حتی شرکت های بزرگ هم از تاثیرات ناشی از تغییر استراتژی در امان نیستند. آمازون را در نظر داشته باشید، این شرکت به تازگی صدها نفر از نیروهای خود را در سیاتل و سراسر جهان تعدیل کرده است. آمازون در عین حال که نیروهای خود را اخراج می کند، برای پرسنل سایر دپارتمان هایش می افزاید. بنا بر سخنان یکی از سخن گویان آمازون: «ما به رشد خود ادامه داده و نیروهای جدیدی را در سیاتل، ایالات متحده و سایر کشورهای جهان استخدام خواهیم کرد. ما امروز 6000 جایگاه شغلی در سیاتل و بیش از 17000 جایگاه شغلی در سراسر جهان داریم.»
بااین حال، برنامه های استخدام ضربتی این غول دنیای خرده فروشی این حقیقت که عده زیادی از کارمندان شغل خود را از دست داده اند را نفی نمی کند. (هرچند که شرکت بیان داشته که می خواهد اخراج نیروها را با ایجاد جایگاه های شغلی جدید جبران کند)، اما چنین پیاده سازی با این وسعت لزوما به معنای عملی بودن نیست. به بیان دیگر، استخدام زودهنگام افراد مستعد برای آمازون و یا هر شرکتی که با چالش های مشابه روبه رو باشد، کافی است. با این کار از اخراج نیروها در ادامه روند جلوگیری می شود.
من از یک نقطه نظر تئوری صحبت نمی کنم. خود من هم به هنگام استخدام نیروهای جدید، با کاندیداهایی وارد مصاحبه می شوم که با من دید مشترکی داشته و بدون نیاز به رویه های مدیریتی خرد اهداف خود را دنبال می کنند. سه نویسنده ماهر می توانند کار شش نویسنده متوسط را انجام دهند. دقیقه ها و ساعاتی که این سه نفر برایم حفظ می کنند بسیار ارزشمندتر از حقوق بالاتر و مزیت هایی است که باید به ایشان پیشنهاد کنم.
در دنیای کسب و کار درنهایت همه چیز به سرمایه گذاری برمی گردد. اگر شرکت تان می خواهد در درازمدت به موفقیت دست پیدا کند، یک تیم کوچک و در عین حال کارا در مواجهه با توفان ها کمک تان نموده و فرصت های بسیاری را برای تان به ارمغان می آورد.
شانس ها، خطرات و پاداش ها
در ابتدا، من به تنهایی در دفتر کاری که در منزلم داشتم کار می کردم و سه پیمانکار به من کمک می کردند. بعدها در سال 2011 به نتیجه رسیدم که زمان تغییر فرا رسیده است. هرچند، که من سریعا کارمند استخدام نکردم، بلکه تا زمان درست، یعنی تا وقتی که کسب و کار نتیجه تلاش هایم را نشان دهد، صبر کردم.
با افزایش آرام و فکرشده ابعاد تیم، حداقل در هر زمینه کلیدی کسب و کار یک نفر را حفظ کردم. این استراتژی منحصر به من نبود: شرکت کاسپر که تولیدکننده تشک های طبی است هم برای شروع کار خود چنین رویه ای را پیاده کرد. هر یک از پنج عضو تیم مهارت های متفاوتی را ارائه کردند، از تجربه فروش تشک گرفته تا طراحی گرافیک و بازاریابی و برندسازی و به رغم کوچک بودن تیم، موسسان آن توانستند در ظرف یک ماه به هدف فروش یک ساله خود دست پیدا کنند.
البته که کوچک بودن همیشه آسان نیست. تغییر از پروژه ای به پروژه دیگر می تواند منجر به خطا شود. تیم های کوچک به خاطر داشتن زمان و منابع محدود، بایستی تمام تمرکز خود را بر روی بهره وری بگذارند. آنها باید سخت کار کرده تا در وظایف و نقش های خود استاد شوند و میزان خطاها، تاخیرات و بی برنامگی ها را به حداقل برسانند. برخی اوقات انجام این مهم نیازمند احاطه کامل به چند حوزه علمی و مهارتی است؛ به بیان دیگر مسائل استرس زا و بهم ریخته هستند، اما با گذشت زمان شرکت هایی که تیم کوچکی دارند می توانند با بهره گیری از این چالش ها، بدون استخدام افراد جدید، مستمرا ارتقا یابند.
ایجاد یک تیم کوچک و تاثیرگذار
اگر شما یک تازه کارآفرین هستید و یا اینکه قصد دارید محدوده خود را گسترش دهید؛ مزیت های کلیدی کارکردن با تیم کوچک را مد نظر داشته باشید. سپس، با استفاده از گام های زیر خود را در مسیر نگاه دارید:
1-پیش از استخدام، با خودتان صادق باشید
اگر شما هم مثل من درون گرا نباشید، احتمالا هنگامی که زمان و مکان کافی را داشته باشید می توانید روی نوآوری کار کرده و اندیشه کنید. پیش از استخدام، ببینید با چه تیپ های شخصیتی نمی توانید کار کنید، حال فرقی نمی کند که یک مدیر قدرتمند باشید و یا اینکه به دنبال فردی باشید که پس از شما اداره امور را به دست بگیرد.
قبول نقاط ضعف دشوار است، اما هرچه زودتر این کار را انجام دهید، بهتر می توانید یک تیم متممی تشکیل دهید. برخی از نوآوران موفقیت های بزرگی را با استفاده از ابزارهایی همچون ابزار پیشنهادی مجله بررسی کسب و کار هاروارد کسب کرده اند. این ابزار که سیستم شیمی کسب و کار دلویت نام دارد، راهی برای ایجاد تیمی متشکل از افراد خبره را ارائه کرده که تمام شرکت های موفق به آن نیاز دارند. سیستم شیمی کسب و کار برای شما درکی بصری از فقدان ها و مواردی که نیاز دارید را فراهم می کند.
2-پیش از تصمیم گیری درخصوص رویه های استخدامی، قدری به خودتان زمان بدهید
عجله کردن، تنها راهی برای برداشتن چندین هندوانه با یک دست است. پس صبر کردن را تمرین کنید. ببینید برای پرکردن جایگاه هر نقش، به چه تیپ شخصیتی نیاز دارید. سپس ببینید که آیا توان مالی لازم برای پرداخت حقوق کاندیدای مورد نظر را دارید یا نه. اگر نمی توانید این کار را انجام دهید، قدری درونی تر نگاه کنید. مسلما این کار عاقلانه تر از یک استخدام بد و دوباره از نو شروع کردن با یک تیم زخمی است.
در حقیقت، بهتر آن است که محیط تیمی تان از لحاظ روانشناختی ایمن باشد و حفظ این ایمنی به مراتب بهتر از بزرگ کردن تیم با هدف رشد بیشتر است.
3-بازیکنان تیم تان را بشناسید
منطقا تیم های کوچک همچون خانواده هستند، چراکه همه اعضای آن همدیگر را می شناسند. می توانید با تشویق مباحثات بیرون از محیط کاری، مشارکت تیمی را تسهیل کرده و سرعت ببخشید. در جایگاه رهبر، هرچه بیشتر در مورد افراد حاضر در تیم تان بدانید، احتمال اینکه استعدادهای پنهان آنها را کشف کنید، بیشتر است.
برای مثال، ممکن است یک برنامه نویس توانا میل به طراحی داشته باشد. با ایجاد فرصت در زمینه برهم کنش های ارگانیک می توانید محرک های هر یک از اعضای تیم را شناسایی کنید. علاوه بر این می توانید میزان اعتمادی که افرادتان به شما دارند را افزایش دهید. بنیان ادلمان 2017 بیان داشت که در سال گذشته یک برنامه 12 مرحله ای را به اجرا درآورده است. شما هم می توانید مدیر ترسناکی باشید که چنین چیزی را به راه می اندازد.
فرقی نمی کند که از اساتید و دوستان تان چه شنیده اید، راهبرد صحیح یک کسب و کار مطلقا مترادف با افزایش تعداد حقوق بگیران تان نیست. در مراحل اولیه با دقت افرادتان را استخدام کنید و خواهید دید که بدون از دست دادن نفرات تان می توانید به اهداف خود دست پیدا کنید.