ایجاد تمایز میان برندمان با رقبا در بازار رقابتی مدرن کار بسیار دشواری است. هر سال بسیاری از برندهای تازه تاسیس به دلیل ناتوانی در رقابت با سایر برندها اعلام ورشکستگی می کنند. نکته مهم ماجرا درگیری تمام کارآفرینان با این مسئله به صورت روزانه است. به این ترتیب مسئله بقا در بازار کسب و کار بدل به چالشی طاقت فرسا شده است.
در این مقاله به منظور یافتن راهکاری عملی برای مشکل فوق همراه با جف جی هانتر به گفت وگو پرداخته ایم. جف یکی از کارشناس های حرفه ای در عرصه برندسازی است. همکاری با شمار بالایی از برندهای مشهور در مقیاس جهانی از جف فردی حرفه ای و در عین حال دقیق ساخته است. مزیت اصلی توصیه های جف سادگی شان است. البته چنین امری به معنای بی نیازی از دقت و تداوم در انجام آنها نیست. ما در اینجا با شیوه مخصوص جف به نام برندسازی از مرکز (Core Branding) مواجه هستیم. شاید در نگاه نخست این مفهوم اندکی عجیب به نظر برسد، با این حال جف از آن برای سرهم بندی چهار بخش مختلف برندسازی استفاده می کند. در ادامه تلاش مقاله کنونی روشن ساختن شیوه برندسازی جف هانتر خواهد بود.
گام نخست: ایجاد ارتباط
نخستین نیاز هر برندی ایجاد ارتباط نزدیک و عمیق با مخاطب هدفش است. نحوه داوری مردم از برندها براساس نوع رفتارشان با مشتریان صورت می گیرد. به این ترتیب آداب رفتاری ما نقش مهمی در جلب نظر مخاطب بازی می کند. بسیاری از مشتریان به جای توجه به محصولات و کیفیت خدمات بیشتر به دنبال دریافت احترام هستند. امروزه کیفیت خدمات و محصولات اغلب برندها در سطح یکسانی قرار دارد، با این حساب سایر المان ها نقش اساسی در تصمیم گیری مشتریان را بازی می کند.
توصیه جف در این بخش تلاش برای رفتار براساس واقعیت های موجود است. ما نباید تصویر بسیار آرمانی از برندمان بسازیم. این امر موجب ناتوانی ما در زمینه برآورده ساختن انتظارات مخاطب هدف خواهد شد. بدون شک خلاقیت فزاینده برندها در ایجاد ارتباط با مشتریان نقش مهمی در جلب نظرشان دارد. به همین خاطر باید همیشه نقش سازنده خلاقیت را به یاد داشته باشیم. متاسفانه بسیاری از برندها در عمل هیچ گونه تفکری در مورد فرآیند برندسازی شان نمی کنند. بالطبع با این اوضاع فرآیند ایجاد ارتباط با مخاطب نیز دستخوش تغییر می شود. بی تردید بهره گیری از تکنیک کنونی و ترکیب آن با خلاقیت منحصر به فرد برندمان وضعیت ما را بهتر خواهد کرد.
مطلب مرتبط: برندسازی و اهمیت آن در دنیای کسب و کار امروزی
گام دوم: حضور در تمام شبکه های اجتماعی ممنوع
بدون تردید توصیه کنونی را بارها و بارها در رسانه ها و سایت های تخصصی کسب و کار مشاهده کرده اید. نکته مهم در اینجا شیوه انتخاب کانال های ارتباطی برای تعامل با مخاطب هدف است. امروزه مخاطب برندها به شیوه های مختلفی با آنها ارتباط برقرار می کنند. تا همین چند دهه پیش منبع اصلی آشنایی مردم با برندها تبلیغات چاپی و تلویزیونی بود، با این حال اکنون وضعیت به طور کلی فرق کرده است. ظهور شبکه های اجتماعی تغییر بنیادی در فرآیند تبلیغات و از همه مهم تر برندسازی شرکت ها ایجاد کرده است. امروزه بدون فعالیت مناسب در شبکه های اجتماعی امکان موفقیت در حوزه برندسازی و به طور کلی کسب و کار وجود نخواهد داشت.
اشتباه برخی از برندها در زمینه فعالیت در کانال های ارتباطی (به طور ویژه شبکه های اجتماعی) تلاش برای حضور در تمام پلتفرم هاست. این امر موجب ناتوانی آنها در زمینه مدیریت اکانت های شان می شود. از نقطه نظر برندسازی حضور در تمام شبکه-های اجتماعی یک هدف یا مزیت رقابتی نیست. ما باید در دو یا در نهایت سه شبکه اجتماعی محبوب میان مشتریان حضور فعال داشته باشیم. حضور در سایر شبکه های اجتماعی بیشتر نوعی ولخرجی بی نتیجه محسوب می شود.
گام سوم: اهمیت ارتباط مفهومی با سلیقه مخاطب
فروش محصولات و خدمات مختلف در دنیای کسب و کار کار چندان ساده ای نیست. مشتریان به منظور خرید از یک برند ابتدا باید احساس نیاز به آن را داشته باشند. بدون تردید احساس نیاز مشتریان به محصولات مختلف همیشه شکل نمی گیرد، بنابراین ما باید گاهی اوقات نیاز موردنظر را در مشتریان ایجاد کنیم. بسیاری از محصولات مختلف در سراسر جهان نه به خاطر نیاز مستقیم مشتریان، بلکه به علت تبلیغات و فعالیت مناسب شرکت ها به فروش می رسند. تفاوت میان برندهای برنده، موفق و مشهور با برندهای شکست خورده در همین نکته نهفته است. ما باید توانایی شناخت سلیقه مخاطب و استفاده از آن برای ایجاد نیازهای تازه در آنها را داشته باشیم. در غیر این صورت شانس فروش محصولات مان به شدت کاهش پیدا می کند.
چالش اصلی پیش روی برندها شیوه ایجاد ارتباط مفهومی با سلیقه مشتریان است. در این میان شیوه های سنتی دیگر کاربرد چندانی ندارد. به همین خاطر باید به دنبال راهکارهای تازه برای رفع چالش موجود باشیم. استفاده از فناوری های تازه یکی از راهکارهای مناسب در این راستا محسوب می شود. به عنوان صاحب یک کسب و کار باید اطلاع دقیقی از ابزارهای موجود در حوزه کاری مان داشته باشیم. این امر فرصت جلب نظر مشتریان به شیوه ای تاثیرگذار را می دهد. گام نخست در این فرآیند شناخت سلیقه مخاطب هدف است. بی تردید مخاطب هدف یک گروه یکپارچه محسوب نمی-شود. به همین خاطر باید به تنوع مخاطب هدف و گروه بندی های مختلف درونی آن توجه لازم را داشته باشیم. به این ترتیب شانس ما برای کسب موفقیت در حوزه برندسازی بیشتر خواهد شد.
مطلب مرتبط: برند و برند سازی/مدل های مختلف برند
گام چهارم: اهمیت جلب نظر و تعامل مشتریان
اگر ما شیوه های ارتباطی مناسبی برای تعامل با مخاطب هدف داشته باشیم، سطح تمایل آنها برای تعامل با ما افزایش خواهد یافت. پرسش اصلی در اینجا نحوه علاقه مندی مخاطب به تعامل با برندهاست. بی تردید مشتریان به هر برندی تمایل پیدا نمی کنند. در این میان خلاقیت هر برند در ایجاد ارتباط با مشتریان حرف اول را می زند. متاسفانه هنوز هم بسیاری از برندها الگوهای سنتی تعامل با مشتریان را دنبال می کنند. در نتیجه مشتریان تمایل چندانی به تعامل با آنها نشان نمی دهند. دنیای کسب و کار به صورت روزمره در حال تغییر و تحول است، بنابراین ما هم باید در پی ایجاد تغییرات اساسی در نحوه کسب و کارمان باشیم. در غیر این صورت به سرعت از جریان کسب و کار کنار خواهیم رفت.
برندسازی امروزه بدل به نوعی علم شده است، با این حساب اتکا بر شیوه های سنتی هیچ جای توجیحی ندارد. در عوض ما باید به دنبال راهکارهای تازه، خلاقانه و تضمین شده باشیم. بی شک تضمین یک راهکار امر عجیبی به نظر می رسد. در این حوزه ترکیب تجربیات قبلی سایر برندها و ایده های نوآورانه رمز موفقیت ما خواهد بود.
استفاده عملی از برندسازی مرکزگرا
اکنون ما با شیوه برندسازی مرکزگرا آشنا شده ایم. به این ترتیب پیش نیازهای اساسی برای کاربر این روش در اختیار ما قرار دارد. رمز موفقیت در بازار کنونی کسب و کار امکان ایجاد تمایز برای برندمان است. به این ترتیب ما باید شیوه های خاص خود را توسعه دهیم. فقط در این صورت مشتریان تفاوت میان ما و دیگران را حس خواهند کرد. مشکل اغلب برندهای تازه کار ناتوانی در زمینه جلب نظر مشتریان است. به این ترتیب حتی با گذشت سال ها از فعالیت شان هم به تعداد مشتریان دلخواه دست پیدا نمی کنند.
مطلب مرتبط: اصول برندسازی
بدون تردید بسیاری از مخاطب های این مقاله پس از پایان مطالعه آن به سراغ کارهای دیگری می روند، بنابراین شانس فراموشی تکنیک های مورد بحث در اینجا بسیار بالاست. امیدواری من توجه شما به این تکنیک ها و تامل بر روی شان است. این امر قوه خلاقیت شما را فعال خواهد کرد. در نتیجه الگوی برندسازی مرکزگرا را با نیازهای برندتان هماهنگ خواهید کرد. امروزه کمتر شیوه ای به صورت یکسان در تمام کسب و کارها قابل پیاده سازی است. به همین خاطر ما باید در خودمان توانایی شخصی سازی الگوهای مختلف برندسازی را تقویت کنیم.
جف جی هانتر به منظور طراحی الگوی برندسازی مرکزگرا تجربه سال های فعالیت در بازار کسب و کار و مطالعه را با هم ترکیب کرده است. از نظر وی ایجاد ارتباط معنادار با مخاطب هدف مهم ترین گام در راستای برندسازی موفق است. اشتباه بسیاری از برندها تلاش برای پیاده سازی وارونه الگوی مورد بحث است. به این ترتیب آنها با گام چهارم کار را شروع می کنند. نکته مهم در اینجا توجه به شیوه برنامه ریزی برای برندسازی است. رعایت اولویت و نظم مراحل ضامن موفقیت نهایی برند ما خواهد بود.