صاحب نظران علم مدیریت و اقتصاد زنجیرههای تامین را ستونهای اصلی هر اقتصاد میدانند، در واقع توفیق و کامیابی هر اقتصاد وابسته به عملکرد موثر و صحیح زنجیرههای تامین فعال در آن اقتصاد است. زنجیره تامین به زبان ساده متشکل از تمام شرکتها و سازمانهایی (عموما پنج جزو اصلی تامینکننده مواد خام و قطعات، تولیدکننده، توزیعکننده، عمده فروش و مشتری نهایی) است که بهصورت حلقههای یک زنجیر به یکدیگر متصل هستند و به تولید و تحویل یک کالا یا محصول به مشتری نهایی میپردازند، از تهیه مواد خام و حملونقل گرفته تا تولید، توزیع و فروش به مشتری نهایی همگی در زنجیره تامین رخ میدهد و مدیریت میشود. مدیریت موثر هر زنجیره تامین موجب بهبود عملکرد تمامی شرکتها و افزایش سودآوری کلی آن زنجیره خواهد شد.
مدیریت زنجیره تامین
مدیریت زنجیره تامین شامل اقدامات متعددی است که با طراحی استراتژی زنجیره تامین براساس استراتژی رقابتی شرکت آغاز و با اقداماتی نظیر طراحی شبکه توزیع، انتخاب تامینکننده و توزیعکننده، عقد قراردادهای مناسب، طراحی مکانیزمهای کاهش ریسکهای مالی و عملیاتی و... ادامه مییابد. علت اهمیت زنجیرههای تامین هم نقش مهم آنها در عملکرد اقتصادی و همچنین تغییر شرایط در بازارهای داخلی و خارجی است. زنجیرههای تامین که امروزه جهانی هم شدهاند عامل مهمی برای توسعه و رونق اقتصادی در مناطق مختلف جهان هستند.
توسعه زنجیره تامین
با رشد و توسعه زنجیرههای تامین، بخشهای مختلف زنجیــرهها نیــز توسعـه مییابند، از رونق کسبوکار تـــامینکنندگان و تـولید گرفته تا توزیع و فروش در سراسر جهان. این زنجیرهها عامل مهم توسعه اقتصادی، انتقال تکنولوژی، ایجاد اشتغال، توسعه زیرساختها و... هستند و حتی بازارهای هدف این زنجیرههای تامین نیز از مزایای مهمی منتفع خواهند شد. در واقع شرایط بازارها نیز در حال تغییر است. نسبت به سالیان گذشته اکنون بازارهای داخلی و خارجی مملو از کالاها با برندها، مدلها و قیمتهای مختلف است.
برای نمونه بازار گوشیهای هوشمند، تلویزیون یا حتی خودرو را در نظر بگیرید رقابت شدید در این بازارها کاملا ملموس است. البته این رقابت فزاینده اکنون فقط بین برندهای تولیدکننده و نامدار نیست بلکه به زنجیرههای تامین این برندها انتقال یافته است. شرکتهای برتر جهانی با استفاده از فرصتهای ناشی از جهانیسازی و استفاده از بازارهای کشورهای در حال توسعه و پرجمعیت (بازار بزرگ کشور بعد از رفع تحریمها را در نظر بگیرید) سود فراوانی نصیب خود کردهاند. علت اصلی کامیابی برخی از این برندها مدیریت مناسب زنجیره تامین بوده است.
بسیاری از کالاهای موجود در بازار قطعات، کارکرد یا حتی توزیعکنندههای یکسانی دارند اما تنها برخی از برندهای مطرح با تسلط کافی بر زنجیره تامین خود صاحب سودی سرشار شدهاند. در گزارش موسسه Gartner از برترین زنجیرههای تامین در سطح جهان، شرکت Apple همواره در سالیان اخیر در صدر این فهرست قرار داشته است.نگاهی دقیق به زنجیره تامین این شرکت نشان میدهد که Apple تقریبا بیشتر قطعات لازم برای گوشیهای هوشمند خود را از سراسر دنیا و بهخصوص شرق آسیا تامین میکند. در واقع اکثر تامینکنندگان آن در چین، کره و ژاپن قرار دارند و حتی بسیاری از قطعات حساس از شرکتهای نامدار رقیب خریداری میشوند!
در واقع قطعات لازم با تکنولوژی مدنظر از بهترین تامینکنندگان جهانی با بهترین قیمت خریداری میشوند و تنها طراحی نرمافزارها، محصولات و تولید برخی قطعات حساس (که البته کار دشواری هم هست) در داخل شرکت یا خاک آمریکا انجام میشود. اما هنر اصلی این شرکت ایجاد یکپارچگی و هنر مدیریت صحیح این زنجیره تامین گسترده و پراکنده شده در سراسر دنیاست که باعث افزایش سودآوری و حفظ فاصله آن با سایر رقبای نامدار شده است.
ضعفهای زنجیره تامین
هدف از طرح این مسائل اشاره به این ضعف اساسی است که به مدیریت زنجیره تامین در کشور ما هیچگاه توجه کافی و جدی نشده و زنجیرههای تامین را بهصورت اساسی درک نکردهایم. هیچگاه اقتصاد جهانی را بهصورت مجموعهای از زنجیرههای تامین قدرتمند و موثر فعال در آن در نظر نگرفتهایم و بنابراین جایگاه مناسبی برای شرکتهای داخلی یا اقتصاد خود نیافتهایم. حتی بهنظر میرسد بسیاری از مدیران (بخشخصوصی یا دولتی) از این مهم آگاهی ندارند از این رو شرکتها تنها سود و عملکرد خود را در نظر میگیرند و به سایر شرکتهای فعال در زنجیره تامین خود که با آنها روابط تجاری دارند بیاعتنا هستند. حال آنکه عملکرد شرکتهای درون یک زنجیره بهشدت به یکدیگر مرتبط است. عملکرد نادرست و ضعیف یک عضو بهشدت زنجیره تامین را متزلزل و دچار ریسکهای مالی و عملیاتی میکند.
حال اگر اقتصاد کشورمان را متشکل از تعداد بسیار زیادی زنجیره تامین بدانیم واضح است که این نگرش نادرست که «هر شرکت در زنجیره تامین فقط باید سود و عملکرد خود را در نظر بگیرد و نباید توجهی به نتایج اقدامات و تصمیمات خود بر سایر شرکتهای زنجیره تامین داشته باشد» منجر به افزایش انواع ریسکها و آشفتهتر شدن محیط کسبوکار و کاهش سود کلی آن زنجیره میشود.
درصورتیکه در زنجیرههای تامین شرکتهای پیشرو و برتر جهانی که در محیطی بهمراتب رقابتیتر از محیط داخلی فعالیت میکنند همواره این دیدگاه وجود دارد که تمامی شرکتهای در زنجیره تامین باید از سود کافی برخوردار شوند تا بتوانند بهترین عملکرد خود را به نمایش بگذارند و در نهایت مزیت رقابتی کل زنجیره حفظ شود یا ارتقا یابد؛ زیرا در محیط رقابتی جهانی کار بسیار تخصصی است و هر شرکت تنها بر اموری متمرکز است که بر آن بسیار مسلط است و تخصص خاص در آن کار منجر به مزیت رقابتی و سودآوری میشود. حاصل این نگرش ایجاد همکارهای گستــرده و شکـلگیــری سرمایهگذاریهای مشترک در حوزههای مختلف است؛ از طراحی محصول گرفته تا بررسی بازارها و مهمتر از همه به اشتراکگذاری اطلاعات حساس و مهمی مانند اطلاعات فروش و مشتریان که در نهایت برای تمامی شرکتها در سراسر زنجیره تامین سودمند خواهد بود.
فرصتهای پیشرو
هرچند محیط و فضای کسبوکار ایران همواره از عدم وجود چنین نگرشی رنج برده است اما اکنون فرصتی دیگر است. اکنون که پس از انجام موفق مذاکرات ایران و کشورهای 1+5 امکان رفع تحریمها، ورود شرکتهای خارجی و تسهیل انجام امور تجاری میسر شده است فرصت مناسبی نیز برای طراحی دوباره فضای اقتصادی کشور با تاکید بر نگرش صحیح به مدیریت زنجیرههای تامین فراهم شده است.
اقتصاد ایران پتانسیل بالایی برای قرار گرفتن درون زنجیرههای تامین جهانی در بخشهای مختلف دارد به شرط آنکه جایگاه ورود به زنجیرههای تامین جهانی به درستی شناسایی شود. میتوان با استفاده از این پتانسیل به بخشهای بالاتر در زنجیرههای تامین جهانی راه یافت و تنها از تامینکننده مواد خام بودن فاصله گرفت. حتی با استفاده از شرایط جغرافیایی ایدهآل کشور میتوان توزیعکننده اصلی بسیاری از زنجیرههای تامین جهانی در منطقه بود، امکانی که برای سایر کشورهای منطقه وجود ندارد. این مباحث هنگامی اهمیت دو چندان مییابد که کشور با معضلات عدیدهای نیز روبهرو است. مدیریت فضای پساتحریم با نگاهی دقیق به زنجیرههای تامین جهانی حتی شاید اقتصاد ایران را مجبور به تغییر استراتژیهای کلان کند. اگر خواهان یافتن جایگاهی مناسب در زنجیرههای تامین جهانی هستیم و تمایل داریم از تامینکننده مواد خام بودن فاصله بگیریم باید به مهارتهای حضور و بقا در شرایط رقابتی بازار جهانی مسلط شویم.
اکنون که شرکتهای پیشروی جهانی تمایل زیادی برای حضور در ایران از خود نشان میدهند و توانایی و مهارت کافی برای فعالیت در فضای رقابتی جهانی را دارند، خوب است مدیران شرکتهای داخلی نیز در همکاری با این شرکتها این مهارتها را بیاموزند و از آنها درس بگیرند! باید با استفاده از فرصت رفع تحریمها و بازار بزرگ داخل کشور و حتی منطقه در اندیشه افزایش تواناییهای فنی و تولیدی نیز باشیم. باید در انجام (تولید) یک کار یا بخشی از فرآیند یک زنجیره تامین متخصص باشیم زیرا بهعنوان بخشی از یک زنجیره تامین جهانی فقط باید سهم خود را درست انجام دهیم.شرکت Boeing بهعنوان برجستهترین شرکت تولیدکننده انواع هواپیماهای نظامی و غیرنظامی قطعات لازم را از شرکتهای بیش از 20 کشور جهان خریداری میکند.
در واقع به شرکتهای تامینکننده وابسته است، شرکتهایی که هر کدام در تولید بخشی از هواپیما در جهان بهترین هستند و البته Boeing فقط یکی از هزاران است. باید بدانیم جهان صنعتی فقط محصولاتی با قیمت و کیفیت در حد استانداردهای جهانی و قابل عرضه در بازارهای بینالمللی را به رسمیت میشناسد، پس تولید 40 ساله یک خودرو یا تولید 80درصدی یک خودروی معمولی یا ضعیف داخلی مزیتی برای کشور شمرده نمیشود. در بازار جهانی باید بهعنوان متخصص تولید x یا y شناخته شویم.
باید بخشی از یک محصول را با تخصص و مهارت کامل تولید کنیم تا بتوانیم در زنجیرههای تامین شرکتهای برتر جهانی تامینکنندهای دائمی باشیم. برای مثال در صورت داشتن قطعهسازانی متخصص، شرکتهای برتر خودروساز میتوانند برخی از قطعات جدیدترین مدلهای خود را به قطعهسازان داخلی سفارش دهند تا وارد زنجیرههای تامین جهانی شویم. اگر بخشی از زنجیرههای مهم جهانی شویم به سادگی قابل حذف شدن و تحریم شدن نخواهیم بود و قدرت رقابتی حاصل منجر به افزایش توان چانه زنی ما نیز خواهد شد.
درحالیکه حاصل تمام تلاش صورت گرفته برای ساخت 100 درصدی یک محصول در داخل منجر به تولید محصولاتی شده که نهتنها در حد رقابت در بازارهای جهانی نیستند بلکه در داخل نیز با اقبال عمومی مواجه نمیشوند مگر با مکانیزمی نظیر انحصار. تمام حرف این است که باید در اقتصاد جهانی حلقهای از زنجیر باشیم و این نیز مستلزم شناخت زنجیرههای تامین است. در صورت انجام نوسازی صنایع و انتقال تکنولوژی جدید به کشور، مدیریت صحیح بازار ارز و منابع ارزی آزاد شده، انجام سرمایهگذاریهای خارجی، توسعه همکاریهای مشترک و تبدیل نشدن به بازار وارداتی صرف با استفاده از فرصتهای پساتحریم میتوان به توسعه صنعتی کشور امیدوار بود!
* کارشناس و تحلیلگر بازار سرمایه