نگاهی به مطالعات و پژوهشهای انجام شده در سالهای گذشته نشان میدهد که یکی از بهترین راهها برای کسب ثروت و داشتن ثروت پایدار در آمریکا، سرمایهگذاری در یک کسبوکار کوچک اما موفق است.
دلایل این موضوع هم چندان پیچیده نیست:
• سرمایهگذاری در کسبوکارهای کوچک فرصت خوبی برای افراد کوشا است تا با سرمایه کم اما تلاش زیاد شانس خود را در بازارهای سرمایهای محک بزنند. در اینگونه سرمایهگذاریها فرد نقش یک خود راهانداز را دارد. او وظایف گوناگونی را خودش به عهده میگیرد، از تعمیر و تجهیز امکانات موردنیاز گرفته تا بستن قرارداد با شرکتهای گوناگون.
این همان کاری است که یک سرمایهگذار بهتنهایی یا یک خانواده سرمایهگذار میتوانند انجام دهند. در واقع آنها از سرمایههای جزئی شروع کرده، هر کدام گوشهای از کار را میگیرند و صفرهای سود و ثروت را بیشتر میکنند.
• کسبوکارهای کوچک میتوانند به برندها و کسبوکارهای بزرگ و نامدار تبدیل شوند. فروشگاههای وال مارت، مایکروسافت، ای بی، کوکاکولا و بسیاری برندهای نامدار امروز دستاورد سرمایهگذاریهای کوچک افراد، خانوادههای بینام و نشان یا تعداد انگشتشماری از سرمایهگذارها هستند. سرمایهگذاری کوچک در این شرکتها در آن زمان، امروز درآمدهای میلیارددلاری را برای کشورها، بهویژه آمریکا، ایجاد کرده است.
اما بخش تاریک این موفقیت این است که ثروت خانوادههای سرمایهگذار در این کسبوکارهای کوچک اما موفق اغلب، اگر نگوییم همیشه، وابسته محض به یک نوع دارایی است. بدتر از آن اینکه، روند کار خیلی از بنیانگذاران کسبوکارهای کوچک و حتی بچهها و نوههایشان به این ترتیب است که ماهانه پولی را دربیاورند تا بتوانند هزینههای ماه به ماهشان را تأمین کنند؛ چیزی که میتواند برای دوام یک کسبوکار بسیار خطرناک باشد.
با این حساب سرمایهگذار چکار میتواند بکند تا کسبوکار و سرمایهاش را از گزند اتفاقهای بد نجات دهد؟ تنوع؛ این تنها راهی است که میتواند پاسخ بسیار خوبی به ما بدهد.
چند راه برای متنوعسازی وجود دارد:
در درآمدهای بهدست آمدهتان با سرمایهگذاری در بازارهای همسو با بازار اصلی تنوع ایجاد کنید. سادهتر جمله بالا این است که سرمایهگذاری در کسبوکارهای کوچک زمانی موفقیتآمیز است که میزان زیادی از نقدینگی را برایتان ایجاد کند. این پول میتواند در یک بازار یا پروژه سودده دیگر بازسرمایهگذاری شود. مثال این عملکرد، شرکت مارکوس است. این شرکت در سال 1935 به دست یک کارآفرین که مالک یک شهرک کوچک سینمایی بود تأسیس شد. او آنقدر سرمایه خود را گسترش داد تا اینکه این شهرک کوچک به ششمین شهرک سینمایی بزرگ در آمریکا تبدیل شد.
خیلی از خانوادهها چون اینطور فرازونشیبها را دوست ندارند و دلشان نمیخواهد سرمایهشان به خطر بیفتد، پول حاصل از سرمایهگذاری اولیه را بهجای اینکه دوباره در تولید استفاده کنند صرف خرید املاک یا ساخت هتل میکنند. البته که سرمایهگذاری در صنعت گردشگری خیلی هم خوب است اما آنچه بهتر است اینکه تنوع در سرمایهگذاری در بازارهایی باشد که به هم مرتبط هستند.
فروش کسبوکار برای تبدیل شدن آن به پول و سرمایهگذاری دوباره نقدینگی حاصل از فروش
یک راه دیگر ایجاد تنوع در سرمایهگذاری در کسبوکارها فروش کامل کسبوکار و استفاده از نقدینگی حاصل از آن برای یک پکیج سرمایهگذاری متنوع است. در این رویکرد البته خوبیها و بدیهایی وجود دارد. بزرگترین خوبی این کار این است که وقتی کسبوکار خانوادگی است، میشود هر گوشهای از کار و نه هر سهم آن را به یکی از اعضا سپرد. این تقسیمبندی باعث میشود تا اعضای خانواده با هم دچار مشکل نشوند. چون میشود با کمک یک خانواده یک کسبوکار راه انداخت اما نمیتوان با اتکا به یک کسبوکار یک خانواده را دور هم جمع کرد.
بنابراین مهمترین کار در چنین فضایی داشتن جرات و جسارت برای متنوعسازی کسبوکار است. کسانی که میخواهند در روزگار اکنون با سرمایه کم، کسبوکاری کوچک برای الان و بزرگ در آینده داشته باشند، بهترین راهکارشان این است که اصل تنوع را در آن مراعات کنند.