روز گذشته، بهعنوان روز زن نامگذاری شده بود. از این رو خبرگزاری ایانا بهصورت مفصل، از وضعیت زنان شاغل روستایی که در بخش کشاورزی فعالیت میکنند، گزارش جالبی تهیه کرده که بخشی از آن را در این قسمت بازگو میکنیم.
از آنجا که زنان کشاورز و روستایی نقش پررنگی در توسعه اقتصاد کشاورزی، چه بهطور مستقیم و چه غیرمستقیم در توسعه این بخش و امنیت غذایی داشته و دارند و در دوران طولانی حیات انسان روی کره خاکی، تفکیک جنسیتی و نقش زنان و مردان در شکلگیری بخش عمدهای از مناسبات اجتماعی تعیینکننده بوده است، میتوان بر این باور بود که این مسئله ریشه در لایههای درونی جامعه داشته و دارد. چنانکه ویل دورانت، مورخ نامدار جهانی مینویسد: «در اجتماعات ابتدایی، قسمت اعظم پیشرفت اقتصادی به دست زنان اتفاق افتاده است، نه به دست مردان. در آن هنگام که مردان قرنهای متوالی فقط به شکار اشتغال داشتند؛ زنان به تدریج در روستاها زراعت را ترقی دادند؛ هزاران هنر خانگی را ایجاد کردند که هر یک از آنها پایهگذار صنایع بسیار بزرگی شدند.»
از شواهد اینگونه برمیآید که زنان از همان مراحل اولیه کشاورزی در امر زراعت نقش داشتهاند، اما میتوان گفت این نقش با توجه به عوامل متعدد از قبیل: منطقه جغرافیایی، نوع کار و نوع فنآوری تفاوتها و شدت و ضعفهایی داشته است. قرنهاست که زنان روستایی بار سنگین فعالیتهای کشاورزی، دامپروری، صنایع دستی و بار تولید و تربیت نسل را در کنار امور جاری خانواده برعهده دارند. بسیاری از اندیشمندان بر این باورند که فعالیتهای تولیدی در روستاها در چارچوب خانوار روستایی و برمبنای تقسیم کار مبتنی بر سن و جنس صورت میگیرد.
میزان اشتغال زنان در بخش کشاورزی، در کشورهای مختلف جهان و بهخصوص در کشورهای در حال توسعه به یک میزان نیست، اما در هر حال مشارکت آنان در فعالیتهای مختلف مرتبط با بخش کشاورزی و همچنین تدارک و تولید غذا قابل ملاحظه است. هرچند که بسیاری از زنان کشاورز در جوامع مختلف دستخوش گرفتاریهای خانوادگی بوده که همین امر از توانایی و کارآیی تلاشهای ایشان کاسته و از تحقق عملی نیرویشان در توسعه و پیشرفت کشاورزی جلوگیری میکند. در بسیاری از کشورهای دنیا زنان بین 60 تا 80 درصد نیروی کار کشاورزی را تشکیل دادهاند و از آنجایی که در جوامع جهان سومی میان 75 تا 90 درصد کل جمعیت به کشاورزی وابسته است، این نتیجه حاصل میآید که بخش اعظمی از جمعیت زنان مستقیما درگیر فعالیتهای کشاورزی هستند. زنان، علاوه بر اینکه مسئول تولید همه یا قسمت اعظم غذا برای مصرف خانواده هستند، نقش درخور توجهی نیز درتولید محصولات تجاری که عموما در انحصار مردهاست، دارند.
کارهایی که زنان در بخش زراعت انجام میدهند متنوع بوده و نوع کارها غالبا بهگونهای است که نیاز به قدرت فراوان بدنی دارد. عموما به زنان در قبال کارهایشان پولی پرداخت نمیشود، با این همه، آنان ممکن است از طریق فروش غذایی که تولید میکنند و مازاد بر نیاز خانواده است، پولی به دست آورده و خود آن را نگاه دارند. کارهایی همچون بریدن چوب و کندن زمین و سوزاندن زباله و پیراستن زمین از خار و خش و شخم زدن زمین، کارهای مردانهای است اما گاهی زنان نیز اینگونه کارها را انجام میدهند. علاوه بر این، آنان به کارهای زنانهای همچون کشت گیاهان و غرس نهال و درو کردن و وجین علفهای هرز و برداشت محصول و هرس درختان و کوبیدن خرمن و پاک کردن و اندازهگیری محصول و همچنین دادن علوفه و مراقبت از حیوانات میپردازند. گذشته از اینها، زنان اغلب به تولید موادغذایی و انبار کردن و حمل محصول از مزرعه دست میزنند. در بعضی از مناطق، زمان کار زنان کمتر از زمان کاری است که برای مردان ثبت شده و میشود، اما این نکته بدان معنی نیست که کار زنان به لحاظ اهمیت کمتر از کار مردان است.
از طرف دیگر، زنانی که طبق آیین و رسوم جامعه خود در خارج از محیط خانواده و مزرعه ظاهر نمیشوند، سخت درگیر کارهای مربوط به صنایع تبدیلی و انبار کردن و توزیع محصولات کشاورزی بوده و در همان حال به کارهای خانواده همچون تولید سبزیها و پرورش ماکیان و حیوانات کوچک همت میگمارند. بدین ترتیب در بخشهای وسیعی از کشورهای جهان سوم، زنان نیز همانند مردان ساعتها و روزها در مزرعه کار میکنند. کار زنان حتی گاهی بین 50 تا 100در صد بیش از مردان است، اما در سرشماریها و آمارهای اشتغال مربوط به این کشورها، زنان کشاورز یا دیده نمیشوند یا حضوری اندک دارند. چرا که بابت کاری که آنان انجام میدهند پولی دریافت نمیکنند و چنین کارهایی در شمار کار خانواده طبقهبندی شده و از نظر اقتصادی، غیرفعال تلقی میشود.
بدیهی است چنین وضعی باعث میشود تا زنان و کار آنان در برنامهریزی و سیاست و قانونگذاری مورد غفلت قرار گرفته و در نتیجه چنانکه حق آنها است به شمار نیایند. زنان روستایی و کشاورز در بازاریابی محصولات کشاورزی نیز نقش مهمی دارند. آنان گاهی بارهای سنگینی را به راههای دور حمل میکنند. زنان کشاورز هنوز هم ملزم به کار با ابزارهای ابتدایی هستند و این در حالی است که مردها در اکثر موارد از تجهیزات و ابزارهای جدید و سودبخش بهره میجویند.
در این زمینه نمونههایی در برداشت محصول برنج و تبدیل آن وجود دارد. لازم به ذکر است بهطور متوسط کار روزانه زنان روستایی کشورهای در حال توسعه را بین 15 تا 16 ساعت دانستهاند که در اوج فصلها مثلاً در زمان برداشت محصول ممکن است زمان کار بیشتر نیز باشد. هرگاه مردان کارهایی را که قبلا زنان انجام میدادند، در اختیار خود میگیرند، ابزارها و تجهیزات فنی جدیدی را وارد حوزه کار کردهاند. عقب ماندگی شغلی و کار سخت که بسیاری از زنان کشاورز با آن دست به گریبانند، به هیچوجه با کارهای خانه و خانهداری سبکتر نمیشود (به عبارت دیگر، خانهداری بهعنوان شغل محسوب نمیشود). نقش دوگانه زنان روستایی در کشورهای جهان سوم که بار مسئولیت شغلی و خانوادگی را به دوش میکشند، در حقیقت به این معناست که این زنان در طی روز، کاری بس طولانی را انجام میدهند. برخی آمارها حاکی است که در اکثر موارد زنان برنامه کاری سنگینتری از مردان داشته و همچنین ساعتهای طولانیتری کار میکنند و حتی در طی سال بیش از مردان فعالیت دارند.