تنشهای سیاسی شکل گرفته در سالهای اخیر پیرامون پرونده هستهای ایران باعث شد تا کشورهای غربی با استفاده از ابزار تحریم سعی در متقاعد کردن ایران برای متوقف کردن فعالیت هستهای کنند. در این میان اما این کشورها پا فراتر گذاشته و علاوه بر قطعنامههای صادر شده توسط شورای امنیت سازمان ملل به تحریم بعضی از نهادهای مالی اصلی کشور پرداختند که همین موضوع باعث ترس بسیاری از شرکتهای خصوصی و قطع رابطه تجاری با شرکتهای ایرانی شد. بسیاری از تاجران و فعالان بخشخصوصی خوشنام ایرانی که سالها با شرکتهای غربی در حال دادوستد بودند به دلیل ترس طرفهای معامله از مجازات شدن یا تعلق جریمه سنگین توسط دولت آمریکا از تجارت با آنها محروم شدند. در این میان اما صنعت نشر و به طور کلی فعالان بینالمللی عرصه فرهنگ بیشتر از دیگر قشرهای تجاری مورد ظلم واقع شدند و ضررهای هنگفتی را متحمل شدند.
کتاب از دیرباز در سبد خرید ایرانیان بوده و بیشتر مردم کشور علاوه بر کتابهای آموزشی در زمینههای مورد علاقه خود به خرید کتاب و مطالعه در آن حوزه میپردازند. با وجود فشارهای اقتصادی سالهای اخیر تا سال 90 هم مردم همچنان به خرید محصولات نشری در کشور اقدام میکردند ولی به ناگاه و همزمان با تحریم بانک مرکزی ایران توسط آمریکا فعالان صنعت نشر به یک باره دچار بحران تهیه کاغذ شدند.
قبل از این تاجران کاغذ یا ناشران به راحتی و با استفاده از ضمانتنامههای بانکی به واردات کاغذ دست میزدند و به همین دلیل کشور مشکلی از بابت تامین کاغذ ناشران نداشت و حتی اگر یارانهای هم از طرف دولت به این بخش اختصاص داده نمیشد باز هم کاغذ مورد نیاز ناشران در انبارهای کاغذ تاجران دپو شده بود یا همیشه در حال واردات کاغذ بودند. ولی ناگهان با قطع شدن ارتباط بانکهای داخلی با نهادهای مالی خارج از ایران تاجران کاغذ هم برای قبول ضمانتنامههای بانکی خود دچار مشکل شدند و واردات کاغذ به ناگاه کاهش قابل توجهی یافت.
در نتیجه ناشران هم با مشکل کمبود کاغذ برای چاپ و نشر محصولات خود مواجه شدند. در این میان سودجویان که دسترسی به امکانات زیرزمینی در عرصه بینالمللی برای دور زدن تحریمها را داشتند در این عرصه وارد شدند و با وارد کردن کاغذ با قیمت چند برابر قبل بازار کاغذ را دچار نوسان شدید کردند و ناشران به اجبار برای تهیه کاغذ به این افراد متوسل شدند و به دلیل بالا رفتن قیمت کاغذ تهیه شده توسط ناشران قیمت تمام شده کتاب هم افزایش یافت و شاهد برون رفت این محصول فرهنگی از سبد خانوار بسیاری از مردم از روی ناچاری بودیم. به راحتی میتوان ادعا کرد تحریم بانکی ایران بعد از ضربه زدن به سبد غذایی مردم ایران در مرحله بعد سبد فرهنگی مردم را هم دچار آسیب کرد و بسیاری از مردم باوجود علاقه نتواستند کتابهای مورد نظر خود را تهیه کنند، بنابراین ناشران در فروش محصولات خود در داخل ایران دچار مشکل شدند.
تحریمها و اثرات آن بر ارائه کتاب در عرصه بینالملل
اما علاوه بر اثرات داخلی، تحریمها ضربه بزرگ دیگری هم بر پیکره صنعت نشر و بهویژه ناشرانی که در عرصه بینالمللی فعال بودند، زد. بسیاری از ایرانیان مقیم کشورهای دیگر هستند و همچنان مشتاق به پیگیری و مطالعه بسیاری از کتابهای چاپ داخل. در سالهای گذشته ناشران داخلی با بستن قرارداد با شرکتهای توزیع بینالمللی اقدام به ارائه کتاب به ایرانیان خارج از کشور میکردند ولی با آغاز دور جدید تحریمها و بهخصوص در نمایشگاه کتاب فرانکفورت سال گذشته بسیاری از ناشران نتواستند مانند گذشته به فروش کتاب خود به توزیعکنندههای بینالمللی بپردازند. بسیاری از فعالان نشر خارجی به دلیل همان مبهم بودن قانونهای تحریم از معامله با ناشران ایرانی سرباز زدند و بسیاری از ایرانیان مشتاق از خرید کتابهای مورد علاقه خود محروم ماندند. به نظر میرسد در سال گذشته ایران توانسته در نمایشگاه فرانکفورت خودی نشان دهد گرچه پس از آن ناشران برای پیگیری قراردادهای خود با توزیعکنندهها به دلیل بهانه آوردن توزیعکنندگان برای انتقال پول به ایران دچار مشکل شدند؛ موضوعی که بیم آن میرود باز هم تکرار شود.
اشکالهای قانونی عدم تعامل ناشران بینالمللیبا فعالان نشر ایران
تمامی قطعنامههای صادر شده توسط سازمان ملل از جمله قطعنامههای 1929 و 1984 در ارتباط با صنایع مربوط به برنامههای هستهای و نظامی ایران بوده و در قطعنامه 2049 کشتیرانی ایران هم به آن اضافه شده و در همه این قطعنامهها که در سایت سازمان ملل هم موجود است، فعالیتهای دیگر از جمله فعالیتهای فرهنگی در بندهای جداگانه از این تحریمها بهصورت شفاف جدا شده است و بهانهگیری توزیعکنندگان بینالمللی برای در تحریم بودن ایران کاملا غیرقانونی است. حتی اگر به سایت خزانهداری ایالات متحده آمریکا هم مراجعه شود نام شرکتهای مورد تحریم و همچنین موارد تجارت آزاد بهصورت کامل بیان شده که میتوان با مراجعه به آن موارد ابهامی را برای ناشران بینالمللی توضیح داد.
البته بسیاری از توزیعکنندگان کتاب از در تحریم بودن بانک مرکزی و عدم وجود امکان سوئیفت پول به داخل کشور صحبت به میان میآورند که اگر به سایت خزانهداری آمریکا مراجعه شود به بندی بر میخوریم که در آن هرگونه نقل و انتقال مربوط به صنایع دارویی و همچنین محصولات فرهنگی آزاد اعلام شده و بنابراین میتوان این اطمینان را به ناشران خارجی داد که میتوانند به راحتی و بدون ترس به توزیع محصولات ناشران ایرانی در دنیا اقدام کنند.
البته بسیاری از انتشارات غربی به دلیل اقدام دوسال گذشته انتشارات الزویر (ELSEVIER) در تحریم انتشار و فروش کتابهای علمی به ایران و چاپ مقالات علمی دانشمندان ایرانی دنبالهرو این راه هستند که ناشران ایرانی به دلیل سابقه فرهنگی سعی را بر آن داشتهاند که در مقابل این اقدامها از کارهای تلافیجویانه دوری و سعی کنند با اقدامهای فرهنگی برای قانع کردن توزیعکنندههای طرف قرارداد خود اقدام کنند. در ضمن طبق اعلامیه حقوق بشر ماده 17بند هیچ کس خودسرانه نمیتواند کسی را از حق مالکیت و تجارت محروم کند. در ماده 26 همین اعلامیه آورده شده که فرهنگ باید به گسترش تفاهم و دوستی میان ملتها کمک کند و بیشک کتاب یکی از محصولات فرهنگی مورد علاقه در اکثر کشورهای جهان است که اگر جلوی توزیع آن گرفته شود شاید باعث عناد و عدم درک متقابل مردم دنیا از مردمان کشورهای مختلف شود.
ناشران ایرانی هم میتوانند با مذاکره و تفهیم آنان سوءتفاهمهای موجود را از بین برده و به فعالیتهای خود مانند گذشته ادامه دهند. در این میان نشر الکترونیک هم میتواند در بسیاری از موارد به داد ناشران برسد. به دلیل اینکه در حال حاضر هم هزینه کمتری دارد و هم در عرصه بینالملل به دلیل قانون کپیرایت میتوان به راحتی از آن کسب درآمد کرد. چاره کار در این شرایط کم کردن وابستگی شدید صنعت نشر ایران، به روز کردن آن و آشنا کردن نویسندگان و مترجمان ایرانی با فرهنگ نشر الکترونیک و بدون کاغذ است.