مدیران اجرایی دهه هاست که می دانند شرکت های باز برای کارکنان بخش فروش و تجار بسیار کارآمد هستند، اما چرا بقیه از این نوع شرکت ها بهره نبرند؟
به تازگی مقاله ای در این باره خواندم که شرکت های باز (یا شرکت های بدون اتاق) یک تب زودگذر هستند و این نوع شرکت ها، احمقانه ترین مُد دنیای تجارت امروز هستند. امروز تصمیم گرفته ام در مورد نادرستی این باور توضیحاتی ارائه دهم.
ابتدا باید گفت که محیط های اداری باز یک تب زودگذر نیستند. سازمان های فروش، سهامداران و مؤسسات تجاری مدت هاست از این روش سود می برند. این امر ممکن است به دلیل کاهش هزینه ها (به عقیده نویسنده) یا ارتقای فرهنگ سازمانی باشد. شرکت های باز چیز جدیدی نیستند. شرکت ها و مدیران اجرایی دهه هاست که می دانند شرکت های باز برای کارکنان بخش فروش و تجار بسیار کارآمد هستند، اما چرا بقیه از این نوع شرکت ها بهره نبرند؟
ظاهراً، گزارشی که در دانشگاه هاروارد انجام شده نشان می دهد که افرادی که در محیط های اداری باز کار می کنند بیش از کارکنان سایر شرکت ها از خدمات پیام رسان ها و ایمیل های درون سازمانی استفاده می کنند. با تجربه اداره شرکتی با بیش از 250 کارمند، می توانم به شما بگویم که کارکنان ما قطعاً از این روش های ارتباطی استفاده می کنند، اما این ارتباطات صرف نظر از شکل چینش اداره نیز به هر حال در جریان خواهند بود.
نویسنده گزارش مذکور بر این عقیده است که اگر شرکت ها واقعاً می خواهند در هزینه ها صرفه جویی کنند، باید سعی کنند کارکنان خود را به کار از منزل تشویق کنند. این روش باعث کاهش نیاز به فضای اداری شده و بهره وری کارمندان را افزایش می دهد، اما به عقیده من پذیرش این نظریه باعث ایجاد چند مشکل می شود:
1- اگر کسی را مستقیماً پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه استخدام کنیم، چگونه آن فرد مبانی «کار» را می آموزد؟ چیزهای کوچکی مثل بررسی یک ایمیل، صحبت کردن با یک همکار، زبان بدن یا همکاری گروهی، تجارب کاری ما را تشکیل می دهند. یکی از بهترین چیزها درباره داشتن یک اداره باز این است که ممکن است کسی که بخشی از یک جلسه نبوده، بدون برنامه ریزی قبلی وارد جلسه شده و ذهنیت و دیدگاه جدیدی به جلسه اضافه کرده و یا باعث حل یک مشکل شود.
2- فرهنگ سازمانی موفق با دیدن یکدیگر ایجاد می شود. برای ارتقای فرهنگ همکاری، افزایش درآمد قطعاً ضروری است، اما کافی نیست. فرهنگ سازمانی از سهیم شدن در تجارب کاری یکدیگر، شناخت اشخاص و زندگی های دیگر، توجه نشان دادن به دیگران و علاقه به همکاری با آنها ناشی می شود؛ یعنی از کار گروهی.
3- صرفه جویی در هزینه های سازمانی هیچ ایرادی ندارد. هدف از داشتن و مدیریت یک شرکت ابتدا یافتن راهِ حل برای یک مشکل و سپس پول درآوردن است. (این ترتیب مهم است، زیرا اگر قادر به حل یک مسئله نباشید، پول درآوردن کار سختی است).
4- هیچ وقت تنهایی جشن گرفتن را تجربه کرده اید؟ تجربه چندان دلپذیری نیست.
5- کسانی که از منزل شان دورکاری انجام می دهند، بیشتر از شبکه های اجتماعی استفاده می کنند، زیرا این دسته افراد، شبکه های اجتماعی را جایگزین روابط درون سازمانی می کنند. می توان گفت که تکنولوژی زدگی امروز که اغلب ما از آن شکایت داریم، دقیقاً با دورکاری و آزاد کاری (freelancing) ارتباط مستقیم دارد. افرادی که فرصت ارتباطات سازمانی ندارند، بخش عظیمی از فرصت زندگی اجتماعی را از دست می دهند.
روزانه مقالات زیادی درباره نقاط ضعف و مشکلات کار اداری نوشته می شود. این نوشته های انتقادی اغلب خواننده ها را جذب کرده و دیدگاهی منفی نسبت به شرکت ها ایجام می کنند، اما اگر تاریخ یک چیز به ما آموخته باشد، این نکته است که راه های زیادی برای شروع، ساخت و رشد یک کسب و کار وجود دارد و هیچ راهی احمقانه نیست، بلکه هر فرد راه مخصوص به خود را دارد. من همیشه در این زمینه به تئوری گوگل استناد می کنم؛ اگر شما در حال انجام کاری هستید، پس آن کار نمی تواند چندان احمقانه باشد. ضمناً شرکت های باز همیشه آشپزخانه های بسیار بزرگی دارند!