بههم پیوستگی سرزمینها، جامعهها و بازارهای ملی در دنیای امروز به اندازهای است که اصطلاح جهانی شدن معنای عینی و واقعی پیدا کرده است. در چنین دنیای بههم پیوسته، هر سرزمین به سرزمین و جامعه دیگر کالا میفروشد و از آن کشور کالا خریداری میکند.
دادوستد کالا به این دلیل رخ میدهد که هر دو طرف از آن منتفع میشوند. در صورتی که سودی از دادوستد پدیدار نشود ادامه آن ناممکن خواهد شد. چنین وضعی موجب شده است که تولید به مثابه بخشی از فرآیند اقتصاد ملی در هر سرزمین منوط به کالاهایی شود که در آن مزیت وجود دارد. تولید یک کالا نیازمند تمایل و تقاضای جامعه در وهله اول و امکانات مادی مثل زمین و ماشین آلات در وهله بعدی و از همه مهمتر منابع مالی است. تقاضای موثر برای یک کالا اگر واقعیت و عینیت نداشته باشد تولید آن غیراقتصادی و غیرمنطقی است. پس تجارت به معنای دادوستد در داخل و در میان جامعهها تضمینکننده تولید است.
از طرف دیگر برای اینکه تولید به بازار برسد و فروخته شود باید زمانی سپری شود و در این مدت باید هزینههای جاری مثل مزد و حقوق، خرید مواد اولیه و واسطهای اتفاق بیفتد و این نیاز به نقدینگی دارد که باید از بازار پول و سرمایه تامین شود. این تصور که بدون بازار کالا و بازار پول میتوان کالایی تولید کرد، تصور نادرست و اصولا ناممکنی است و در بلندمدت اتفاق نمیافتد. در حالی که بازارهای یاد شده در کنار بازار کار به معنای ارکان اقتصاد در هماهنگی با هم قرار دارند، نمیتوان گفت تولید بر تجارت ترجیح دارد یا تولید بر فعالیت منجر به تجهیز سرمایه ترجیح دارد. از طرف دیگر اما این مسئله نیز قابل توجه است که دارندگان پسانداز میخواهند ضمن اینکه از اصل پسانداز خود در برابر تورم محافظت کنند، به سودی بالاتر از آن نیز میاندیشند.
این خواست و تمایل منطقی پساندازکنندگان ممکن است از فعالیت آنها در بازار پول و سرمایه (سپردهگذاری در بانک یا خرید سهام) به دست آید یا از تاسیس فروشگاهی برای خرید و فروش و یا از راهاندازی بنگاه کوچک تولیدی. به این ترتیب است که نباید هیچ فردی را نکوهش کرد که چرا در بازار پول فعال است و چرا پولش را به راهاندازی فعالیت صنعتی اختصاص نمیدهد.
اصل برای یک فرد و جامعه این است که در آمدی مشروع و مقبول و فاقد رانت و فساد به دست آورد و با مازاد آن کالا و خدمات مورد نیاز را از دیگران خریداری کند. شاید در سالها و دهههایی که ناسیونالیسم اقتصادی مناسبات کشورها و جامعهها را شکل و ماهیت میبخشید تولید، رخدادی منحصر به فرد بود و هر جامعهای تلاش میکرد هر کالایی را با هر قیمت تولید کند اما امروز که دنیا بههم پیوسته شده، میتوان پول و سرمایه و وقت و امکانات را به تولید کالاهای دارای مزیت اختصاص داد. این نکته قابل توجه است که نباید مردم را ناچار کرد به کسانی که روزی به دلیل فرصتهای خاص و رانتهای ریالی و ارزی کارخانهای تاسیس کردهاند و اکنون توانایی رقابت ندارند تا ابد یارانه و رانت داد.
تولید هم فعالیتی در کنار تجارت و فعالیتهای بانکی و مالی است و نباید آن را امری بسیار فراتر از دیگر فعالیتها دانست. ناسزاگویی به سایر فعالیتها و متهم کردن آنها که چرا به تولید غیرکارآمد رانت نمیدهند دردی را دوا نمیکند.
عضو شورای سردبیری