هنگامی که در کالج درس می خواندم، یک هم اتاقی داشتم که هدفش خوردن یک دوچرخه بود. وی هرروز غروب یک فایل را بیرون می آورد و خود فایل هم یک حاوی یک قاشق چایخوری از دوچرخه بود. او اول هر صبح براده های دوچرخه را داخل صبحانه خود می ریخت. در طول سالی که من با او زندگی می کردم، نیمی از دوچرخه اش را خورد. تقسیم کردن چالش های بزرگ به قطعات کوچک تر کلیدی برای رسیدن به اهداف بزرگ است.
برای ارتقای فرهنگ سازمانی نیز باید گام های کوچکی برداشت تا چالش های بزرگ تر قابل حل شوند. رهبران سازمانی به خوبی می دانند که راستی، درستی و گشاده رویی سهم عمده ای در ایجاد ارتقا، خدمت رسانی به مشتریان، ارائه راه حل های نوآورانه و بهبود رویه های اجرایی دارد. چالش این است که به کارکنان خود بیاموزید تا در مورد ایده ها و بازخورد ایده های شان دید بازی داشته باشند. تلاش های شما در این زمینه ممکن است در ابتدای کار چندان منجر به نتیجه نشود، اما با گذشت زمان و ایجاد اصلاحات لازم نتایج بهتر و بهتر می شوند.
در اینجا 10 نکته ارائه شده است که با استفاده از آنها می توانید فضایی بازتر و مشارکتی داشته باشید.
1. از نقطه نظرات دیگران حمایت کنید
با صرف زمان و درخواست از دیگران برای ارائه نقطه نظرات شان، به آنها نشان می دهید که ایده های شان به واقع اهمیت دارد. اغلب اوقات برای به نتیجه رسیدن بیشتر برروی تکمیل کارها تمرکز داریم و مشارکت و همکاری را فراموش می کنیم. گاهی اوقات که در مورد ایده های دیگران از آنها سوال می کنید، می بینید که سرشان را پایین انداخته و میلی به بیان ایده های خود ندارند. این نشان می دهد که افراد از ارائه اید ه های خود تجربه خوبی ندارند. ممکن است با گذشت زمان افراد تیم تان به واقع متوجه شوند که شما به حرف ها و ایده های آنان اهمیت می دهید.
2. صبور باشید
اگر افراد نمی خواهند با شما مشارکت داشته باشند، صبور باشید. تغییر نیاز به زمان دارد. بگذارید افراد خودشان ببینند که شما واقعا به ایده ها و تجربیات آنان علاقه دارید. برخی از افراد به خاطر ترس از احمق جلوه داده شدن، عقاید خود را در حضور دیگران به اشتراک نمی گذارند. برخی دیگر تا وقتی از ایشان خواسته نشود، شروع به صحبت نخواهند کرد. به سوال کردن و دعوت کردن آنان ادامه داده و در نهایت خواهید دید که افراد پیغام شما را دریافت خواهند کرد و ایده های شان را بیان می کنند.
3. به نکات مهم گوش بسپارید
به محض اینکه افراد را وارد صحبت کردید، به حرف های آنان گوش دهید. گاهی اوقات مردم حرف های منفی می زنند و در مورد چیزهایی که دوست ندارند، شکایت می کنند. به جای تمرکز برروی منفی بافی مردم از خودتان بپرسید چه چیزی برای آنان اهمیت دارد؟
اگر زمان بگذارید و واقعا به حرف های آنان گوش دهید تا بفهمید دقیقا چه چیزهایی برای شان ارزش دارد، چیزی را در پیغام آنان می شنوید که هرگز پیش از این نشنیده بودید. اگر پس از گوش دادن به حرف های آنان همچنان در مورد چیزهایی که برای شان اهمیت دارد مردد بودید، از آنان سوالاتی بپرسید که دقیقا برای تان مشخص کند چه چیزهایی برای آنان مهم است.
4. نقطه نظر خود را تحمیل نکنید
اگر یک ایده را به اشتراک گذاشته و با مقاومت دیگران مواجه شدید، از تحمیل نقطه نظر خود خودداری کرده و سوال بپرسید. هنگامی که افراد نسبت به ایده های شما گارد می گیرند، اغلب نقطه نظراتی دارند که حس می کنند که این نقطه نظرات موجب محرومیت آنان می شود. شاید آنها ایده شما را بررسی نموده و آن را وارد قالب فکری خود می کنند.
متاسفانه، اکثر مردم نمی دانند که چگونه به شکلی محترمانه مخالفت خود را اعلام کنند و یک نقطه نظر متناوب را ارائه کنند. ممکن است آنها با گفتن «بله، اما...» مقاومت خود را اعلام کنند، هنگامی که این اتفاق می افتد از انتشار نظرات خود دست کشیده و تفکر آنها را بررسی کنید. این کار همچون خالی کردن یک لیوان آب با هدف اضافه کردن دوباره آب است. هنگامی که به خودتان زمان می دهید تا نقطه نظرات دیگران را درک کنید، آنها نیز زمان و توجه خود را برای درک نقطه نظر شما مبذول می دارند.
5. زمان تان را کنترل کنید
هنگامی که برروی مسائل حاد مباحثه می کنید، زمان را کنترل کرده، نقطه نظرات مختلف را به اشتراک گذاشته و درک متقابل ایجاد کنید. این نوع مباحثات شاید بیش از چیزی که فکر می کنید زمان بر باشند. اگر در حال حاضر به خاطر سایر اولویت ها زمان کافی ندارید، برای جلوگیری از مداخله، مباحثات را هنگامی برگزار کنید که زمان کافی دارید. سپس تمام توجه خود را متوجه مخاطب خود کنید. عجله نداشته باشید. مشغول بودن با سایر مقوله های ذهنی این پیغام را به طرف مقابل می رساند که خودش و ایده هایش چندان اهمیت ندارند.
6. فرض ها و ایده های منفی را با آرامش به چالش بکشید
هنگامی که مباحث داغ شکل می گیرد، گوش به زنگ فرض ها و نظرات منفی در مورد آینده باشید. این تاکتیک فاجعه بار زمانی استفاده می شود که قصد جلوگیری از صحبت عمیق پیرامون یک مساله وجود دارد. هنگامی که این اتفاق می افتد به حقایق و داده هایی گوش دهید که حامی نقطه نظرات افراد باشند. اگر شما در مورد نقطه نظرات افراد هیچ گونه مدرکی را مشاهده نمی کنید، درخواست کنید. افکار مردم غالبا بر مبنای تجربه و مسائل پیش رو است. به دنبال کشف و درک منطقی که در ورای تفکر آنان است باشید تا نقطه نظرات ایشان را بهتر درک کنید.
7. چیزی را فرض نکنید
حتی اگر می پندارید که نقطه نظرات خود را به وضوح شرح داده اید، فکر نکنید که افراد به طور کامل شما را درک خواهند کرد. چیزهایی که فکر می کنید از کلام شما دریافته اند را خلاصه کرده و از آنها بخواهید نقطه نظر شما را تایید یا رد کنند. از درخواست برای نمونه و توضیحات بیشتر نترسید. اگر فهمیدید که درمورد چیزی که شفاف می پنداشتید، افراد دچار سوءتفاهم شده اند، شگفت زده نشوید. اگر فرض کنید دیگران را درک کرده اید و یا دیگران شما را درک می کنند، یاد بگیرید که فرض های شما بر درک تان تاثیرگذار هستند.
8. مسائل را شخصی نکنید
هنگامی که افراد حالت دفاعی به خود می گیرند، رفتار آنان گویای این مساله است که نقطه نظر متفاوتی دارند. اگر شما حالت دفاعی آنان را با رویکرد منفی گرایانه و احساسی پاسخ دهید، مکالمه تان از کنترل خارج خواهد شد. به خاطر داشته باشید که احساسات دیگران حاصل طرز فکر آنان است. هنگامی که احساسات منفی خود را نشان می دهند، آرام مانده و سوال بپرسید تا نقطه نظرات دیگران را بفهمید. پرسیدن سوال به شما کمک می کند تا برهم کنش های خود با دیگران را به شکلی منطقی سوق دهید و برای دیگران اهمیت و احترام قائل باشید.
9. حمایت خود را اعلام کنید
اگر در یک مباحثه متوجه شدید که یک شخص با موضوع خاصی درگیر است، برای ارائه حمایت و پشتیبانی خود مردد نباشید. شما ممکن است از طرف مقابل بپرسید که آیا می توانید کاری برایش انجام دهید یا نه. اغلب اوقات ما انرژی خود را با کارمان از دست می دهیم و خودمان را ایزوله می کنیم. برای کمک کردن به دیگران و ارائه پشتیبانی به آنها، به دنبال فرصت باشید.
10. از دیگران به خاطر اشتراک گذاری افکار و عقایدشان تشکر کنید
اگر از دیگران درخواست کردید که افکار و عقاید خود را بروز داده و یا نقطه نظرات شما را تایید یا رد کنند، از آنهایی که شجاعت این کار را دارند، تشکر کنید. هنگامی که دیگران با نقطه نظرات ما مخالف هستند، باید این مقوله را به چشم فرصت دیده و سعی کنیم که چیزی در ورای نقطه نظر خود فرابگیریم. متاسفانه اغلب ما مقاومت را با مقاومت پاسخ می دهیم، اما می توانیم ایجاد درک متقابل کنیم.
ایجاد فرهنگ صداقت و درستی پروسه زمان بری است. چرا که ممکن است افراد به این فرهنگ عادت نداشته باشند و واقعا نخواهند افکار خود را به اشتراک بگذارند. شاید از صحبت کردن و شنیدن عدم تصدیق ترس داشته باشند. ایجاد فرهنگ مشارکتی نیازمند صبر و تلاش موثر است. پیاده سازی نکاتی که در بالا اشاره شد، موجب ارتقای عملکردتان شده و فرهنگی همگرا را ایجاد خواهد کرد.