تحریک حس ترحم مخاطبان ایرانی از طریق اکران آگهیهای تبلیغاتی کار چندان سختی نیست. کافی است طراح یک کودک بیمار را در آگهی به تصویر بکشد و نام یک موسسه خیریه را در پایین طرح آگهی قید کند.مخاطب به راحتی پیام را درک و با کشیدن آهی جانسوز از کنار آگهی به آرامی عبور خواهد کرد. مخاطب از کنار آگهی در حالی عبور میکند که ساعتی بعد پیام آن را بهطور کلی فراموش میکند و به زندگی عادی خود برمیگردد.
کار زمانی سخت میشود که طراح مجبور باشد چنین پیامی را بهطور غیرمستقیم به مخاطبان منتقل کند و مخاطبان با دیدن یک آگهی خیریه علاوه برشاد شدن، تحریک به کمک کردن به آن موسسه نیز شوند.آگهیهای موسسه محک و آگهیهای تبلیغاتی مستردماغ را شاید بتوان جزو این دسته از آگهیها تقسیمبندی کرد که طراح سعی کرده احساس مخاطبان را با ارسال پیامی بهطور غیرمستقیم تحریک کند.
آگهیهایی که معمولا بعد از طراحی و اکران به سرعت در میان مخاطبان مختلف در تمامی شبکههای اجتماعی دست به دست میشوند. این آگهیها توسط علی رادمند طراحی و ایدهپردازی میشوند. با این طراح در مورد دو طرح آگهی اخیری که برای شرکت تولیدکننده عروسک مستردماغ طراحی کرده به گفتوگو نشستهایم.
رادمند علاوه بر بیان توضیحاتی درباره طرح آگهیهای مستردماغ، در مورد طراحی آگهیهای تبلیغاتی موسسه محک نیز به مواردی اشاره میکند. در ادامه نیز «فرصت امروز» به منظور بررسی تاثیرگذاری این آگهیها سراغ چند نفر از مخاطبان عادی رفته و از آنها سوالات مختلفی را پرسیده است.
دو ایدهپردازی متفاوت برای دو سفارشدهنده متفاوت
علی رادمند در مورد طراحی کاراکتر عروسک مستر دماغ میگوید: در مورد کاراکتر مستر دماغ باید بگویم که نقشی در طراحی آن نداشتهام و از سال گذشته با خالق عروسکهای مستر دماغ از طریق موسسه خیریه محک آشنا شدم. بعد از آشنایی با این کاراکتر قرار شد که طراحی آگهیهای تبلیغاتی این شرکت را به عهده بگیرم. این طراح در مورد مراحل و اقداماتی که در جهت متناسب کردن کاراکتر مستر دماغ با حال و هوای آگهیهای محک طی کردهاست، میگوید: سالهاست با موسسه محک بهعنوان طراح آگهیهای تبلیغاتی همکاری میکنم و به همین منظور با اصول و استراتژی تبلیغاتی این مجموعه به خوبی آشنا هستم.
وقتی قرار شد که طراحی تبلیغاتی عروسک مستر دماغ که بخشی از هزینه فروش آن به کودکان محک میرسد را شروع کنم، تمام تلاشم براین بود که گایدلاین موسسه محک را هم در طراحیها رعایت و در نظر بگیرم. آگهیهای تبلیغاتی باید بهگونهای طراحی شوند که حس ترحم را در بیننده ایجاد نکنند، در عین حالی که حس کودکان مبتلا به سرطان تحت درمان موسسه محک را به بیننده القا کنند.
آگهیها نباید بهگونهای طراحی شوند که حس غم را به بیننده منتقل کنند
رادمند در پاسخ به این سوال که با چه محدودیتهایی در طراحی آگهیهای تبلیغاتی مستردماغ روبهرو بوده و با در نظر گرفتن این محدودیتها چگونه آگهیهای مختلف را اجرا کرده، میگوید: در طراحی تمامی آگهیهای تبلیغاتی با محدودیتهایی مواجهیم و این محدودیتها در تبلیغات به نوعی طبیعی هستند.
در مورد این محدودیتها باید بگویم در آگهیهای تبلیغاتی نباید از چهره کودکان مبتلا به سرطان استفاده شود یا نباید آگهیها بهگونهای طراحی شوند که حس غصه و غم را به بیننده منتقل کنند. البته منظور این است که نمیتوان در طراحی آگهیهای تبلیغاتی مستقیما به مواردی که عنوان کردم، اشاره کرد.
وقتی مواردی در بریف به طراح گفته میشود، طراح باید براساس آن نکات و موارد اقدام به ایدهپردازی و طراحی کند که من نیز به شخصه با درنظر گرفتن موارد ذکر شده شروع به ایدهپردازی و اجرای آگهیهای تبلیغاتی کردهام و تمام تلاشم براین بوده که نه از چهره مستقیم کودکان سرطانی و نه از القای حس ترحم و غصه در آگهیها استفاده کنم.
زنده کردن کاراکتر در آگهیها به منظور همذاتپنداری مخاطب
رادمند در مورد مراحل طراحی و ایدهپردازی آگهیهای جدید مستردماغ میگوید: طراحی آگهیهای تبلیغاتی مستر دماغ رابطه مستقیمی با موسسه محک ندارد؛ یعنی این آگهیها به سفارش شرکت تولیدکننده این عروسک طراحی و اکران شدهاند. قرار است بخشی از سود فروش این عروسک به کودکان موسسه محک و در راستای تجهیز یک طبقه از بیمارستان تخصصی محک اختصاص داده شود.
حال با این توصیفات در مورد طراحی آگهیهای تبلیغاتی مستردماغ باید بگویم آگهیها با این هدف طراحی شدهاند که مخاطب با دیدن آنها متوجه شود که مستر دماغ دوستدار بچههای محک است و با خریداری این عروسک به نوعی به کودکان محک کمک خواهد کرد و علاوه براین صاحب یک عروسک دوستداشتنی نیز خواهد شد. در ایدهپردازی این آگهیها هم سعی کردهام علاوه بر نکات گفته شده خط قرمزهای موسسه محک را در مورد طراحی آگهیهای تبلیغاتی رعایت کنم.
دلیل این کار این است که علاوه بر طراحی آگهیهای تبلیغاتی مستردماغ؛ بهصورت جداگانه با موسسه محک نیز به منظور طراحی کاراکتر و آگهیهای این موسسه خیریه همکاری میکنم. رادمند در ادامه میگوید: در طراحی آگهیهای مستردماغ تلاش میکنم که این عروسک را به موجود زنده مهربانی تبدیل کنم که دوست دارد بچههای مبتلا به سرطان را راضی و شاد و از آنها مراقبت کند.
به نوعی در آگهیها سعی میکنم، تصور واقعی را که از این عروسک میان مخاطبان بهوجود آمده به تصویر بکشم. درواقع مخاطبان احساس میکنند با خرید این عروسک کودکان محک خوشحال خواهند شد. حال همین تصور را در طراحی به تصویر میکشم که مخاطب بتواند با آن همذاتپنداری کند.
با تغییر زاویه، تنوع را در طراحی آگهیها حفظ میکنم
این طراح در پاسخ به این سوال که بهعنوان طراح چه شیوهای را اجرا میکنید که این کاراکتر یا به نوعی آگهیها برای مخاطبان تکراری جلوه نکند و همان حس همیشگی را دریافت کنند، میگوید: سعی میکنم با تغییر زاویه و حالتهای این عروسک تنوع را در طراحی آگهیها حفظ کنم.
در پایان تاکید میکنم که طراحیهای آگهیهای مستردماغ با طراحی آگهیهای موسسه محک متفاوت هستند و سفارش دهندهها با هم فرق میکنند ولی با این تفاسیر به هرحال در نقطهای هدف این دو سفارشدهنده به هم متصل شدهاند و به همین خاطر طراحیها از نظر مخاطبان یکی برداشت میشوند. در ادامه نظر چند نفر از مخاطبان را میخوانید.
کاراکتر عروسک؛ منبع امید و شادی است
احمد. الف؛ کارمند در مورد دو طرح آگهی تبلیغاتی مستردماغ میگوید: از میان دو آگهی؛ طرح آگهی«مستر دماغ هستم، دوست دار بچههای محک» را دیدهام. هر دو آگهی حس خوشایندی را منتقل میکنند و با دیدنشان حس امید و شادی را دریافت کردم. همچنین از آگهی که قبلا آن را از طریق بیلبورد دیدهام این برداشت را دارم که مستردماغ نیز جزو بچههای محک است و میتواند منبع امید و شادی برای این بچهها باشد.
هدف کمک کردن به کودکان بیمار است
«آسیه. ف» خانهدار در مورد دو طرح آگهی تبلیغاتی مستر دماغ میگوید: این دو آگهی را دیدهام و با دیدن آنها به سرعت پیام تبلیغ شده را متوجه شدم و به نظر این عروسک برای شادکردن بچههای سرطانی تولید شده و هدفش کمک کردن به کودکان بیمار است.
آگهیها بیشتر مفهوم یاری، کمک و دادن شادی به بچههای بیمار را القا میکند
«هاشم. الف» کارمند صداوسیما در مورد دو طرح آگهی تبلیغاتی مستر دماغ میگوید: این دو آگهی را دیدهام ولی به خاطر ندارم که کجا آنها را دیدهام، به نظرم آگهی را که در آن مستردماغ روی شست پای کودک علامت لبخند میکشد در گروههای تلگرامی دیده باشم. این مخاطب میگوید: در این آگهیها بیشتر کلمه مستر دماغ و تصویر عروسک آن در ذهنم باقی مانده است.
به نظرم آگهیها بیشتر مفهوم یاری، کمک و دادن شادی به بچههای بیمار را القا میکند. البته باتوجه به استفاده از عروسک مستر دماغ و چهره آن؛ آگهی برای بچهها نیز جذابیت دارد. برای مثال وقتی دختر و پسرم در فروشگاه عروسک را دیدند، فورا سراغش رفتند و برایشان جالب بود.
هدف مستر دماغ خوشحال کردن بچههای محک است
«الهام. ع» دانشجوی کارشناسی ارشد در مورد دو طرح آگهی تبلیغاتی مستر دماغ میگوید: آگهیها را جایی ندیدهام ولی در نگاه اول متوجه مفهوم آنها شدم. به نظرم منظور آگهیها این است که هدف این عروسک کمک و خوشحال کردن بچههای محک است. دیدن این آگهیها حس خوبی را منتقل میکند و به راحتی نام موسسه در ذهنم تداعی شد.