مدیری که هر روزه با حجم عظیمی از ایمیلهای بیپاسخ از جانب کارمندان خود مواجه میشود، از خود میپرسد چرا حواس کارمندان من به کارشان نیست و در وظایفشان سستی میکنند؟ آنها میگویند «کارمندان من آنگونه که فکر میکردم درگیر کار خود نیستند. من دوست دارم افراد تیم من از عهده وظایفشان برآیند.
مشاورین به ما میگویند با کارمندان خود، درخور و شایسته رفتار کنید، اما آیا خود کارمندان شایسته رفتار میکنند؟ نیمی از اعضای تیم من تنبل هستند، آنها حتی نمیخواهند تکانی به خود بدهند.» در پاسخ به این مدیران چه روشهایی برای انگیزهبخشی اعضای تیمی که تنبل هستند میتوان پیشنهاد کرد؟
از بحث نترسید
ترس یکی از حواس قدرتمند ماست. مدیرانی که از روبهرو شدن با کارمند و بحث میترسند، نمیتوانند احساس عدم رضایت خود از وظایفشان را به آنان گوشزد کنند. آنها نمیتوانند احساسات خود را مدیریت کنند. مغزشان به آنها میگوید تو یک مدیر هستی و باید این رفتار تنبلی و سستی را در میان کارمندانت محدود و مدیریت کنی. تو باید بتوانی آنها را سرکوب کنی. خصومت و ترس دو روی یک سکه هستند. به طور طبیعی اگر کارمندان نتوانند خود را بهصورت طبیعی برانگیزانند، توسط مدیران مورد سرزنش قرار خواهند گرفت.
یک مشکل مدیریتی وجود دارد
اگر در مدیریت خود فضای امنی برای زیردستان فراهم کنید، آنها با تعهد و بازدهی بالای خود شما را شگفتزده خواهند کرد. مدیرانی که از کارمندان غیرانگیزشی شکایت میکنند، نمیدانند که چگونه باید از شخصیت آن کارمندان در عملکرد سازمانی خود استفاده کنند. هنگامی که حرکت روبه جلوی یک تیم مسدود میشود، بدون شک همیشه مشکل رهبری وجود دارد.
گاهی اوقات غرور سبب میشود رفتار خودمان را نبینیم و شکستهایی از این قبیل را گردن شانس بیندازیم و بگوییم خیلی بدشانسم که بدترین کارمندان نصیب من شده است. به جای آن باید بگوییم که چه کار متفاوتی میتوانم انجام دهم که سطوح اعتماد را در تیمم ایجاد کنم؟
در مواجهه با مسئلهای مانند داشتن چنین کارمندانی، شما بهعنوان مدیری که آنها را استخدام کردهاید در برابرشان مسئولیت دارید. اگر شما آنها را استخدام نمیکردید، یکی از مدیران همکار شما این کار را انجام میداد. بخش منابع انسانی نیز در این استخدام دخیل است.
بنابراین حضور چنین کارمندانی را در سازمان خود گردن تقصیر و شانس نیندازید و سعی کنید مشکل اصلی را شناسایی کرده و در جهت رفع آن گام بردارید. باید بدانید که شما نیز یک طرف این معادله هستید و اگر چیز جدیدی از این وضعیت یاد نگیرید، در همین حالت درجا خواهید زد.
از قالب مدیر بیرون بیایید
اگر در این طرز تفکر باقی بمانید که من تنها برای کارمندان خوب مدیر خوبی هستم، نه تنها هیچ چیزی تغییر نخواهد کرد، بلکه رفته رفته با عملکرد نادرست اعضای تیمتان ناامید و سردرگم خواهید شد. برای جلوگیری از این وضعیت، آنها را جمع کنید و بگویید که من خواهان این هستم که محیط کار را تبدیل به جای بهتری برای کار کنم، باید از کجا شروع کنم؟ بدین ترتیب از نظرات آنها آگاه شوید. در این حالت جریان انرژی در میان اعضا به حد بالای خود خواهد رسید.
هر زمان که به جای به اشتراکگذاری و بیان ایده خود، نظرات آنها را نیز بپرسید، سطح اعتماد را در سازمان خود بالا خواهید برد. هر زمان که شما از قالب مدیر بودن بیرون بیایید و به زیردستان خود بگویید که قرار است چه کاری انجام دهید و چه کارهایی انجام ندهید، فرهنگ سازمان شما تغییر خواهد کرد. کارمندان حواسشان به کار خواهد بود اگر به آنها اجازه این کار را دهید.
اگر شما بخشی از مسئولیت را به کارمندان خود بسپارید، آنها عکسالعمل نشان خواهند داد. اگر شما به طور مداوم آنها را مورد سنجش و ارزیابی قرار دهید، آنها آزادی عمل خود را محدود دیده، کم کاری میکنند و بازده را به حداقل میرسانند.
روی روابط تمرکز کنید
اگر حوزه روابط شما با کارکنان، به یک یادداشت، یک امضا، یک ایمیل یا مراسم و مناسبتهای خاص محدود میشود، کارکنان شما باید با چه انگیزهای با پشتکار بیشتر در جهت رسیدن به اهداف خود کار کنند؟ همچنین زمانی که ایمیلها و سایر پیامهای دریافت شده از جانب کارکنان، برای یک مدت طولانی بدون پاسخ باقی میماند، شرایط بدتر شده و آنها که این تعهد را بهصورت دوطرفه از جانب شما نمیبینند کم کاری میکنند.
زمانی که روند ارتباطات خود شما باعث پایین آمدن سرعت و کیفیت کار میشود، نمیتوانید از گروه خود انتظار داشته باشید سختتر کار کنند. اهمیت روابط معمولا در محل کار، نادیده گرفته میشود. به تمام پیامها و پستهای الکترونیکی خود پاسخ دهید و آنها را پیگیری کنید، حتی اگر لازم است، تنها به شخص مورد نظر اطلاع دهید که پیام او را دریافت کردهاید. سعی کنید به طور مداوم با کارکنان خود روابط رو در رو داشته باشید. دراین صورت، واضح و مبرهن به کارکنان خود اعلام میکنید که قدر کار آنها را میدانید و برای زحمات آنها ارزش قائل میشوید.
ملزومات را فراهم کنید
محیط کار مانند طبیعت است، ما هنگامی شکوفا خواهیم شد که محیط اطرافمان اجازه بدهد. باید مطمئن شوید که نهال شما از نور، هوا و آب کافی بهرهمند است. نمیتوانید با آنها همانند یک ابزار ماشینی برخورد کنید. به این طریق تنها آنها را نسبت به کار دلزده و ناامید خواهید کرد. هر دقیقهای که برای انجام وظیفه خود صرف میکنید، به همان نسبت برای تعهد کارمندان نسبت به کارشان تلاش کنید تا تغییر را حس کنید. شاید برای این کار نیاز به اتخاذ ریسک داشته باشید. حتی این ریسک را با هم تیمیهای خود تجربه کنید.
به کارتان متعهد شوید
رهبران میدانند که تبدیل افراد به مشارکت مشتاقانه به آنها بستگی دارد. رهبران اغلب با مشتاق بودن، اشتیاق را برمیانگیزند. ارتباط مستقیمی بین میزان هیجان و اشتیاق شما نسبت به کارتان و میزان هیجان و اشتیاقی که میتوانید در دیگران ایجاد کنید، وجود دارد.
اگر بهشدت مشتاق باشید، کارمندانتان مشتاق خواهند شد، البته شاید این اشتیاق کمی کمتر از اشتیاق شما باشد. راه دیگر تشویق و ترغیب دیگران، تعهد خود شما به کار است. رهبران به کارشان صد درصد متعهد هستند. آنها خودشان را صد درصد مسئول میدانند. میزان تعهد شما کمک میکند تا میزان تعهد اطرافیانتان را مشخص کنید.
به هر حال، میزان تعهد شما تعیینکننده توجهی است که از رؤسایتان دریافت میکنید، زیرا افراد متعهد ارزش بیشتری برای سازمان و شانس بیشتری برای ارتقا گرفتن دارند. همچنین کارمندان باید با کار و فعالیت به تجربیات خود بیفزایند اما در هر زمینه کاری و در هر موقعیت کاری کارمندان باید یکسری وظایف و مسئولیتهایی داشته باشند و در آنها برنامهریزی کنند.
اگر کارمندان وظایف مشخص نداشته باشند و برنامهریزی هم وجود نداشته باشد بیانگیزه میشوند چون نقش کارمندان باید در یک تیم کاری بهعنوان عضوی از تیم مشخص باشد، در این صورت کارمندان هدفمند شده و برای رسیدن به موفقیت تلاش میکنند اما بیبرنامه بودن و نداشتن مسئولیت مشخص باعث کاهش میزان انگیزه کارمندان خواهد شد.
کارمندان با پیشرفت در کار انگیزه پیدا میکنند آنها وقتی توسعه کاری و پیشرفت در کار را داشته باشند بیش از قبل تلاش میکنند عملکرد خود را بهبود ببخشند. علاوه بر اینها یادگیری تجربیات و مهارتهای جدید به کارمندان انگیزه میدهد. کسب تجربیات برای آینده کاری کارمندان نیز بسیار مفید خواهد بود.
ارتباط با نویسنده: hoda.rezaeii@yahoo.com