گاهی اوقات در دنیای کسب و کار با ارزش ترین درس ها را باید از بدترین معلمان آموخت. ما از شش کارآفرین پرسیدیم، بهترین چیزی که از یک رئیس بد آموختید، چه بوده است؟
1- مشارکت عمومی
«یکی از رئیسان اسبق، به شدت رویکرد سلسله مراتبی داشت و از همکاری و مشارکت پشتیبانی نمی کرد. همه افراد مستقیما به خود او گزارش می دادند و جلسات درون دپارتمانی کاملا ممنوع بود. این بدان معنا بود که تنها رئیس مان به نمایه کلی دسترسی داشت و ما فرصت های موجود برای همکاری و مشارکت را از دست می دادیم. امروزه یکی از اولویت های اساسی شرکت مان برگزاری جلسات تیمی مرتب است، که این جلسات میزان هماهنگی و مشارکت اعضای تیم را افزایش داده و برهم کنش های روزمره را بهبود می بخشد.» - ملیسا بیگز بردلی، موسس و مدیرعامل شرکت Indagare
2- آسیب پذیر باشید
«از بروز احساسات خود واهمه نداشته باشید! من در شرکت مک کینزی برای کسی کار می کردم که شخصیت فوق العاده ای داشت اما به واقع مدیری افتضاح بود چرا که احساساتش را سرکوب می کرد. بعد از شکست در یکی از جلسات با مشتریان، دیگر تیم از موقعیت خود هیچ اطلاعی نداشت. این اتفاق پر از کشمکش، تعجب آور و ناامیدکننده بود. نشان دادن احساسات می تواند به بروز احساس از طرف دیگر اعضای تیم کمک کرده و در نهایت به ایجاد اعتماد منتج شود و به کارمندان ثابت کند که تنها نیستند. این رویه نسبت به خونسرد بودن پیام واضح تری را مخابره می کند» - لئو وانگ، موسس و مدیرعامل Buffy
3- کمک بخواهید
«من برای شخصی کار می کردم که هرگز به کارمندان باسابقه کمک نمی کرد حتی اگر کار خودش هم تمام شده بود. - وی خیلی راحت وسایلش را جمع می کرد و محل کارش را ترک می نمود. اکنون هرگاه که کار خودم سبک باشد از کارمندانم می پرسم که آیا به کمک نیاز دارند یا نه. این کار موجب ایجاد فرهنگ سازمانی ای شد که روحیه کار تیمی را تقویت کرده و نمود سلسله مراتبی آن را کاهش داد.» - آدام تیچانر، موسس و مدیرعامل Camp No Counselors
4-همچون یک گروه حرکت کنید
«هنگامی که مدیر پرستاری بودم، رئیسی داشتم که هیچ تجربه ای در امر مدیریت بهداشت نداشت. او می خواست رویه های جلوگیری از لخته خون را تغییر دهد. من می دانستم که این کار اشتباه است، اما او پافشاری کرد. در نهایت این تغییر با شکست مواجه شد. این اتفاق اهمیت آزادی بیان کارمندان را برای من آشکار کرد. وظیفه ما در شرکت Extend Fertility جمع آوری بازخوردهای مشتریان بود. نتایج بین کارمندان به اشتراک گذاشته شده و ما با هم طرح هایی برنامه ریزی می کنیم تا نتایج منفی را به حداقل برسانیم. کسانی که بهترین راه حل را در اختیار دارند همان پزشکانی هستند که هر روز با مریض ها برخورد دارند.» - ایلانا ادیسون، مدیرعامل شرکت Extend Fertility
5- به تیم خود اعتماد کنید
من برای خانمی کار می کردم مدتی بعد از مشغول به کار شدنم به تیم ما پیوست. هر بار که از جایم بلند می شدم از من می پرسید که کجا می خواهم بروم، حال فرقی نداشت که قصد دستشویی رفتن داشته باشم یا اینکه بخواهم صفحات مدنظرم را پرینت کنم. او از این می ترسید که کنترل کافی را روی زمان و کار من داشته باشد. دیدن این رفتار در جایگاه یک فرد بزرگسال واقعا ناامیدکننده بود، خصوصا که من از سال ها قبل در این کار تجربه داشتم. روش رهبری من استرس کمتری ایجاد می کند. مادامی که اعضای تیمم اعتماد مرا داشته باشند من هم کاری به کار آنان ندارم. - دنیس لی، موسس و مدیرعامل Alala
6- به زمان دیگران احترام بگذارید
من در اوایل دوران حرفه ای ام برای یک مدیر پروژه کار می کردم که عادت داشت کار را در دقایق پایانی بررسی کند و همیشه هم نتیجه این بررسی ها کوهی از اطلاعات و درخواست های جدید بود. این اتفاق در پایان ساعات کاری و یا از آن بدتر هنگامی که در منزل بودم، واقع می شد. من در این شرایط روحیه خود را از دست داده بودم، بهره وری کافی نداشتم و احترام لازم را دریافت نمی کردم. من در فضای شغلی حال حاضرم در مورد بررسی های شغلی هوشیار هستم و از همین رو تیمم بدون ایجاد کوچکترین مشکلی می تواند بازخوردهایم را در کار خود تاثیر دهد. - کریستن آر. مورِی، صاحب و سرپرست معماری شرکت Olson Kundig