نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بسیاری از مردم را غافلگیر کرده است خصوصا که اغلب نظرسنجی های صورت گرفته و پیش بینی های منتشر شده در رسانه ها هیلاری کلینتون را پیروز قطعی انتخابات معرفی می کردند.
این رسانه ها شانس پیروزی خانم کلینتون را 70 درصد برآورد می کردند و برخی دیگر این رقم را به 99 درصد رسانده بودند! سوالی که در اینجا مطرح می شود آن است که چه اتفاقی افتاد که رسانه ها دچار اشتباه محاسباتی شدند؟ پاسخ به این سوال می تواند درس های بسیار مفیدی را نه تنها برای رأی دهندگان، بلکه برای بازاریابان در پی داشته باشد.
نخستین درسی که می توان از نتایج انتخابات در آمریکا گرفت آن است که داده ها و الگوریتم های تحلیل و بررسی آنها نمی توانند احساسات انسانی را درک کنند، خصوصا احساسات قدرتمندی نظیر عشق، نفرت، لذت، عصبانیت و تنهایی.
احساسات ما که در نهایت شخصیت ما را شکل می دهند، توسط نرم افزارهای بررسی داده های رسانه ها درک نمی شوند، همان طور که هنگام خرید از وب سایت های خرده فروشی آنلاین نیز الگوریتم های به کار رفته در این وب سایت ها نمی توانند تمایلات درونی و واقعی ما را شناسایی کرده و محصولات مورد نظرمان را پیشنهاد کنند. در واقع می توان گفت تکنولوژی که این روزها در نقش برده ما انسان ها عمل می کند تنها می تواند بخش بسیار کوچکی از ما را ارزیابی کرده و نسبت به آن اظهار نظر کند.
نکته دیگری که توجه به آن ضروری به نظر می رسد آن است که این روزها به واسطه توسعه و پیشرفت تکنولوژی ردپای دیجیتالی ما بیش از هر زمان دیگر قابل ردیابی است. از سوی دیگر، فرآیند رشد و پیشرفت تکنولوژی در برخی از شهرها بسیار سریع تر از سایر شهرها است و ما نمی توانیم امکانات و تکنولوژی های موجود در اطراف خودمان را به سایر نقاط بسط و گسترش دهیم.
یکی از اصطلاحات رایج میان مردم آمریکا آن است که مردم سواحل غربی معمولا دنیا را بسیار پیشرفته تر و مکانیزه تر از مردم سواحل شرقی می بینند. این موضوع می تواند حتی در مسائل حساسی نظیر انتخابات ریاست جمهوری نیز خود را نشان دهد. اینکه عده ای از مردم به واسطه شرایط محیطی این طور فکر کنند که سایر مردم نیز مانند آنها زندگی کرده و برای انجام تمام امور روزمره خود دست به دامان تکنولوژی می شوند برداشت اشتباهی است.
حقیقت آن است که آمریکایی ها بسته به محل زندگی خود، سبک زندگی کاملا متفاوتی با یکدیگر دارند بنابراین چنانچه ادعا می کنیم که شناخت کاملی از مردم داریم دست کم پیش از هرکاری باید وارد جوامع محلی شده و شناخت مفصلی از سبک زندگی و دیدگاه آنان به دست آوریم چرا که صرف در نظر گرفتن آمار و ارقام نمی تواند درک صحیحی از رفتار مردم در ما ایجاد کند.
صنعت تبلیغات یکی از بهترین حوزه های تجاری در سراسر جهان به شمار می رود، چراکه بسیاری از افراد فعال در آن، متفکرانی خلاق هستند که هنجارها و نرم های موجود را به چالش می کشند. از سوی دیگر صنعت تبلیغات سرشار از افراد خوشبین است. خوش بینی موجود در میان فعالان این صنعت بسیار بیشتر از سایر حوزه های تجاری برآورد می شود و تقریبا می توان گفت که این میزان خوش بینی در تاریخ بی سابقه است.
اجازه دهید که همچنان خوش بین باقی مانده و از جو متشنج ایجاد شده پس از انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا در جهت بهبود عملکرد خود بهره برداری کرده و از آن به عنوان یک فرصت آموزشی به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم.
در بخش دوم این مطلب در چهار بخش به درس هایی که بازاریاب ها می توانند از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بگیرند اشاره خواهیم کرد.
ادامه دارد...