همانطور که در یادداشت گذشته عنوان شد، پس از نیازسنجی و کسب اطلاعات و برنامهریزی بهمنظور تدوین استراتژیهای سازمان شامل چشمانداز (Vision) و برنامه عملیاتی (Mission)میباید نسبت به برآورد بودجه مورد نیاز در قدم اول و در قدم دوم نسبت به تأمین منابع مالی در راستای استراتژی تدوین شده اقدام کرد. یکی از بزرگترین چالشهای پیشروی کارآفرینان و در برخی مواقع بزرگترین مانع پیشروی آنها، کمبود منابع مالی برای تأمین نیازهای سرمایهای بوده و کمبود سرمایه، عامل مؤثری در شکست بسیاری از کسبوکارهاست. در این یادداشت روشهای مختلف تأمین منابع مالی جهت راهاندازی یک کسبوکار و همچنین مزایا و معایب هر یک از آنها را بررسی میکنیم.
کسبوکار در دو مقطع به سرمایه نیاز دارد؛ اول در هنگام شروع سرمایهگذاری و دوم در هنگام تولید و بهرهبرداری. در مقطع سرمایهگذاری، کارآفرینان به سرمایههای بلندمدت نیاز دارند ولی در مقطع بهرهبرداری، نیازهای مالی و اعتباری بنگاه مربوط به تنظیم گردش نقدینگی مورد نیاز برای انجام پرداختهای کوتاهمدت مانند پرداخت دستمزدها، خرید قطعات و مواد اولیه و تعمیر و نگهداری ماشینآلات و تجهیزات است.
بههرحال راههای مختلفی برای تأمین منابع مالی وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
1- تامین منابع مالی از محل منابع شخصی (Soft Money): تحقیقات نشان میدهد که بیشترین منابع مالی کارآفرینان برای راهاندازی کسبوکار، پساندازهای شخصی است. اگر تمام امکانات و منابع مالی خود را لیست کنید، میبینید منابع مالی بسیاری برای استفاده در عملی کردن ایدهتان دارید. بسیاری از کارآفرینان بزرگ فعلی در مرحلهای از زندگی خود تمام داراییهای خود را به پول تبدیل کردهاند تا توانستهاند امروز به اهداف خود دست پیدا کنند. از جمله مزایای این نوع تأمین سرمایه دسترسی آسان به منابع، بیمنت بودن و عدم تعلق گرفتن سود به آن است لکن معایبی همچون محدودیت منابع و کاهش رفاه زندگی شخصی و بالا بردن ریسک سرمایهگذاری را در پی دارد.
2- تامین منابع مالی از طریق قرض گرفتن از بستگان، آشنایان و دوستان (Love Money): در این روش توانایی متقاعد کردن دیگران برای جلب کمک آنها مهم است یعنی هرچقدر نفوذ و اعتبارتان در اطرافیان بیشتر باشد، به همان مقدار نیز در جلب حمایتهای مالی دیگران برای راهاندازی کسبوکارتان موفق خواهید شد. یکی از مهمترین خصوصیات کارآفرینان، توانایی متقاعد کردن دیگران است. اگر این توانایی را در خود بهوجود بیاورید، در جلب حمایتهای مالی و غیرمالی برای راهاندازی کسبوکار بهراحتی عمل خواهید کرد. از مزایای این روش این است که نسبتاً سهلالوصول است و بوروکراسی اداری ندارد و همچنین به آن سود تعلق نمیگیرد و از معایب آن میتوان به مواردی اشاره کرد از جمله اینکه منابع محدود است، بعضاً منتدار است و باید تقریباً در موعد مقرر بازپرداخت شود.
3- تامین منابع مالی از طریق اخذ وام از بانکها و موسسات مالی و اعتباری (Bankable Money): در این روش اگرچه تأمین سرمایه از طریق بدهی و استقراض باعث میشود مالکیت شرکت در انحصار کارآفرین باقی بماند ولی چون منابع قرض گرفته شده باید در سررسیدهای مشخصی بازپرداخت شود و در صورت عدم بازپرداخت بهموقع اقساط، شرکت با خسارت زیادی از جنبههای مالی و اعتباری مواجه میشود لذا استفاده از این روش از ریسک بالایی برخوردار است. از مزایای این روش میتوان به میزان و مبلغ قابل توجه، بیمنت بودن و استقلال در استفاده از منابع اشاره کرد و از معایب آن تعلق سود، بوروکراسی اداری و بازپرداخت در موعد مقرر است.
4- تامین منابع مالی از طریق شرکا و صاحبان سهام (Stranger Money): یکی دیگر از روشهای تأمین مالی از طریق شراکت و فروش سهام است. البته این شراکت بهتر است شکل حقوقی به خود بگیرد. بسته به تعداد شرکاء و میزان اعتمادی که بین آنها وجود دارد باید به یکی از اشکال مختلف شراکت مثل سهامی خاص، تضامنی، مسئولیت محدود و. . . اشاره کرد. از مزایای این روش این است که برخلاف روشهای دیگر میتوان پرداخت سود را به تعویق انداخت و در صورت ضرر شرکت، دیگر شرکا نیز در ضرر سهیم بوده و میزان بار ضرر اقتصادی کاهش پیدا میکند و همچنین میزان و مبلغ تأمین مالی از طریق شراکت میتواند قابل توجه باشد لکن در این روش استقلال تصمیمگیری کاهش پیدا میکند و بوروکراسی زیاد میشود.
5- صنعت سرمایهگذاری خطرپذیر (Venture Capital): صندوقهای بازنشستگی و صندوقهای حمایتی و مجموعههای سرمایهگذاری که بهعنوان نهاد واسط بین سرمایهگذاران و کارآفرینان ایفای نقش میکنند. این صندوقها علاوه بر تأمین منابع مالی، شایستگیهای مدیریتی را هم تأمین میکنند و با سهام ممتاز قابل تبدیل به سهام مشارکت در کسبوکار وارد میشوند. از مزایای این روش این است که آنها توانمندیهای خود همانند شبکه ارتباطات بسیار قوی، شبکه بازاریابی گسترده، استراتژی قدرتمند، تجربه زیاد و همچنین دسترسی آسانتر به مشتریان و بازارهای هدف و... را روی میز میگذارند و میتوان به ایراداتی مثل تأمین مالی مبتنی بر فاز (این روش مبتنی بر پرداخت بهصورت مرحلهای بوده و اگر هر فاز موفقیتآمیز نباشد کارآفرین جریمه میشود) نیز اشاره کرد، در این روش معمولا شش تا هفت ماه راستیآزمایی میکنند تا مطمئن شوند سوددهی واقعی دارد،
با این وجود بسیاری از مسائل کلیدی در شاخصها و اعداد قابل ارزیابی نیستند مانند کیفیت مدیریت تیم مدیریتی کارآفرین و همچنین تمام مزایای کارآفرین که نمود خارجی ندارد تا کاری انجام شود و بعد از حصول نتیجه سهام ممتاز تغییر پیدا کند. البته ترکیبی از روشهای مذکور میتواند روش دیگری باشد که منطقیتر است. درنهایت توجه به این نکته الزامی است که روشهای مذکور صرفاً بهصورت پیشنهاد بوده و بنا به نوع کسبوکار و توانایی کارآفرین باید تأمین منابع مالی صورت پذیرد و پیشنهاد میشود در این راستا حتماً از راهنماییهای مشاوران و متخصصان این حوزه بهره برده شود.