وزیر صنعت، معدن و تجارت روز گذشته بار دیگر بر تکمیل زنجیرهها و پروژههای فولادی تاکید کرد؛ موضوعی که اگر بخواهیم فولاد را از ابتدای زنجیره تا انتها، در نظر بگیریم، به غیراز توسعه متوازن راهکار دیگری نمیتوان برای آن قائل شد.
محمدرضا نعمتزاده گفته است: «واحدهای فولادی (کنسانتره؛ گندله آهن، آهن اسفنجی و شمش) با بهکارگیری تکنولوژی و توجه به فرآیند تولید و بازدهی امکانات میتوانند با رقبای خود در خارج از کشور رقابت و محصولات صادراتی تولید کنند. مشکل حملونقل و گرانی انرژی مورد نیاز صنعت فولاد از جمله برق و گاز از مواردی است که همواره نگرانیهایی برای این واحدها بهوجود میآورد که با مدیریت صحیح و تلاش دستگاهها میتوان آنرا مدیریت کرده و هزینههای تولید را کاهش داد.»
نیاز به تقویت چرخه فولادی
این صحبتها از سوی وزیر صنعت در حالی مطرح میشود که استقبال فعالان صنعت فولاد را نیز به دنبال دارد.یحیی الهی، سرپرست شرکت صنایع آهن و فولاد نور در گفتوگو با «فرصت امروز» دراینباره میگوید: «مهندس نعمتزاده خودشان فنی و کارشناس هستند، از این رو من هم معتقدم که صحبتهای ایشان دقیق و درست بوده و کاملا قابلیت تحقق دارد.»
محمد هیزم بر، کارشناس صنعت فولاد نیز درباره تکمیل پروژههای فولادی در گفتوگو با «فرصتامروز» بیان میکند: «تکمیل پروژههای فولادی بستگی به این دارد که ما درباره چه نوع فولادی صحبت میکنیم. در زمینه فولادهای ساختمانی که تقریبا پروژهها و زنجیره تکمیل است، اما درباره فولادهای خاص، نیاز به تقویت فولادسازان وجود دارد تا خط تولید آنها تکمیل شود. در مرحله بعد خط نورد فولاد اکسین در کشور تقریبا تکمیل است و در نهایت هم که مخزنسازی است که به اندازه کافی در کشور وجود دارد. تقریبا چرخه توسعه پروژههای فولادی در کشور موجود است اما نیاز به کمی تقویت دیده میشود.»
معدنکاری مورد توجه قرار گیرد
وقتی صحبت از زنجیره و پروژههای فولادی میشود، معدن بهعنوان بخش مادر صنایع فولادی باید در نظر گرفته شود. به همین دلیل است که محمدرضا نعمتزاده، پروژههای فولادی را پروژههای معدنی میخواند و میگوید: «با بهکارگیری تکنولوژی، صرفهجویی، بهرهوری، استفاده از نیروی انسانی متخصص، راهاندازی سیستم حملونقل مناسب و مدیریت صحیح میتوان در تکمیل پروژههای معدنی سرعت لازم را ایجاد کرد.» کشور ما به دلیل وجود ذخایر سنگ آهن، از پتانسیل بالقوهای برای تولید فولاد برخوردار است و اصولا وجود همین ذخایر و صادرات آنها بهصورت غیرفرآوری شده یا آنچه که برخی خام فروشی مواد معدنی میخوانندش، موجب همین تاکیدها شده است. در حقیقت زمانی که وزیر صنعت از تکمیل زنجیره و پروژههای فولادی سخن میگوید با توجه به ادعای فولادسازان، میتوان این برداشت را کرد که بیشتر تاکید بر مراحل تبدیل سنگ آهن به کنسانتره، گندله و آهن اسفنجی است.
این تاکید در شرایطی قابلیت تحقق به خود میگیرد که با نگاه توسعه متوازن و ارزشآفرینی در کل زنجیره، به پیش رفت. به همین ترتیب نحوه حضور و ورود به این موضوع نیز دارای اهمیت ویژهای میشود. موضوع بازار فروش و پیشبینی آن، میزان ذخایر معدنی و سنگ آهن، زیرساختها، نیروی انسانی و هزینهها همگی از عواملی هستند که باید در نظر گرفته شوند. به طور مشخص ما نیازمند تقویت و توسعه کلیه حلقههای زنجیره هستیم. یعنی همزمان باید به معدنکاری کمک شود تا ما در آینده به واردکننده سنگ آهن تبدیل نشویم و از سوی دیگر حمایت از تکمیل فرآیند تولید آهن اسفنجی، گندله و کنسانتره آهن صورت گیرد. بنابراین نمیتوان به تکمیل زنجیره فولاد به شکل تک بعدی نگریست.
سجاد غرقی، عضو انجمن سنگ آهن ایران در گفتوگو با «فرصت امروز» در همین زمینه میگوید: «ما در زمینه سنگ آهن واجد مزیت ذخایر سنگ آهن هستیم. اما این مزیت باید به درستی تحلیل شود؛ یعنی زمانی که میگوییم ما دارای ذخایر سنگ آهن هستیم باید بدانیم که این ذخایر برای تولید چه مقدار شمش فولاد کفایت میکند؟ ما در سال گذشته در بهترین حالت تولید 50 میلیون تن سنگ آهن در کشور داشتیم یعنی ظرفیت تولید شمش فولاد با در نظر گرفتن اینکه همه این مقدار سنگآهن بخواهد به شمش فولاد تبدیل شود باید تقسیم بر ضریب تبدیل 56/2 شود.
بنابراین عدد ما به ازای هر 50 میلیون تن سنگ آهن، نزدیک به 5/19 میلیون تن ظرفیت تولید شمش فولاد است و این در شرایطی است که بخواهیم همه ظرفیت سنگ آهن داخلی را تبدیل به فولاد کنیم. اما ظرفیتسازیهایی که امروز در حوزه فولاد مطرح میشود به مراتب از این عدد بیشتر است.»
او میافزاید: «تحقق تکمیل زنجیره فولاد در داخل کشور نیازمند نگاه جامع است، یعنی ما در حالیکه به تکمیل ظرفیت کنسانتره و گندله میپردازیم نباید فراموش کنیم که این توسعه متوازن نیاز به تقویت بخش معدنکاری نیز دارد. اگر قرار است ما 36 میلیون تن شمش فولاد تولید کنیم باید نزدیک به 100 تن میلیون سنگ آهن تولید کنیم. در حالیکه با توجه به افت بازار جهانی و نبود مکانیزمهای خرید داخلی منسجم، تولید سنگ آهن در حال حاضر افتی نزدیک به 30درصد داشته است.»
با این اوصاف اگر قرار است درخواستهای وزیر صنعت به واقعیت نزدیک شود باید به چند نکته توجه شود: نخست آنکه این زنجیره باید بر مبنای یک طرح واقعی دیده شود و همه حلقههای زنجیره و در ابتدای آن بخش معدن مورد توجه قرار گیرد. وجود سنگ آهن که ما بهعنوان مزیت از آن یاد میکردیم امروز در حال از بین رفتن است، معادن در حال تعطیلی هستند و حمایت ویژهای نیز در این زمینه دیده نمیشود. بنابراین نکته مهم در ابتدا این است که مزیت وجود ذخایر سنگ آهن حفظ شود، زیرا فشار بر تکمیل زنجیره فولاد اگر به تضعیف بخش سنگ آهن حاصل شود موجب از بین رفتن مزیت در کل زنجیره میشود.