خیلی از ما وقتی به پول فکر میکنیم، نخستین و تنها چیزی که به ذهنمان میآید، اسکناس است. چارلز دیهیگ، نویسنده کتاب «قدرت عادت» که به سبب همین کتاب برنده جایزه پولیتزر شده، به ما میگوید تمام اندیشههایی که وقت حرف زدن از پول به سراغمان میآید، غلط است. جایزه پولیتزر، جایزهای در روزنامهنگاری، ادبیات و موسیقی است که بخشهای گوناگونی دارد. این جایزه معتبرترین جایزه روزنامهنگاری در کشور آمریکاست و از سال 1917 هر سال به نویسندگان، شاعران و موسیقیدانان ارائه میشود. آقای دیهیگ هم یکی از برگزیدگان این جایزه معتبر است.
در واقع به باور آقای دیهیگ پول خودش یک زبان است. او در اینباره چنین میگوید: «هرچه بزرگتر شدم، بیشتر فهمیدم که پول واقعا یک زبان است. یعنی همانطور که مثلا اسپانیایی زبان است، پول هم یک زبان مخصوص به خود است. کسانی که یاد میگیرند چگونه به زبان پول روان و فصیح صحبت کنند، یک مزیت بزرگ دارند. بسیاری از مردم به این شکل راجع به پول فکر نمیکنند. از نظر این افراد پول هویت مستقلی ندارد و یک پدیده متمایز نیست.
پول کلا از دیدگاه اینطور افراد تنها یک مفهوم ملموس دارد و آن مفهوم «اسکناس» است اما واقعیت چیز دیگری است. اسکناس اساسا یک منبع قابل جایگزینی با سایر منابع است. زمان یک منبع است. انرژی یک منبع است. حقوق بازنشستگی یک منبع است. هر زمان که دریابید اسکناس تنها یک پدیده دارای قابلیت جایگزینی با سایر منابع است، تازه آن وقت است که متوجه کارکرد پول شدهاید. دلیل اینکه از پول بهعنوان پدیده دارای قابلیت جایگزینی یاد میشود این است که افراد برای سهولت در تبدیل یک منبع به منبع دیگر نیاز به ابزاری مناسب و در دسترس دارند.
آقای دیهیگ در ادامه صحبتهای خود درباره پول به توضیح برخی سوالات مهمی میپردازد که ما همیشه درباره پول و ارزش از خودمان میپرسیم. سوالاتی مثل «کدام بیشتر برای من ارزش به همراه دارد؟» نه سوالاتی مثل «کدام قیمتش بیشتر است؟»
او میگوید: «اگر دربارهاش فکر کنید، بسیاری از پرسشهایی که در طول روز فکرمان را درگیرشان میکنیم، پرسشهای آربیتراژ است. این پرسشها همانطور که از نامشان پیداست به دنبال بهرهگرفتن از تفاوت ارزش و قیمت میان دو یا چند گزینه (و در کل بازار) برای کسب سود هستند: کدام برایتان منطقیتر است، سر کار بروید و یک پرستار بچه استخدام کنید یا در خانه کنار بچههایتان بمانید؟ بهتر است وقتتان را با خواندن ایمیلهایتان بگذرانید یا نیم ساعتی با همسرتان تلفنی صحبت کنید؟ کدامیک از این دوگانهها ارزش بیشتری برای شما دارد؟»
آقای دیهیگ اینطور ادامه میدهد: «اصل ماجرا این است که یکی از مهمترین سوالات آدمها همین پرسشها درباره ارزش است که انسانها را درگیر خود میکند: «ما همواره دنبال آربیتراژ هستیم، چون میخواهیم پدیدههای مهم را برای خود به حداکثر برسانیم و اثر پدیدههای بیاهمیت را تا حد امکان کم کنیم. این همان چیزی است که ریشه تمام فعالیتهای اقتصادی به شمار میآید.»
توضیحات آقای دیهیگ چشمانداز دیگری درباره این توصیه آشنا که «با پول نمیتوان خوشبختی را خرید» به دست میدهد. مسلما این توصیه همچنان مخالفانی دارد و به اعتقاد آنها پول، شادی و خوشبختی را هم میتواند بخرد. اما از دیدگاه برنده جایزه پولیترز این امر تاحدی میتواند امکانپذیر باشد و مطلق نیست چون اسکناسها نمیتوانند پاسخ به سوالاتی درباره ارزش و زمان را بخرند.
اگر نتوانید قیمتی برای غربال کردن صندوق ورودی ایمیل خود بگذارید یا برای صحبت با همسرتان بها تعیین کنید، پس خیلی سخت است که بفهمید چقدر ثروت دارید. نیازی به توضیح نیست که برای کشف تفاوت طرز فکر ثروتمندها با آدمهای معمولی بهندرت پیش میآید که به نقش اسکناسها اشارهای شود.