ایرانی باشی و دلت هوای بته جقههای فرش دستباف را نکند؟! مگر میشود. پس چرا بازار این کالای سنتی، دوستداشتنی و البته خاطرهانگیز دیگر رونق سالهای گذشته خود را ندارد. دیگر کسی دلش برای پیچ و واپیچهای ساقه گلهای این قالیها تنگ نمیشود. حتما میشود اما چرا کسی برای خریدشان اقدامی نمیکند. پس حتما دستهایی در این میان رجهای ناملایمتی بر قامت بازار میزنند که این روزها سمفونی سکوت و رکود در سرای فرشفروشان طنینانداز است.
حال ناخوش بازار فرش دستباف
وقتی در بازار فرشفروشهای بازار بزرگ تهران قدم میزنی دیگر خبری از آن هیاهوی چندین سال پیش نیست. ساعت 12ظهر است. حتی از جنبوجوش شاگردان دیزیبهدست هم نشانی نمیبینی. سکوتی ناخوشایند و نادلچسب بر بازار حاکم است. به هر سرایی از بازار فرشفروشها بروی، داستان همین است. وارد یکی از حجرهها میشوم. آقای ندایی از حاجیان باپیشینه بازار است. چندین تخته فرش دستباف تمام ابریشم تبریز زیر پایش خوابیدهاند. درست عین بازار که خواب خواب است و خروپفهای آزاردهندهاش تا بازارهای جهانی هم کشیده شده است. نگاه بیقرار حاجی حرفهای زیادی برای گفتن دارد. از کارگاه فرشبافی در تبریز میگوید که طی چند سال اخیر بافندگان بسیاری آن را ترک کردهاند. میگوید از وقتی که یارانهها را به جیب مردم ریختند، بافندهها از جمله افرادی بودند که کارنکردن را بر کارکردن ترجیح دادند. بنابراین کارگاهها را ترک کردند و چون اغلب ساکنان روستا بودند و هزینههای زندگی بالایی هم نداشتند، همان یارانه کفاف هزینههایشان را میداد. بنابراین بدون آیندهنگری قالی و قالیبافی را کنار گذاشتند.
گرانی فرش دستباف، چرا و چگونه؟
فرش دستباف گران است و این مسئله را نمیتوان انکار کرد. فرش دستباف، محصول هر شهر ایران که باشد گران است. حتی بافت فرش با رجهای پایین هم نتوانسته گرهای اساسی از مشکلات فرش باز کند. وقتی برای یک فرش سهمتری بافت تبریز با رج 50 باید حدود 9میلیون تومان پرداخت شود و حقوق وزارت کار هم وضعیتی دارد که همه میدانند، چگونه میتوان انتظار داشت که خریداری پیدا شود. انگار آنهایی هم که دستشان به دهانشان میرسد از خرید فرش اشباع شدهاند. از طرفی وقتی با 2میلیون تومان میشود یکی از خوشطرحترین و خوشرنگترین فرشهای ماشینی را خرید دیگر چه کسی زحمت پرداخت هزینههای چندمیلیونی دستبافها را به خودش میدهد؟! هرچند به لحاظ تندرستی فرش دستباف مزایای زیادی هم داشته باشد. اما چرا فرش دستباف گران است؟
مجتبی عراقچی، رییس اتحادیه فروشندگان فرش دستباف تهران در این خصوص به «فرصتامروز» میگوید: دستمزد کارگر در ایران بالاست و حدود 80درصد از هزینههای فرش دستباف مربوط به دستمزد بافندگان است. وی 20درصد دیگر را هم مربوط به مواد اولیه میداند. مواد اولیهای که یکی از مهمترینهایش ابریشم است و طی سه سال اخیر قیمتش از کیلویی 60هزار تومان به کیلویی 360هزار تومان افزایش یافته است و کالایی کاملا وارداتی هم هست. در حقیقت همه این عوامل در نهایت به افزایش هزینه تمام شده فرش منجر میشود و در نتیجه قیمت نهایی آن را بالا میبرد که نه در بازار داخلی خریدار دارد و نه در بازارهای جهانی.
افزایش صادرات؛ آری یا خیر؟
طی ماههای انتهایی سال 93 و همچنین در روزهای آغازین سال 94 اخباری مبنی بر افزایش صادرات فرش دستباف در رسانهها منتشر شد. در همین راستا سوالاتی از عراقچی پرسیدیم اما او برخلاف اخبار موجود، حرفهای متفاوتی دارد و در این زمینه چنین استدلال میکند که نه تنها افزایش صادرات نداشتهایم بلکه گرانی و تورم موجود در بازار داخلی فرش بر کاهش صادرات تاثیر گذاشته است. توضیحی که وی در این زمینه میدهد از این قرار است: با همه حرفهایی که مبنی بر افزایش صادرات در سال 93 زده میشود، میتوان گفت که در این زمینه افزایشی نداشتهایم و ارزش دلاری صادرات در این سال 350میلیون دلار بوده است که نسبت به سال قبل از خود افزایشی را نشان نمیدهد، زیرا با ثابت بودن تقریبی قیمت دلار در سطح جهان و در مقابل نوسانات قیمتها در بازار داخلی، نمیتوان فرش را با قیمتی گرانتر در بازارهای خارجی به فروش رساند.
از طرفی کشورهایی مانند افغانستان، پاکستان و هندوستان با در اختیار داشتن نیروی کار ارزان و مواداولیه ارزانتر فرشهای بهمراتب ارزانتری نسبت به ایران تولید کرده و راهی بازارهای جهانی میکنند. بههمین دلیل خریداران بسیاری در سطح جهان برای خود دست و پا کردهاند. رییس اتحادیه فروشندگان فرش دستباف تهران همچنین اشارهای دارد به دیگر عوامل تاثیرگذار بر کاهش صادرات فرش دستباف و چنین اضافه میکند: تحریمهای چند سال اخیر، بحرانهای مالی و سیاسی در اروپا و کشورهای عربی که عمده خریداران این کالای ایرانی بودهاند موجب شده تا بازار خارجی فرش دستخوش تغییرات زیادی باشد که مهمترینش همین کاهش صادرات بوده است.
راهکارهایی برای برونرفت از مشکلات
با همه مسائلی که در حوزه قالی ایرانی وجود دارد و از دست رفتن بسیاری از بازارهای کالایی که زمانی برندی معتبر در بازارهای جهانی بود آیا میتوان دست روی دست گذاشت و شاهد نابودی این ماشین اشتغالزایی بزرگ بود. قاعدتا چنین کاری نتیجهای به مراتب وخیمتر را نصیب قالی ایرانی میکند. اهالی بازار با گفتوگوهایی که با «فرصت امروز» داشتهاند، سیاستهای خارجی در چند سال اخیر را از مهمترین عوامل ایجادکننده اوضاع کنونی میدانند. یکی از فروشندگان جوان که شغل پدریاش به او ارث رسیده است، میگوید: تا همین چند سال پیش بازار تا ساعات نزدیک به غروب هم در حال فعالیت بود. اما اگر دقت کنید هنوز ساعت سهبعدازظهر هم نشده اما چراغ حجرهها یکی پس از دیگری خاموش میشود. این یعنی اینکه خریداری وجود ندارد. درحالی که قبلا اوضاع به این صورت نبود. دولت باید در این زمینه حرکتهایی بکند. تغییرات در سیاستهای خارجی و نوع گفتمان با دنیا بر بازار و اقتصاد موثر است. کنترل نوسانات قیمت مواد اولیه از دیگر کارهای موثری است که باید انجام شود تا پیشبینی بازار ممکن باشد و سرمایهگذار بتواند حدس بزند که سرمایهاش چه زمانی برمیگردد و آیا اصولا سرمایهگذاری در حوزه فرش دستباف و ایجاد کارگاه فرشبافی سودی برایش دربردارد یا نه؟
در این زمینه مجتبی عراقچی هم نظراتی کمابیش شبیه اهالی بازار دارد. وی در ابتدا اشارهای دارد به توافق اخیر و البته آن را خیلی تاثیرگذار بر بازار فرش نمیداند زیرا معتقد است که برداشتن تحریمها مربوط به تحریمهای حوزه هستهای است و خیلی اقتصادی نیست، البته بعد از اینکه برایش توضیح میدهیم که بالاخره هرگونه آشتی با دنیا بر اقتصاد به طور کلی موثر است و میتواند بازارهای مصرف دیگری برای ایران ایجاد کند، موافقت نسبی خودش را اعلام میکند. هر چند معتقد است که وقتی بازاری از دست برود، به دست آوردن دوباره آن تا حدود زیادی غیرممکن است. در این میان عوامل زیادی دست اندرکار است. مثلا اگر زمانی 35درصد از قالی ایرانی به آمریکا صادر میشد و این کشور مشتری پروپا قرص فرش ایرانی بود، دیگر اوضاع تغییرات کلی کرده است. زیرا نه تنها مشکلات سیاسی و اقتصادی با ما دارند بلکه آنها کشورهایی مانند افغانستان و پاکستان را در اختیار دارند که با استفاده از طرحها و رنگهای مشابه با قالی ایرانی با هزینه بسیار کمتر این کالا را در اختیارشان قرار میدهند.
وی در ادامه و در مورد دیگر بازارهای مورد نظر ایران برای صادرات فرش دستباف میافزاید: البته ما در سالهای اخیر بیکار هم ننشستیم و بازارهای صادراتی جدیدی برای فرش دستباف ایجاد کردیم. مثلا چین که زمانی به تولیدکننده بزرگ فرش دستباف در جهان تبدیل شده بود، اکنون از بازارهای اصلی صادراتی ما به شمار میرود و در سال 93 صادراتی به ارزش حدود 50میلیون دلار به این کشور داشتهایم. همچنین روسیه، برزیل و کشورهای آمریکای جنوبی از دیگر مقاصد عمده صادرات فرش دستباف ایران در سالهای اخیر بودهاند.
مالیات فرش و فرشفروشان را بردارید
این مقام مسئول همچنین برای رهایی از رکود حاکم بر بازار پیشنهادهایی برای دولت دارد و معتقد است دولت باید فرش دستباف و فروشندگان این کالا را از مالیات معاف کند تا سرمایههای زیادی که به واسطه این هزینههای سربار از بازار فرش بیرون رفته است، انگیزهای برای بازگشت داشته باشند و میگوید نه تنها چنین کاری انجام نشده است بلکه در سال 93 شاهد افزایش چهار برابری مالیات فرش دستباف بودهایم. اگر تسهیلات اینچنینی برای فرش دستباف درنظر بگیرند میتوانیم امیدوار باشیم که سرمایههایی که برای ساختمانسازی و واردات کالای خارجی از بازار فرش بیرون رفته است، دوباره برگردد. تشویقهای صادراتی و جبران خسارت صادرکنندگان از دیگر نکات است که عراقچی معتقد است باید برای صادرکنندگان فرش دستباف در نظر بگیرند. یعنی به نوعی از طرف دولت سوبسیدی برای فرش در نظر گرفته شود. از طرفی طی سال گذشته که قیمت فرش دستباف افزایشی حدود 20درصد را به خود دیده است، در عین حال دولت 20درصد به حقوق کارگران اضافه کرده است که دقیقا این افزایش قیمت را پوشش میدهد و این یعنی اینکه برای کالایی که 80درصد از هزینههایش مزد کارگر است، هیچ اتفاق خوشایندی رخ نداده است.
وقتی پوشاک جای فرش را میگیرد
در بازار بزرگ تهران که یکی از بورسهای اصلی فروش فرش و قالی ایرانی بوده و هست، اتفاقات جالبی در ارتباط با فرش دستباف رخ داده است. راستههای فرشفروشی که روزگاری قداست خاصی داشتند و بوی تمکن و ابهت از سرایهای فرش به مشام میرسید امروزه زیر بار رکود ترک عادت پسندیده کردهاند و جای مستحکم خود را بعضا به فروشگاههایی برای سایر کالاها سپردهاند. در واقع اگر به بازار بزرگ تهران و به بازار عباس آباد سری بزنید که در انتهای بازار کفاشها قرار دارد و یکی از مراکز بورس فروشندگان فرش دستباف بوده است، فروشگاههایش امروزه به مغازههای فروش پوشاک زنانه تبدیل شدهاند.
عراقچی ضمن تایید این مسائل میگوید: این پوشاک از ترکیه و چین وارد میشود و از این طریق کارگران در کشورهای دیگر صاحب کسب وکار میشوند و با تعطیل شدن فروشگاههای فرش در ایران عده کثیری از فروشندگان و بافندگان داخلی از کار بیکار شدهاند و ما تنها نظارهگر نابودی هنر-صنعتی هستیم که در سالهای نه چندان دور بهراحتی برای بیش از 4میلیون نفر بافنده و فروشنده و غیره ایجاد اشتغال کرده بود.
کمبود کارگاههای متمرکز قالیبافی
اگر فرش دستباف هم مانند هر کالای صنعتی دیگر شاهد احداث زیرساختهای کارگاهی و غیره بود شاید امروزه اوضاعی به مراتب بهتر از این داشت. زیرا هنوز هم که هنوز است خانههای روستایی مهمترین مراکز بافت این کالا هستند. بنابراین هر بانویی که به دلایلی از پشت دار قالیاش بلند شود، یک کارگاه تعطیل شده است. این شیوه سنتی و نبود کارگاههای متمرکز و کمبود کارگران و بافندگانی که قالیبافی شغل اصلیشان باشد از مهمترین عوامل ترک قالیبافی و گرانی و در نتیجه رکود در این بازار است.
در ادامه رییس اتحادیه فرشفروشان تهران به مسئله قابل توجهی دیگری نیز اشاره میکند: در این اوضاع نابسامان عدهای مواد اولیه را از ایران به کشورهایی مانند افغانستان و پاکستان صادر میکنند تا با استفاده از نیروی کار ارزان در آنجا فرشهای ارزانتری تولید کنند و بتوانند قیمتی قابل رقابت در بازارهای جهانی به دست بیاورند. اینها مجموعهای از مشکلاتی هستند که دست به دست هم دادهاند تا شرایط کنونی فرش دستباف ایران رقم بخورد.