به قلم: جوئل آندرِن
هویت آن لاین شما از قدرت فراوانی برخوردار است. برند شخصی شما تبدیل به تصویری می شود که از خودتان به دنیای دنبال کنندگان آن لاین نشان می دهید. اگر می خواهید از آن به عنوان ابزاری برای تسریع رشد حرفه ای خود کمک بگیرید باید آن را به دقت مورد پایش و محافظت قرار دهید.
چندی پیش در مورد اجزای سازنده یک برند شخصی صحبت کردم. اما کار فقط با ساخت و استقرار برند تمام نمی شود. آنچه پس از این مرحله اهمیت دارد نحوه نمایش برندتان به مخاطب است.
در ادامه به چند ویژگی اساسی می پردازیم که برخورداری از آنها برای ارتقای برند شخصی و تضمین موفقیت آن لازم است.
اصالت برند
از نظر من بدترین اشتباهی که ممکن است از شما در قالب یک برند روبه رشد سر بزند، این است که به هوش مخاطب توهین کنید. هر قدر هم که از نظر خودتان متقاعدکننده به نظر برسید، مردم می توانند تقلب را از کیلومترها دورتر تشخیص بدهند. اصیل باشید. این نخستین و مهم ترین بخش از ساخت برند شخصی پایداری است که همدلی مردم را برمی انگیزد.
مطلب مرتبط: 4 اصل موفقیت برند شخصی شما
صادق بودن در ظاهر ساده به نظر می رسد، اما دشوار بودن آن در عمل اغلب موجب حیرت افراد می شود، معمولا به این دلیل که هنوز از ماهیت حقیقت خود نامطمئن هستند. با طرح سه پرسش زیر به حقیقت برند شخصی خود پی ببرید:
1- که هستید؟ تا دچار بحران وجودی نشوید، نیازی به تعیین معنای زندگی و هدف تان روی زمین ندارید. تنها چیزی که باید بدانید این است که از نظر برندسازی چه کسی هستید. وقتی شرکتی به سراغ شما می آید، چه ویژگی هایی را در شما مدنظر قرار داده است؟ سن، حرفه، محل زندگی و علایق شما نقاط شروع خوبی برای شناخت موشکافانه هویت شما هستند. اطمینان یابید که پیام تان درباره آنچه هستید در همه ابعاد صادقانه باشد. برای مثال، اگر مردی مجرد هستید و فرزندی ندارید، سعی نکنید مثل مادری که صاحب چهار فرزند است صحبت کنید. این کار فریبکارانه و از آن بدتر خوار و سبک است.
2- چه چیزهایی را دوست دارید و چه چیزهایی را دوست ندارید؟ چیزهایی را که حقیقتا به آنها علاقه دارید پیدا و روی آنها تمرکز کنید. از صحبت درباره چیزهایی که دوست ندارید نترسید. اما این را هم همیشه به یاد داشته باشید که افراد حق دارند دیدگاه ها و اولویت های خودشان را داشته باشند، حتی اگر شما با آنها مخالف باشید. هرگز کسی را به خاطر دوست داشتن چیزی که از آن بدتان می آید سرزنش نکنید.
3- خط قرمزهای تان چیستند؟ پس از مشخص کردن آنچه می توانید در برند شخصی خود به دنبالش باشید، کارهایی را که نمی خواهید به آنها بپردازید مورد توجه قرار دهید. مثلا می توانید تصمیم بگیرید که نمی خواهید در ساخت برند خود در مورد مسائل سیاسی صحبت کنید. این تصمیم به این معنی نیست که در زندگی شخصی خودتان هم نمی توانید سیاسی باشید، اما می توانید این حیطه از دیدگاه های خود را از شخصیت اجتماعی خود کنار بگذارید. این خطوط را می توانید حول هر موضوعی ترسیم کنید، چه مباحث سنگینی مثل سیاست باشد و چه کوچک و جزئی مانند به اشتراک نگذاشتن عکس غذا در رسانه های اجتماعی.
انگیزه
ببینید صبح ها چه چیزی از جا بلندتان می کند. چه چیزی شما را به سوی تغییر جهان سوق می دهد. اگر به هر کسی که برند شخصی موفقی دارد نگاهی بیندازید، اغلب بلافاصله می توانید عوامل انگیزه بخش او را شناسایی کنید. این عامل محرک و انگیزه بخش برای ایلان ماسک، نوآوری فناورانه؛ برای شریل سَندبرگ، ارتقای جایگاه زنان به عنوان نیروی کار؛ برای تیم کوک، طراحی و مهندسی و برای اپرا وینفری، پیشرفت شخصی و مصالح اجتماعی است.
با آنکه دامنه پیام آنها به جایی فراتر از این موضوعات کشیده می شود، مخاطبان به این شخصیت ها متعهد می مانند، چراکه حقیقتا به چیزی که عامل محرک شان است علاقه دارند. تقریبا هر چیزی که این آدم ها می گویند، حتی اگرصحبت هایی خارج از موضوع باشد، در آخر باز هم معطوف به پیام اصلی شان بوده و بر آن مهر تایید می زند.
منحصربه فرد بودن
مارک تواین در اظهارنظر معروف خود می گوید: «چیزی به اسم ایده جدید وجود ندارد». مسلما، ممکن است ایده ها منحصربه فرد نباشند، اما خود شما تک هستید، نه از روی خودشیفتگی، بلکه از نظر علمی هیچ دو نفری عین هم نیستند.
از دیدگاه من، لازم نیست برای متمایز کردن خود از دیگران ایده عجیب و غریب و متحول کننده ای داشته باشید. همچنین اگر منتظر آن لحظه جادویی هستید که امدادهای غیبی از راه برسند و نقشه راه را نشان تان دهند، دارید وقت تان را تلف می کنید. به این فکر کنید که چه چیزی شما را متفاوت می کند و اتخاذ چه رویکردی می تواند شما را در حوزه کاری خود از دیگران متمایز می کند. اینکه رویکردتان ممکن است چیز ساده ای باشد به این معنی نیست که نمی توانید آن را از آن خود کنید.
برای مثال، جک ما، یکی از موسسان گروه علی بابا، به رغم اینکه یک میلیاردر خودساخته و یکی از ثروتمندترین شخصیت های دنیاست، به تواضع و فروتنی وصف ناپذیر مشهور است. او بر اهمیت سخت کوشی، از خودگذشتگی و نظارت بر خود برای رشد و ترقی به عنوان یک کارآفرین و یک انسان تاکید می کند. این مطمئنا موضع منحصربه فردی نیست، اما او آن را از آن خود کرده و با تواضع و رفتارهای عجیب و غریب خود مانند پوشیدن لباس های نامتعارف و اجرای نمایش برای کارمندانش در گردهمایی های شرکت، این پیام را در برند شخصی خود دمیده است.
نقطه نظر
این مورد به اندازه اصالت اهمیت دارد. از اعلام نقطه نظرات خود نترسید و هنگام به اشتراک گذاشتن آن با دیگران صدای تان را بالا ببرید. وقتی سعی می کنید با همه صحبت کنید، همه را راضی نگه دارید و با همه موافق باشید، به جایی نمی رسید. نقطه نظر همدلی برانگیز است. ترس از اینکه برخی را از خود برانید باعث می شود نتوانید با دیگران ارتباطی واقعی برقرار و روابط عمیق تری ایجاد کنید.
از ایده آل های خود چشم پوشی نکنید. آدم های منطقی حتی اگر با شما مخالف هم باشند حداقل به شما احترام می گذارند، اما همواره به اعتقادات دیگران نیز احترام بگذارید.
مطلب مرتبط:۵ اصل اولیه برندسازی شخصی
اگر دوباره به نمونه هایی از آدم هایی که برند شخصی موفقی دارند آوردم نگاهی بیندازید متوجه یک نکته دیگر هم خواهید شد، هر یک از آنها دارای یک صدای منحصربه فرد هستند که آن را به منظور استفاده برای انتقال نظرات خود پرورش داده اند. برای مثال، ماسک فردی عمل گرا و مبتنی بر واقعیت و در عین حال شوخ طبع است؛ سندبرگ لحنی آرام تر و الهام بخش را انتخاب می کند؛ کوک اغلب پیام قدردانی و همدردی را انتخاب می کند؛ درحالی که وینفری پرانرژی و خوشبین است. صدای شما براساس نظرات شما نیز شکل می گیرد.
پس از تعیین یک شالوده عملی برای برند شخصی خود، وقت آن است که گام بعدی را بردارید و آن را گسترش دهید و شاهد بزرگ شدنش باشید. اینها مسائلی ذهنی است که باید از قبل به آنها فکر کنید تا به برندتان شخصیتی بدهید که برای جذب مخاطبان وفادار به آن نیاز دارد.