بازار سهام سرانجام پس از کشوقوسهای فراوان به خط پایان مذاکرات هستهای رسید، اما واکنش این بازار به این اتفاق تاریخی با سردرگمی فعالان بازار همراه بود. از سویی برخی معتقدند که تداوم بحثهای مربوط به توافق هستهای در داخل آمریکا و ایران و موضعگیری مخالفان موجب ریزش بازار شده است و از سوی دیگر برخی دیگر به وضعیت گروههای بورسی مانند گروه بانک اشاره میکنند.
گروه بانک امسال در فصل مجامع بر خلاف گذشته سود اندکی را تقسیم کرده و همین موضوع باعث ریزشهای شاخص این گروه شده است. با دکتر حسین نصیری، مدیرعامل گروه مالی نور انوار و عضو هیاتمدیره کارگزاری آثل در این باره به گفتوگو نشستیم.
***
توافق هستهای در حالی به ثمر نشست که برخلاف تصور همه بازار سهام به آن واکنش منفی نشان داد. به نظر شما آیا بازار سهام منتظر قطعی شدن نتیجه مذاکرات است؟
آنچه در هفته قبل از توافق رخ داد، واکنش مثبت به بازار بود بنابراین شاهد رشد 15 تا 20درصدی اکثر سهام بودیم، پس از توافق بسیاری زمان را برای نقد شدن سهام و انتفاع صورت گرفته مناسب دانسته و حداقل سود در پرتفوی خود را با توجه به شوک حاصله و احتمال خریدار بودن سهام به فروش رساندند علاوه بر این، این اتفاق پاسخی به انتظارات کوتاهمدت بود. آنچه مسلم است بسیاری در این کوتاهمدت شاید براساس این شوک با 15 تا 20درصد کم شدن مجددا میفروشند که مجددا فروشندگان اولیه میخرند و از این نوسان مجددا سود خواهند برد،
از سوی دیگر، رشد واقعی بازار و حجم معاملات زمانی رخ خواهد داد که این توافق رسمی و قانونی شود که این خود حداقل دوسهماه زمان نیاز دارد و تاثیر آن در بخش واقعی اقتصاد دوسال زمان نیاز دارد بنابراین رشد واقعی بازار سرمایه زمان نیاز دارد مثل اکثر بخشهای اقتصادی، ولی هنوز شرکتها و صنایع خوبی در بازار است که سود میانمدت و بلندمدت خوبی دارند که لازمه دستیابی به آن صبر و حوصله است. اگر فردی حوصله و صبر ندارد، معمولا در این تحولات بازار سود و زیان زیادی میکند، اما سود واقعی برای افرادی است که حوصله میکنند و شتابزده عمل نمیکنند.
وضعیت گروه بانک را در منفیسازی شاخص چگونه ارزیابی میکنید؟ بانک مرکزی منکر دخالت در کار بانکها برای تقسیم سود است. با این وجود چرا بانکها سود کمی تقسیم میکنند؟
در حال حاضر، وقت مجامع بورسی است که بعضا شرکتی بسته شده یا پس از مجمع و تقسیم سود باز میشود، هر دو این پدیدهها برای بازار شوکبرانگیز است. شرکتی که سود تقسیم میکند و باز میشود حداقل به میزان سود پرداختی و حتی بعضا به دلیل مازاد عرضه سهم منفی باز میشود که این خود شاخص سهام را منفی میکند. این مسئله کلی و حتی شامل بانکها نیز است. اقتصاد ایران در آستانه رشد است و به نقدینگی نیاز دارد و این فرصتی برای بانکها است و از طرف دیگر اکثر بانکها با کمبود نقدینگی و تراز منفی روبهرو هستند. لذا بانکها خروج منابع ارزان قیمت سود سهام خود را جایز نمیدانند و یک مسئله اقتصادی است. لذا منطقی است بانکها سود کمتری را توزیع کنند. آنها انتظار دارند با نهایی شدن توافق از سود انباشته مذکور و قدرت اعتباردهی بیشتر منافع بیشتری را بهدست آورند. به این موضوع امکان و احتمال کاهش نرخ بهره بانکی را نیز اضافه کنید لذا جذب منابع برای بانکها سخت میشود بنابراین توجیه اقتصادی و احتیاطی این است که سود کمتری توزیع شود. لذا برای بانکها توجیه اقتصادی عدم توزیع سود حداقل در این مقطع زمانی مهم است. توصیه بانک مرکزی نیز احتمالا بر همین موضوع تاکید داشته است.
حقــوقــیهـا رفتـار اطمینانبخشی ندارند و در اغلب سهمها فروشندهاند. این فروش به چه معنی است؟
بازار سرمایه یک وجهش تبدیل پساندازها به سرمایه شرکتها و رشد و توسعه و رونق شرکتها است که در این زمینه هم کمتر از سوی نهادهای مالی و متولی بیان میشود و هم بازار مالی ما قدری ضعیف است و به توسعه نیاز دارد و هم رسانهها در این بخش کوتاهی میکنند. گویی در بازار سرمایه تنها خریدوفروش سهام انجام میشود و انتظار این است هر که وارد شد با هر تخصصی از سود ناشی از اختلاف قیمت منتفع شود (نه ناشی از سود سالانه)، لذا روی دیگر بازار، بازار واسطهگری و سفتهبازی است که اولا حتما باید باشد اما همه هدف و تاکید نباید این باشد. هر کسی اعم از حقوقی یا خصوصی در این بازار نگاه اقتصادی دارد، هیچ گربهای در راه رضای خدا موش نمیگیرد.
حقوقیها به دلیل جمعآوری نیروی انسانی متخصص و دارا بودن منابع مالی بعضا بهتر از افراد حقیقی در بازار برای کسب سود و انتفاع عمل میکنند، شرکتهای حقوقی که یک هفته قبل از توافق سهامهای ارزنده را جمع کردهاند 20درصد سود کسب کردهاند و پس از روز توافق با 20درصد سود میفروشند. افراد ناامید پس از یک هفته منفی با 20درصد به همین حقوقیها میفروشند و پس از کمتر از یک ماه با یک شوک تصویب مجلس با 30درصد باز به بازار میفروشند و در این تحول حداقل 40، 50درصد سود کسب میکنند، این حرکت غیراقتصادی اطمینانبخش نیست، چرا و به چه دلیل انتظار دارید افراد حقوقی خریدار شوند یا رفتاری غیرازاین داشته باشند، آنها به دنبال سود هستند. انتظار اینکه این افراد سود نکنند و ظاهری عمل کنند اشتباهی است که بعضا نیز از سوی نهادهای مالی دیده میشود، اما این عملکرد موقتی و بعضا بیشتر مخرب است بیاییم به سرمایهگذاران راه درست سرمایهگذاری در بازار سرمایه آموزش دهیم، نه سفته بازی را و اینطور القاء نکنیم که هر کسی وارد این بازار پر تخصص شد، از نوسانات قیمت سود و گین میگیرد. این اشتباه است این کار باعث دور شدن بیشتر سرمایهها از بازار مالی به غیرمالی میشود و کل اقتصاد متضرر میشود.
آیا حقوقیها نسبت به آینده مذاکرات امیدوار نیستند یا فروش آنها برای جلوگیری از ذوقزدگی بازار از توافق هستهای و جلوگیری از ایجاد حباب است؟
همه ما امیدوار هستیم چون بودن این توافق بهتر از نبود آن است، ظاهر قضیه و بطن توافق نشان از آن دارد که در این بدهبستان برای طرفین منفعت است بنابراین، بودن توافق و ارتباط بینالمللی و حذف تحریمها باعث بهبود فضای کسبوکار و رونق اقتصادی و بازار سرمایه در بلندمدت خواهد شد. همانطور که گفتم حقوقیها و حرفهایهای بازار به دنبال سود و انتفاع هستند و بعضا براساس انتظارات، جریان اطلاعات و مقاطع زمانی کار میکنند، اگر امروز سود در فروش باشد میفروشند و برعکس، این افراد از شرایط سود میخواهند و متولی ذوقزدگی، جلوگیریکنندگان حباب مالی، تعدیل بازار و هزاران توقع بیمورد اقتصادی نیستند. البته متاسفانه در فرهنگ غیررسمی بازار سرمایه گویی عرف شده است که همه میدانیم این اقدامات موقتی، کوتاهمدت و برای ذات بازار سرمایه مضر است.
برای بهبود بازار سرمایه و اقتصاد چه پیشنهادی دارید؟
پیشنهادهایی را در موارد مفصل در نشریهها و سایتها گفتهام و تیتر وار اشاره میکنم. نظام دولت در ایران شدیدا متورم و غیرکاراست. امید است حقیقتا به سمت کوچک شدن حرکت کند. دوم نظام مالیاتی ما کاملا ناعادلانه و متنوع و فسادبرانگیز است و از هر دو طرف زیان و نارضایتی به دنبال دارد، فرار مالیاتی و دو دفتری شدن از یک طرف، ناعادلانه بودن از سوی دیگر و جلوی تولید را گرفتن از سوی دیگر، پیشنهاد بنده نظام تکمالیاتی و آن هم مالیات بر مصرف است و اینکه تمام ساختارهای مالیاتی حذف شود که مفصلا توضیح دادهام. سوم ساختار بیمه و بیمه تامیناجتماعی ما به ضرر کارگر و کارفرما است و روح کمونیستی دارد. چهارم قوانین تجارت و کسبوکار و بازار سرمایه به بازنگری کلی نیاز دارد، پنجم قوانین کار باید حتما اصلاح شود، ششم بانکها و جایگاه اقتصادی آنها نیاز به بازنگری جدی دارد و... که به شرح مفصل نیاز است.