آشنایی با بازاریابی توجه محور

آیا تا به حال نسبت به هزینه های بالای جلب نظر مخاطب هدف در عرصه بازاریابی فکر کرده اید؟ بسیاری از برندها برای جلب نظر مخاطب هدف نیاز به طی مراحل مختلفی دارند. این امر مشکلات بازاریابی برندها را به طور قابل ملاحظه‏ ای افزایش می دهد. امروزه جلب نظر مخاطب هدف به دلیل افزایش سطح رقابت میان برندها بدل به امری دشوار شده است. اگر کسب و کارها برنامه و استراتژی مشخصی برای جلب نظر مخاطب هدف نداشته باشند، با مشکلات بسیار زیادی در این مسیر مواجه خواهند شد. 

بسیاری از بازاریاب ها و کاربران عادی در سطح اینترنت در طول چند سال اخیر مفهوم بازاریابی توجه محور را شنیده اند. شاید پیش از این چنین مفهومی برای بازاریاب ها چندان جدی نبود. شمار بالایی از شیوه های بازاریابی نوآورانه در عمل تکرار همان الگوهای ثبات و پرطرفدار است. نکته مهم در این میان تفاوت بازاریابی توجه محور با دیگر الگوهای جاری است. 

بازاریابی توجه محور بر روی سلیقه و المان های جلب کننده توجه مشتریان تاکید دارد. بازاریاب ها با استفاده از این شیوه امکان تعامل هرچه بهتر با مخاطب هدف را پیدا می کنند. یکی از پیشفرض های اصلی در دنیای بازاریابی و تبلیغات محدودیت توجه کاربران به نکات مختلف است. این امر برای بسیاری از بازاریاب ها مشکلات بسیار زیادی به همراه داشته است بنابراین بازاریابی توجه محور در تلاش برای استفاده حداکثری از توان بازاریاب ها برای جلب نظر مخاطب هدف است. 

بسیاری از کمپین های بازاریابی در تلاش برای جلب نظر مخاطب هدف به شیوه های تهاجمی است. این امر به معنای هدف گذاری برندها بر روی مخاطب هدف به منظور جلب نظر آنها با پیشنهاد مستقیم محصولات است. اگر کسب و کارها علاقه مند به استفاده از الگوی بازاریابی توجه محور باشند، باید مراجعه مستقیم به مشتریان را فراموش نمایند. این امر یکی از اصول اولیه بازاریابی توجه محور است بنابراین کسب و کارها باید بر روی نکات متفاوتی برای جلب نظر مخاطب هدف تمرکز داشته باشند. مهمترین مرحله در اینجا تلاش برای شناسایی مخاطب هدف است. بدون شناخت درست از مشتریان امکان تاثیرگذاری مناسب بر روی شان فراهم نخواهد شد. 

مطلب مرتبط: راهکارهای نوین بازاریابی

اصطلاح بازاریابی توجه محور نخستین بار از سوی استیو جلی مطرح شد. هدف اصلی جلی بحث از شیوه های دیگر بازاریابی و تلاش برای ایجاد تنوع هرچه بیشتر در فرآیند فعالیت بازاریابی برندها بود. امروزه بسیاری از کسب و کارها دیگر به دنبال شیوه های تهاجمی برای جلب نظر مخاطب هدف نیستند. این امر شامل کاهش تعداد تبلیغات آزاردهنده در اینترنت می شود. با این حساب آشنایی با الگوی بازاریابی توجه محور برای هر کسب و کار علاقه مند به تغییر الگوی بازاریابی اش ضروری خواهد بود. در ادامه برخی از نکات و گام های مهم برای اجرای درست بازاریابی توجه محور را مورد بررسی قرار خواهیم داد. 

1.    تمرکز بر روی ویژگی پلتفرم ها

یکی از راهکارهای جالب برای جلب نظر مخاطب هدف نمایش محتوای بازاریابی برندها به صورت عادی در شبکه های اجتماعی است. بسیاری از برندها برای جلب نظر مخاطب هدف اقدام به استفاده از شیوه های عجیبی می کنند. پرداخت هزینه برای نمایش تبلیغات در بخش های منحصر به فرد شبکه های اجتماعی شاید در نگاه نخست ایده بسیار جذابی باشد، اما در مدت زمانی اندک موجب بی توجهی کاربران خواهد شد. در عوض اگر کاربران محتوای بازاریابی را به طور کاملا عادی دریافت کنند، تمایل بسیار بیشتری برای تعامل با برندها نشان خواهند داد. این امر نوعی بازاریابی معکوس محسوب می شود بنابراین در الگوی پیش روی تمرکز اصلی بر روی استفاده معکوس از شیوه های بازاریابی رایج است. شاید این امر در ابتدا برای بازاریاب ها بسیار دشوار باشد، اما در بلندمدت بدل به مزیت رقابتی کمپین های شان خواهد شد. 

آشنایی با فضای طبیعی شبکه های اجتماعی اهمیت بسیار زیادی دارد. بسیاری از برندها برای تاثیرگذاری بر روی مخاطب هدف نیاز به کارهای عجیب و غریب ندارند. در عوض باید آشنایی مناسبی با شبکه های اجتماعی داشته باشیم. این امر امکان استفاده از تمام جزییات و امکانات مختلف پلتفرم های اجتماعی را فراهم خواهد کرد. برخی از برندها در این مسیر بر روی تولید محتوا به صورت عادی در اینستاگرام و توییتر تمرکز دارند. این امر امکان جلب نظر مخاطب هدف به طور فزاینده را به همراه دارد. همچنین در صورت آشنایی با تمام جزییات اینستاگرام و توییتر شانس بازاریاب ها برای تولید محتوا به شیوه های منحصر به فرد افزایش می یابد. 

2.    نگارش پیام های واضح 

بازاریابی در شبکه های اجتماعی و به طور کلی فضای آنلاین نیازمند تمرکز بر روی پیام های واضح است. بسیاری از اوقات بازاریاب ها به دلیل عدم تمایل برای بیان محتوا و پیام واضح نتیجه بازاریابی مناسبی دریافت نمی کنند. بازاریابی توجه محور باید پیام مشخصی برای مخاطب هدف داشته باشد. در غیر این صورت کاربران تمایلی برای تعامل با برند نخواهند داشت. 

جلب توجه مخاطب هدف همیشه با المان های ساده و در عین حال مهم برای آنها صورت می گیرد بنابراین در اینجا نیز باید از همین شیوه استفاده کرد. هرچه چشم انداز کلی کمپین بازاریابی برندمان ساده تر باشد، شانس بالاتری برای جلب توجه مخاطب هدف خواهیم داشت. متاسفانه برخی از برندها بدون توجه به تفاوت سلیقه مشتریان در بازارهای مختلف اقدام به تولید محتوا می کنند. این امر همیشه مشکلاتی برای کسب و کارها به همراه خواهد داشت، با این حساب شخصی سازی محتوای بازاریابی برای مخاطب هدف امری متفاوت از تولید محتوای ساده و همراه با پیام روشن است. این امر حتی در برخی از موارد برندها را به سوی ایجاد چند حساب کاربری رسمی در شبکه های اجتماعی ترغیب می کند. 

3.    استفاده از محتوای چندرسانه ای

استفاده از محتوای چندرسانه ای برای بازاریابی و تاثیرگذاری بر روی مخاطب هدف ایده جالبی است. این امر در طول سال های اخیر به دلیل پیشرفت فنی کسب و کارها و بهبود توانایی شان برای تولید محتوا براساس سلیقه مخاطب هدف توسعه قابل ملاحظه‏ ای داشته است. هدف اصلی در تولید محتوای چندرسانه ای استفاده از تمام ظرفیت های تاثیرگذاری بر روی مخاطب هدف است. اشتباه برخی از برندها تمرکز بر روی یک فرمت خاص برای بازاریابی است. این امر در طول سال های اخیر با تمرکز بیش از اندازه برندها بر روی فرمت ویدئو شکل گرفته است. 

مطلب مرتبط: راهکارهای جذب مشتریان با الگوی بازاریابی متفاوت

فرمت هایی نظیر گیف، پادکست و همچنین متن برای مخاطب هدف هنوز هم جذابیت دارد بنابراین باید نسبت به استفاده درست از آنها برای تاثیرگذاری بر روی مخاطب هدف استفاده نماییم. در غیر این صورت احتمال ریزش مخاطب هدف برند افزایش می یابد. 

وقتی کسب و کارهای بسیار زیادی در تلاش برای تاثیرگذاری بر روی مخاطب هدف با استفاده از شیوه بازاریابی ویدئویی هستند، توانایی جلب نظر هر برند به طور قابل ملاحظه‏ ای کاهش خواهد یافت. بهترین راهکار در این میان تلاش برای استفاده از شیوه های متفاوت است. درست به همین خاطر در طول یک دهه اخیر تمایل برندهای بزرگ برای استفاده از فرمت های محتوایی مختلف در حوزه بازاریابی به شدت افزایش یافته است. 

گاهی اوقات برندها برای تاثیرگذاری هرچه بهتر بر روی مخاطب هدف اقدام به انتشار محتوای بازاریابی در قالب فرمت های مختلف می کنند. این امر به معنای انتشار یک محتوای خاص برای مخاطب هدف در قالب فرمت های صوتی، ویدئویی، متنی و تصویری است. مزیت اصلی این امر امکان تاثیرگذاری گسترده بر روی مخاطب هدف خواهد بود بنابراین دیگر نگرانی نسبت به وضعیت برندها در فرآیند تاثیرگذاری بر روی مخاطب هدف و همچنین تمایل اندک کاربران به یک فرمت خاص مطرح نخواهد بود. 

4.    تاکید بر بیان داستان

استفاده از داستان های جذاب برای جلب نظر مخاطب هدف شیوه تازه ای نیست. داستان سرایی در عرصه کسب و کار و بازاریابی دارای قدمت بسیار زیادی است. اغلب رسانه ها نیز برای جلب نظر مخاطب هدف اقدام به بیان داستان های جذاب می کنند. درست به همین خاطر صنعت سینمای یکی از پرطرفدارترین حوزه های زندگی مردم را شکل می دهد. بازاریاب ها برای تاثیرگذاری و جلب نظر مخاطب هدف باید نسبت به بیان داستان های جذاب حساسیت نشان دهند. در غیر این صورت شانسی برای رقابت موثر و جلب نظر مخاطب هدف نخواهند داشت. امروزه برخی از برندها برای تعامل با مخاطب هدف اهداف بسیار دور و درازی را تدوین می کنند. این امر شاید در نگاه نخست به برنامه بازاریابی برند شکل و نظم خاصی دهد، اما در عمل موجب ناتوانی برای تمرکز بر روی اهداف جاری خواهد شد بنابراین بهترین راهکار برای یک برند تمرکز بر روی اهداف جاری کسب و کار خواهد بود. 

داستان یک برند باید دست کم تا بخشی ریشه در واقعیت داشته باشد. استفاده از سرگذشت برند برای داستان سرایی همیشه ایده جذابی بوده است. شیوه های داستان سرایی در طول سال های اخیر پیشرفت قابل ملاحظه‏ ای داشته است. اکنون برندها برای تاثیرگذاری بر روی مخاطب هدف از ایده های متنوعی استفاده می کنند. شاید یکی از موفق ترین داستان های بازاریابی مربوط به برند نایک باشد. این برند با استفاده از شعار «فقط انجامش بده» توجه میلیون ها کاربر در سراسر دنیا را جلب کرده است. طراحی داستان های جذاب براساس داستان تعاملی برند نایک در طول دهه های اخیر بیانگر اهمیت ریشه واقعی دغدغه های بازاریابی هر برند است. 

حضور در شبکه های اجتماعی متعدد در طول سال های اخیر برای برندها اهمیت بالایی پیدا کرده است. یکی از نکات مهم درخصوص حضور در شبکه های اجتماعی مختلف مربوط به نیاز به ایده های متعدد است. بدون تردید بازنشر دقیق یک محتوای اینستاگرامی در سایر شبکه های اجتماعی برای جلب نظر مخاطب هدف به هیچ وجه جذاب نخواهد بود بنابراین هر برند باید به دنبال شیوه های منحصر به فرد برای تاثیرگذاری بر روی مخاطب هدف باشد. این امر به معنای توسعه تیم بازاریابی به موازات تصمیم‏ گیری برای حضور در شبکه های اجتماعی بیشتر است. 

استفاده از داستان های جذاب بدون دسترسی به ابزارها و تعداد بازاریاب کافی امکان پذیر نیست بنابراین تلاش برای حضور در شبکه های اجتماعی متعدد با استفاده از یک تیم بازاریابی محدود نتیجه ای به جز شکست نخواهد داشت. توجه به بخش های مختلف برای بازاریابی بهینه امری ضروری در میان تمام برندها خواهد بود. این امر بر روی کیفیت نهایی داستان یک برند نیز تاثیر خواهد داشت. 

5.    توجه به بازاریابی احساسی

آیا تا به حال در مورد بازاریابی احساسی مطالعه داشته اید؟ بسیاری از بازاریاب ها حتی نام این شیوه بازاریابی را نیز نشنیده اند. این امر موجب بی توجهی مداوم بازاریاب ها به الگوی بازاریابی احساسی می شود. امروزه مشتریان وفادار هر برند دارای تعامل احساسی با آن مجموعه هستند. این امر مزیت های بسیار زیادی برای برندها به همراه دارد. 

تلاش برای آگاهی از سلیقه مخاطب هدف همیشه به همراه نوعی ارتباط عاطفی با آنهاست. همین امر موجب تمایل مشتریان برای تکرار فرآیند خرید می شود. اگر هدف بازاریابی یک برند تمرکز بر روی المان های احساسی و مورد علاقه مخاطب هدف نباشد، در نهایت مسیر بسیار دشواری برای جلب نظر کاربران خواهد داشت بنابراین باید همیشه به این نکته مهم در عرصه بازاریابی توجه داشته باشیم. 

تعامل احساسی با مخاطب هدف بدون شناخت درست وی ممکن نیست و درست به همین خاطر بسیاری از برندها در تلاش برای تاثیرگذاری بر روی مخاطب هدف اقدام به تحلیل بلندمدت رفتار آنلاین آنها می کنند. پیش از این بررسی رفتار کاربران در شبکه های اجتماعی امر بسیار دشواری بود. با این حال اکنون این امر بدل به یکی از شیوه های ساده و تاثیرگذاری بر روی جلب نظر مخاطب هدف شده است. دلیل این امر توسعه ابزارهای دارای هوش مصنوعی در عرصه بازاریابی است. بسیاری از برندها برای تعامل با مخاطب هدف نیاز به راهکارهای عجیب و غریب ندارند. انتخاب یک ابزار بازاریابی مناسب امکان دسترسی به دامنه وسیعی از داده های کاربردی را فراهم خواهد کرد. این امر در فرآیند همکاری با بازاریاب ها و یا آژانس های معتبر نیز شکل می گیرد بنابراین در هر مرحله‎ای از بازاریابی توجه محور، در صورت نیاز، باید با مشاوران حرفه ای تعامل داشت. 

6.    توجه به مزیت های بازاریابی مشترک

بازاریابی مشترک به فرآیند همکاری میان دو یا چند برند گفته می شود. این فرآیند با هدف تاثیرگذاری ویژه بر روی مخاطب هدف شکل می گیرد. بسیاری از برندها برای تعامل با مخاطب هدف به تنهایی توانایی محدودی دارند. همین امر همکاری میان برندها را بدل به گزینه ای جذاب برای آنها می سازد. امروزه برخی از برندها در مسیر بازاریابی و جلب نظر مخاطب هدف اقدام به همکاری با برندهای دارای زمینه و زنجیره مشتریان واحد می کنند. 

مهمترین مسئله در زمینه همکاری با دیگر برندها برای بازاریابی توجه به عدم رقابت مستقیم میان شان است. اگر دو برند دارای رقابت مستقیم با هم باشند، همکاری بازاریابی شان عجیب و دردسرساز خواهد بود. اگر کسب و کار شما در حوزه تولید لوازم خانگی مانند تلویزیون فعالیت دارد، همکاری با یک استودیو تولید فیلم یا انیمیشن ایده جذابی خواهد بود. دلیل این امر عدم رقابت مستقیم برندهای حاضر در حوزه موردنظر و امکان تمرکز بر روی منافع مشترک است. 

متاسفانه بسیاری از برندها برای تعامل با مخاطب هدف عجله بسیار زیادی دارند. این امر فرآیند همکاری با مخاطب هدف را بیش از اندازه دشوار خواهد ساخت. این امر شامل عجله برای همکاری یا حتی تولید محتوای بازاریابی است. اگر زمان کافی برای تولید محتوای بازاریابی را در نظر نگیریم، نتیجه بازاریابی برندمان فاجعه‎ بار خواهد بود. 

یکی از ایده های مناسب برای بازاریابی با همکاری دیگر برندها مربوط به حوزه اینفلوئنسر مارکتینگ است. بدون تردید بسیاری از برندها در تلاش برای همکاری با اینفلوئنسرها هستند. این امر مزیت های قابل ملاحظه‏ ای برای برندها دارد. یکی از مزیت های این تکنیک امکان جلب نظر مخاطب هدف با توجه به اعتماد بالای آنها به اینفلوئنسرهاست. اگر یک کسب و کار علاقه مند به همکاری با اینفلوئنسرهاست، باید نسبت به زمینه تخصصی افراد مدنظر توجه نشان دهد. یکی از اشتباهات رایج کسب و کارها همکاری با اینفلوئنسرها بدون تحقیق قبلی در مورد وضعیت فعالیت شان است. این امر همیشه همراه با مشکلات فراوانی خواهد بود. با این حساب هرچه مطالعه بیشتری در مورد گزینه های همکاری برندمان داشته باشیم، در نهایت شانس بالاتری برای جلب نظرشان خواهیم داشت.

مطلب مرتبط: اصول بازاریابی نوین

7.    طراحی سایت کاربردی

بسیاری از برندها در زمینه طراحی سایت مشکلات زیادی دارند. تجربه مشترک اغلب مشتریان مواجهه با سایت های غیرکاربردی برندهاست. این امر به تنهایی امکان شکست همه جانبه فعالیت بازاریابی برندها را به همراه دارد بنابراین هر کسب و کار باید پیش از تلاش برای تاثیرگذاری بر روی مخاطب هدف با استفاده از شیوه بازاریابی توجه محور نسبت به وضعیت سایت رسمی اش توجه نشان دهد. این امر برای هر کسب و کاری ضروری خواهد بود. در غیر این صورت در میانه مسیر بازاریابی مشکلات فراوانی برای هر برند ایجاد خواهد شد.

بازاریابی توجه محور هنوز در ابتدای مسیر قرار دارد بنابراین تلاش برای تاثیرگذاری بر روی مخاطب هدف با استفاده از شیوه های رایج در این حوزه امر جالبی خواهد بود. بسیاری از برندها استفاده از یک شیوه نوآورانه بازاریابی را نوعی ریسک تلقی می کنند. نکته مهم در این میان امکان یافتن مزیت های مشخص در پی استفاده از الگویی نوآورانه در حوزه بازاریابی است. اگر کسب و کار شما تمایل به استفاده از الگوی بازاریابی توجه محور دارد، توصیه های مورد بحث در این مقاله کمک شایانی به آن خواهد کرد.