یکی از محورهای اصلی در توسعه اقتصادی کشور، توسعه نظام مالیاتی است. با کاهش قیمت جهانی نفت، درآمدهای دولت نیز کاهش یافت و مشکلات اقتصادی در کشور بیش از پیش نمایان شد. در این راستا جهتگیری اقتصاد کشور از اتکا به درآمدهای نفتی به سمت مالیاتها، یکی از اولویتها و محورهای اصلی دولت در جهت توسعه اقتصادی کشور قرار گرفت. این در حالی است که بیشترین بار مالیاتی بر دوش طبقات متوسط و پایین جامعه است و به نظر میرسد نظام مالیاتی کشور کارایی لازم را ندارد.
در این زمینه دولت با ایجاد اصلاحاتی در نظام مالیاتی و برنامههایی درصدد رفع مشکلات مالیاتی برآمده است که از این اقدامات میتوان به طرح جامع مالیاتی اشاره کرد، بهطوری که اخیراً وزیراقتصاد از بهرهبرداری و اجرای این طرح در بهمنماه سال جاری خبر داد.
جمشید پژویان اقتصاددان با تأکید بر ناکارآمدی نظام مالیاتی کشور به «فرصتامروز» گفت: نظام مالیاتی کشور بسیار ناکارآمد است و اشکالات کلی دارد. تقریباً طی 30سالگذشته هر بار که اصلاحیهای گذاشته شد نهتنها کارها بهتر نشده، بلکه بدتر هم شده است. در سال 1380 نرخ مالیات بر شرکتها را 25 درصد قرار دادند. این کار باعث برخی تغییرات شد و به زیان شرکتهای کوچک و به نفع شرکتهای بزرگ تمام شد.
ولی در همان سال 1380 قانون مالیات مجموع درآمد که اجرا نمیشد را حذف کردند و علت عدم اجرای آن هم وجود افراد دارای قدرت زیاد بود که دوست ندارند محل درآمدهای مختلف آنها مشخص شود و جمع آن معلوم باشد. پس از آن هم این مالیات را نداشتیم، تا اواخر دولت دهم که مجددا پایههای این مالیات را معرفی کردند و این مالیات پرداخت میشد. با عوض شدن دولت دهم، دولت یازدهم این مالیاتها را از لایحه درآورد.
وی افزود: با توجه به اینکه تاکنون اتکای کشور به درآمدهای نفتی بوده و اکنون به سمتی پیش میرود که مستقل از درآمدهای نفتی باشد، بیشتر بر مالیاتهایی تأکید دارد که با عنوان ارزش افزوده دریافت میشود اما در حقیقت این مالیات بر ارزش افزوده نیست بلکه سرریز مصرف است و بار اصلی آن مانند بقیه مالیاتها بر دوش طبقه متوسط و پایین جامعه است.
بهعبارتدیگر یکی از مشخصههای اصلی نظام مالیاتی در ایران این است که از ثروتمندترین افراد اصلاً مالیات گرفته نمیشود و تنها از طبقه پایین و متوسط جامعه مالیات دریافت میشود.
پژویان با اشاره به مشکلات ساختاری در کشور افزود: من بسته صحیح مالیاتی را نزدیک به 30 سال قبل به چند وزیر اقتصاد ارائه کردم اما متأسفانه از این دانش مانند تمام قوانینی که در مملکت ما وجود دارد، استفاده نمیشود. ما قوانین را داریم اما مشکل اینجاست که این قوانین را به درستی اجرا نمیکنیم. گاهی مواقع نظریهها و راهحلهایی را برای حل مسائل و مشکلات داریم ولی مسئله تشخیص است که متأسفانه مسئولان تشخیص نمیدهند و در نتیجه سیاستگذاریهای مناسب جهت حل مشکلات اقتصادی انجام نمیشود.
وی در خصوص طرح جامع مالیاتی که اخیراً رئیس سازمان امور مالیاتی از بهرهبرداری این طرح در بهمنماه امسال خبر داده بود، اظهار کرد: این طرح که در دولت قبلی ارائه شد، مقداری اشکال در آن وجود داشت و من مواردی از اصلاحات را برای وزیراقتصاد فرستادم که بعضی از آنها در اولویت قرار گرفت تا رفع شود، مانند مالیات بر مجموع درآمد که معرفی کردند، همچنین بحث مالیات محیطزیست نیز مطرح شد، اگرچه به جزییات آن ورود نکردند ولی مالیاتهای استانی و محلی نیز که یکی از مسائل اصلی برای نظام مالیاتی است همچنان ناقص باقی مانده است.
بهطور کلی، نظام مالیاتی ما ناکارآمد است و نیاز به اصلاحات اساسی و ساختاری دارد که از عهده سواد و دانش کسانی که تاکنون این اصلاحات را به صورت لایحه یا طرح دادهاند، برنمیآید.
این اقتصاددان با بیان پیشنهادهایی برای بهبود وضع مالیاتها در کشور گفت: نظام مالیاتی کشور مشکلات اساسی دارد و در برخی از بخشها اصلاحاتی باید صورت بگیرد. برای بهبود وضع مالیات بر مجموع درآمد در کشور باید چارچوبی برای مالیات برمجموع درآمد گذاشته شود، مالیاتهای محلی و استانی باید معرفی و به اجرا گذاشته شود، مالیاتهای محیطزیستی بهطور صحیح وضع شود و مالیات بر ارزش افزوده بهطور صحیح اصلاح شود زیرا در این صورت این مالیات پخش میشود، درحالیکه الان این مالیات تنها بر دوش مصرفکننده نهایی است.
وی ادامه داد: دریافت مالیات باید به صورت داوطلبانه باشد نه با زور و فشار. متأسفانه این فشار در حال حاضر بر قشر کمدرآمد جامعه است. این روش دریافت مالیات مانند این است که سر هر کوچه و در مسیر رفتوآمد مردم، مامور بگذارند و هر روز که مردم به محل کارشان میروند و باز میگردند از آنها مالیات بگیرند، در غیراین صورت اجازه بازگشت به خانه را به آنها ندهند. مسلما این گونه دریافت مالیات نتیجه مثبتی نخواهد داشت.
وی در پایان عنوان کرد: بهطورکل دولت ما از قبل انقلاب دولت بزرگی بوده، به این معنا که تعداد نانخوران زیاد بوده و یک دلیل عمده آن این است که بخشخصوصی اقتصاد ما توانایی جذب نیروی کار را نداشته؛ بهطوری که تا اواسط دهه 70 فشار بزرگ دولت به حدی رسیدکه قوانینی برای محدود کردن استخدامهای دولتی وضع کردند. اتفاقی که در آن زمان افتاد این بود که در بازار کار این دولت بود که بخش عمده و اصلی کار را جمع میکرد و در استخدام خود میبرد و به همین دلیل هم صحبت از بیکاریهای دو رقمی و. . . نبود. اما به محض اینکه این قانون اجرا شد و دولت در استخدامها محدود شد ما شاهد بودیم که بیکاری بهطور مستمر در اقتصاد ما وجود داشته و تا زمانیکه این سیاستهای صحیح به اجرا در نیاید مطمئناً وجود خواهد داشت.
ارتباط با نویسنده : M_farazmand_66@yahoo. com