرداخت بدهیها، آرامش مالی را به باشگاه چلسی تزریق کرد. اما این شروع گشادهدستیهای آبراموویچ بود. پرداخت بیش از 110 میلیون پوند به بازیکنان در همان فصل، عقد قرارداد با مورینیوی افسانهای در فصل بعد و عقد قراردادهای میلیون پوندی با بازیکنان جدید و محبوب از دیگر اقدامات آبراموویچ بودند.
شاید رومن آبراموویچ در بین روسها بهخاطر سابقه غیرشفاف مالی چندان محبوب نباشد، اما ورود او به بخش خصوصی فوتبال انگلستان، موجی از امید و موفقیت را به هواداران باشگاه چلسی و حتی لیگ برتر فوتبال انگلستان هدیه داد. درواقع یکی از موفقترین نمونههای سرمایهگذاری در بخش خصوصی فوتبال، سرمایهگذاری آبراموویچ در باشگاه چلسی است.
یوونتوس و اینترمیلان؛ مافیا یا ضدمافیا
با وجود شایعات متعددی که در مورد لیگ برتر ایتالیا و البته تیمهای حاضر در این کشورشنیده میشود، نمیتوان حضور تیم بزرگی مثل یوونتوس در لیست ثروتمندترین باشگاههای دنیا را نادیده گرفت. یوونتوس از جمله تیمهای ثروتمند و موفق ایتالیاست که سالهاست تحت حمایت بخش خصوصی و بهطور ویژه خانواده آنیلی سرپرستی میشود؛ خانوادهای ثروتمند و پرنفوذ که سالهاست مدیریت این تیم را برعهدهدارند. جالب است بدانید، باشگاه قدرتمند یوونتوس، در سال 1897 توسط گروهی دانشجو تاسیس شد.
اما این باشگاه کوچک و کمهزینه سالیان دور، این روزها به یکی از قدرتمندترین باشگاههای جهان بدل شده است. سرمایهگذاریهای خیرهکننده مدیران این باشگاه در بخشهای مختلف اقتصاد ایتالیا، از بازار بورس تا صنعت خودروسازی گسترده است. اما باشگاه اینترمیلان، که یکی از محبوبترین و البته مردمیترین باشگاههای ایتالیا محسوب میشود، حکایتی متفاوت دارد. وابستگی این باشگاه به بخش خصوصی در چند سال اخیر وارد جریان متفاوتی شده است. این باشگاه اکنون سرمایهگذاران اندونزیایی و حتی چینی دارد. ماسیمو موراتی، مدیرعامل باشگاه اینترمیلان اخیرا در مصاحبهای عنوان کرده، استفاده از سرمایهگذاران اندونزیایی و چینی، نباید هواداران باشگاه اینتر را نگران کند، چرا که حضور حرفهای در بخش خصوصی فوتبال، به سرمایهگذاران بینالمللی نیاز دارد.
منچستر سیتی؛ بلندپروازیهای شیخهای حوزه خلیج فارس
علاقه شیوخ ثروتمند حوزه خلیج فارس به فوتبال و دنیای باشگاهداری در سالهای اخیر روز به روز بیشتر شده است. این علاقه را میتوان از حضور پررنگ آنها در دنیای فوتبال کشورهای این حوزه و حتی کشورهای اروپایی به راحتی تشخیص داد. تیم پاریسن ژرمن، یکی از تیمهای مورد حمایت سرمایهگذاران قطری است. اما ورود سرمایهگذاران ثروتمند اماراتی، قطری و حتی اردنی در بخش خصوصی فوتبال انگلستان، در پنج سال گذشته افزایش قابلتوجهی داشته است. یکی از نمونههای بارز این سرمایهگذاریها را میتوان در باشگاه منچسترسیتی مشاهده کرد. شیخ منصوربن زاید، یکی از ثروتمندترین مردان امارات است که سرمایهگذاری ویژهای در باشگاه منچسترسیتی انجام داده.
البته این سرمایهگذاری تحت عنوان شرکت هواپیمایی اتحاد انجام شده، شرکت هواپیمایی اتحاد روی باشگاههای بزرگ دیگری از جمله نیویورکسیتی، ملبورن و چندین تیم بیسبال و کریکت هم سرمایهگذاری کرده است. اما حمایت این هواپیمایی از باشگاه منچسترسیتی، منحصر به فرد است، برای مثال، هواپیمایی اتحاد یا به عبارتی صحیحتر، شخص شیخ زاید، به تمامی کارکنان و بازیکنان باشگاه چلسی کارتهای اعتباری ویژهای اهدا کرد که بهوسیله آن توانایی خریدهای هنگفتی را در سفر به این کشور خواهند داشت.
بایرن مونیخ؛ حفظ سرمایه داخلی در بخش خصوصی
از سال 2000 میلادی که اتحادیه فوتبال آلمان قانون یک به اضافه 50 را به ثبت رساند. عملا واگذاری باشگاههای آلمانی را به بخش خصوصی نظاممند کرد. براساس این قانون باشگاههای آلمانی نباید مانند باشگاههای دیگر کشورهای اروپایی تحت سرمایهگذاری کشورهای خارجی رشد کنند و باشگاهها موظف به دریافت حمایت از بخش خصوصی داخلی هستند. این روش با وجود خشک بودن، باعث شد، باشگاههای بزرگ و ثروتمندی مثل بایرن مونیخ، تمامی سود و ثروت خود را در چرخه اقتصاد داخلی آلمان بهکار اندازد.