5 حقیقت دنیای کسب و کار که کاش یک نفر 5 سال پیش آنها را به من گفته بود

در ماه مارس سال 2010، من و همسرم حرکت شجاعانه ای زدیم!

من از شغل خودم بیرون آمدم، تمام پس اندازهای مان را روی میز گذاشتیم و کسب و کاری به راه انداختیم. ما متعهد بودیم که این شغل جدید را از هیچ بسازیم، به کسی بدهکاری نشویم و وام هم نگیریم.

کسب و کار نوپای ما، (که یک شرکت تحقیقاتی در خدمت کلیسا بود) از همان ابتدا با چالش هایی روبه رو شد. ایده جست وجوی اجرایی برای کلیساها تازگی داشت و اوضاع اقتصادی آن زمان هم چندان با استارتاپ ها مهربان نبود.

پنج سال بعد از آن زمان، این حجم از سودآوری و موفقیت برایمان اعجاب آور است. ما برنامه رشد 50 ساله ای را با رشد سالانه 50درصدی به حقیقت بدل کردیم.

حال که به موقعیت فعلی ام نگاه و خوب دقت می کنم، می بینم اکنون چیزهایی می دانم که کاش آن موقع می دانستنم. اما خب، این برگه تقلب خدمت حضور شما!

1- به مجازی سازی بیش از حد اهمیت داده شده است

در نخستین روزهای کاری شرکت، ما کارهای مجازی زیادی انجام دادیم و بیش از حد با نیروی کار قراردادی سروکار داشتیم. ما به آنها اجازه می دادیم هرجا که دوست دارند کار کنند و این تصمیم، آن موقع نتایج خوبی دربرداشت.

مطلب مرتبط:در دنیای کسب و کار نباید به همه اعتماد کرد

اما با گذشت یک سال برخی از کارکنان ما تصمیم گرفتند به هاستون بروند. این به معنی افزایش فضای دفتر و همین طور افزایش هزینه های جاری بود، اما به سرعت شاهد رشد عظیمی در میزان کیفیت، کارایی و سرعت کار بودیم. نیروهای تمام وقت، همان طور که از عنوان شان مشخص است، تمام وقت کاری خود را در دفتر می گذرانند و همکاری روزمره بهتری دارند. کار گروهی نیروی فوق العاده ای دارد.

عدم سودمندی مجاز تنها محدود به کارکنان نیست. ما اغلب اوقات با درخواست هایی از سوی مشتریان مواجه می شویم که نیازمند صرف هزینه سفر یا زمان برای برگزاری جلسه به صورت حضوری یا اینترنتی هستند. اما وقتی جلسات حضوری نبودند، میزان رضایت مشتریان از 98 درصد به 65 درصد تقلیل یافت.

2- چیزی که شما را تا اینجا آورده، تا مقصد هدایت تان نخواهد کرد

فارغ از عنوان گیرای کتاب مارشال گلداسمیت، برای هر سازمان حقیقت بنیادینی وجود دارد.

برنامه هایی که موقع داشتن پنج نفر پرسنل و یک میلیون دلار به کارتان می آیند، مسلما به هنگام داشتن 25 نفر پرسنل و 10 میلیون دلار دارایی به کارتان نخواهند آمد. سیستم ها بخش بزرگی از این حقیقت هستند. ما هم در آغاز کار سیستم هایی پیاده کرده بودیم که کار کردن با آنها آنچنان ساده نبود و هنگامی که به سیستم هایی با ظرفیت بیشتر تغییر وضعیت دادیم، این دگرگونی بسیار دردناک و هزینه بر بود. حال اگر همین فردا، شرکت خود را ده برابر رشد دهیم، سیستم های مان هم قابلیت رشد توامان را دارند.

مسئله دردناک در این مورد این است که با گذشت زمان برخی از افراد دور میز عوض می شوند و این به دلیل عدم سودمندی کارکنان نیست بلکه به دلیل ارتقای ماهیت و مقیاس شغلی پس از فاز رشد است. هرکسی توانایی همگام شدن را ندارد. بر چالاکی، انعطاف و ارتقای پیوسته متمرکز باشید.

3- فرهنگ بر شایستگی چیره می شود

من عادت داشتم که برای رزومه افراد ارزش بسیار زیادی قائل شوم و قابلیت ها و سوابق کاری درخشان توجهم را جلب می کرد، اما حال که به تیمم نگاه می کنم - که البته بهترین تیمی است که تابه حال داشته ام - می فهمم که اگر به روزمه برخی از مستعدترین افراد تیمم نگاهی می انداختم، هرگز استخدام شان نمی کردم.

اکنون، فرهنگ برهمه چیز چیره می شود.

هرگاه که براساس توافق فرهنگی نیروهای مان را استخدام می کنیم، تمام چیزهای دیگر قابل حل می شوند. افزون بر این، تلاش ما این است که فرهنگ و ارزش های سازمانی مان را در تمام کارهایی که انجام می دهیم، وارد کنیم و جایزه مان، پیشبرد این فرهنگ از سوی کارکنان مان است. ما بررسی هایی را در حوزه ارزش های مذکور انجام می دهیم. در تیم ما فردی نیروی وجود دارد که جلاد فرهنگی نامیده می شود و کار او این است که از رسوخ فرهنگ و ارزش های سازمانی در تمامی امور، مطمئن شود. در واقع می توان گفت به هر گوشه شرکت که نگاه کنید، شاهد این فرهنگ خواهید بود.

4- رشد کسب وکارها نسبت به هزینه های جاری حساسیت شدیدی دارد

وقتی کسب و کاری را شروع می کنید، اجتناب از هزینه های جاری اضافه، مغزتان را می خورد.

به یاد دارم که نوار چسب را دو نیم می کردم تا بتوانم دو نوار را با قیمت یکی تهیه کنم. اما با رشد کسب و کارمان، به دلیل افزایش میزان درآمد، توجهم را نسبت به هزینه ها از دست دادم. البته کنترل مان را از دست ندادیم، اما متوجه شدیم که پولمان را صرف چیزهایی می کنیم که ابدا نیازی به آنها نداریم. من متوجه شدم که با گذشت زمان و رشد کسب وکار، زیاده روی در خرج کرد چقدر آسان است. ما به دلیل داشتن رشدی پیوسته و مستمر خوش شانس بودیم، اما اگر دقت بیشتری در مورد هزینه های جاری به خرج داده بودیم، رشد پرسودتری را شاهد بودیم.

5- رشد مکرر، رشد سریع را به عنوان صبحانه میل می کند

وقتی که تازه کارمان را شروع کرده بودیم، من پیوسته به دنبال راه هایی برای رشد سریع بودم. طلسم درصدهای رشد مرا درگیر کرده بود. ما به دوستانی که رشد شرکت تان بیشتر از ما بود، حسادت می کردم.

مطلب مرتبط: اهمیت صداقت در کسب و کار

اما با گذشت چند سال، شاهد شکست بسیاری از آن کسب و کارها بودم. هرچه بیشتر می خوانم و هرچه تجربه بیشتری کسب می کنم، می بینم ترجمه صحیح رشد سریع، قرارگرفتن در سراشیبی احتمالات شکست است.

چیزی که من آن زمان متوجه نبودم این بود که کلید رشد ایستا و سالم، در واقع رشد مکرر است و نه رشد سریع. مبتنی بر گزارش نشریه Build Network، از سال 2008 تا به حال، تنها یک درصد از شرکت ها 72درصد از تمام مشاغل جدید آمریکا را ایجاد کرده اند. این یک درصد یک نقطه تشابه یکسان دارند: مطالعه این شرکت ها حاکی از آن است که رشد مکرر، راه دستیابی به رشد در آینده است. اگر به تازگی کسب و کاری را شروع کرده اید، به درصد رشد کاری نداشته باشید.

در حقیقت برنده کسی است که آهسته و پیوسته پیش برود.