مدیریت حقوق و مزایای خود را دارد. مدیران معمولا برای تأثیرگذاری و رهبری تغییرات، در جایگاه بهتری قرار دارند. در بیشتر سازمان ها، مدیر بودن به معنای برخورداری از بسته تشویقی بهتر است، نه اجبار به نشستن در اتاق کار. از همه مهم تر، هیچ چیز جای رضایت حاصله از کمک به یک فرد یا یک تیم در رسیدن به اهدافش و نشان دادن بهترین عملکردش را نمی گیرد.
با این حال، جایگاه مدیریت و حقوق و مزایای اضافی، بهایی نیز دارد که باید پرداخت.
مدیر بودن یعنی دست وپنجه نرم کردن با مسائل بغرنجی که ممکن است حتی خواب شب را از شما بگیرد. در ادامه 10 مورد از اصلی ترین چالش هایی را که خواب را از چشم هر مدیری می رباید به همراه یک «قرص خواب» برای هرکدام از این موارد شرح داده ایم.
مقابله با معضل عملکردی کارمندان
پرداختن به معضلات عملکردی همواره یکی از ریشه های اصلی بی خوابی های یک مدیر بوده و خواهد بود. با اینکه چنین مشکلاتی هرگز ساده نیستند، اما نباید خیلی هم سخت باشند. با گزینش بهتر کارمندان و سپس تعیین انتظارات عملکردی شفاف برای آنها، می توان از بسیاری معضلات عملکردی پیشگیری کرد.
اگر مشکلی را شناسایی کرده اید، هرچه زودتر نسبت به ارائه بازخورد سازنده اقدام کنید، سریع تر می توانید نوعی تغییر رفتاری را میسر سازید. اگر در رفتار موردنظر بهبودی حاصل نشد، به یک فرآیند انضباطی تدریجی زمان بندی شده، عادلانه و شفاف نیاز خواهید داشت. به تعویق انداختن گفت و گو با کارمند یا خودداری از اجرای فرآیند انضباطی، موجب به درازا کشاندن مشکل و اضافه شدن به بی خوابی های شبانه تان می شود. به محض بروز مشکلات عملکردی در محل کار، با آنها مقابله کنید تا ساده تر به استراحت تان برسید.
مطلب مرتبط: چالش های مدیریتی سال 2017
اخراج کارمندان
برای این مورد واقعا هیچ قرص خوابی وجود ندارد. مهم نیست قبلا چه اقدامی کرده اید (مورد قبلی را ببینید)، این کار در هرحال بسیار ناخوشایند است. انجام این مسئولیت نباید برای هیچ مدیری آن چنان راحت باشد.
علاوه بر نکاتی که در مورد اول ذکر شد، اطمینان حاصل کنید برای تخلفات رفتاری شدید، از خط مشی واضح و آموزش های لازم برخوردار هستید.
درمورد تعلیق کارمندان، اطمینان حاصل کنید از روال منصفانه و منسجمی استفاده می کنید. در مورد نحوه هدایت محترمانه بحث آموزش ببینید و یک رویکرد انفصال از خدمت و جانشینی عادلانه ارائه دهید. در این مورد می توانید به مقاله «چگونه یک کارمند را اخراج کنیم» مراجعه کنید.
تصمیم گیری درست در حوزه کارگزینی
انتخاب از بین نامزدهای پایانی می تواند عذاب آور باشد. اگر اشتباه انتخاب کنید، در آخر مجبور خواهید بود با برخی مشکلات دیگر این فهرست دست وپنجه نرم کنید. درمانش چیست؟ از یک فرآیند گزینش خوب بهره ببرید و شتاب زده عمل نکنید (بیشتر مدیران در حقیقت این کار را می کنند).
نحوه مصاحبه گزینش را فرا بگیرید؛ از ارزیابی های گزینش معتبر استفاده کنید، اطلاعات متعدد جمع کنید، امکان پیش نگری واقع گرایانه از شغل یا یادگیری سایه به سایه را برای داوطلبان فراهم کنید و با یک متخصص منابع انسانی حرفه ای یا مأمور کارگزینی خوب کار کنید.
انجام عمل غیراخلاقی یا نادرست
برای این مورد یک درمان پیشگیرانه وجود دارد که در همه این سال ها برای من به خوبی مؤثر بوده است: هنگامی که درحال تصمیم گیری هستید، از خودتان بپرسید «فردا که درمورد تصمیمم در روزنامه بخوانم، چقدر راحت و آسوده خواهم بود؟» این پرسش بسیار بهتری است تا «چقدر احتمال دارد دستگیرم کنند؟».
با این همه، اگر مرتکب خطایی شدید (که همه ما می شویم)، بهترین کار این است که روراست باشید و به اشتباه تان اعتراف کنید. سرپوش گذاشتن و انکار خطا از خود خطا نیز بدتر است. با عواقب کارتان زندگی کنید، از اشتباهات خود درس بگیرید و با آنها کنار بیایید.
اگر یکی از کارمندان شما خطوط اخلاقی را زیر پا گذاشت و کاری غیراخلاقی از او سر زد، بی درنگ با مسئله برخورد کنید و از متخصص منابع انسانی یا تیم انطباق خود کمک بگیرید.
مقابله با رئیس مافوق
موضوع چگونگی مقابله با یک مدیر بد، فضایی بیشتری از این مقاله می طلبد. بیایید فرض کنیم اکثر مدیر ها شایستگی و حسن نیت قابل قبولی داشته باشند (که دارند). مدیر ها و به طورکلی انسان ها، دوست ندارند درمورد اشتباهات شان به آنان تذکر داده شود. اگر در مقابله با آنها هدف شما این باشد (که مجابش کنید حق با شماست و آنها اشتباه می کنند)، بحث پرباری نخواهید داشت.
سعی کنید خود را جای مدیرتان بگذارید و ایده خود را به عنوان یک جایگزین که به آنها در دستیابی به اهداف شان کمک می کند پیشنهاد دهید. علاوه بر این، خوب گوش دهید و پذیرای نظرات باشید. کسی چه می داند؟ شاید مدیرتان اطلاعاتی داشت که باعث شد در ایده خودتان تجدیدنظر کنید.
از همه مهم تر، به دنبال ایجاد شالوده ای از اعتماد و احترام متقابل با مدیرتان باشید. با این کار، قادر خواهید بود در محیطی امن و سازنده مخالفت خود را ابراز کنید.
کشمکش های تیمی
همه ما مدیران می خواهیم کارمندان با یکدیگر همکاری کنند، به عنوان یک تیم کار کنند و رفتاری حرفه ای داشته باشند. زمانی که یک کارمند برای شکایت از کارمند دیگری نزد مدیر می رود، وی در موقعیت دشواری برای داوری در این مشاجره قرار می گیرد.
وقتی به مدیری از وجود چنین وضعیتی میان اعضای تیم هشدار داده می شود، مهم این است که بتواند میان کشمکش فردی و کاری تمایز برقرار کند. ثابت شده که کشمکش کاری طبیعی ا ست و سبب توجه به ایده های جایگزین و پرورش آنها می شود، اما وجود کشمکش فردی برای یک تیم مانند سم است و باید فورا برطرف شود.
بسیاری از مدیر پروژه ها و رهبران تیم تلاش زیادی می کنند تا ارزش های تیمی را در همان ابتدای شکل گیری کار برای افراد تبیین کنند. این ارزش ها به ترسیم رفتارهای قابل قبول و الهام بخش می پردازند و پشتیبانی اعضای تیم از این ارزش ها یک ضرورت به شمار می رود.
اگر کشمکش ها فردی است، با طرفین درگیری گفت وگویی منصفانه و صریح ترتیب دهید و گوشزد کنید که از آنها توقع دارید هرچه زودتر رفتار خود را تعدیل کنند. درصورت ادامه کشمکش، افراد مربوطه را از تیم کنار بگذارید.
با تنظیم پروفایل کارگزینی اعضای تیم که به طور شفاف نیاز به کار گروهی و همکاری را شرح می دهد، می توان از تعداد زیادی از این کشمکش ها مابین اعضای تیم جلوگیری کرد. رفتارهای مورد انتظار باید با جزییات مشخص و پاداش ها و جریمه های تقویت کننده این رفتارها، به روشنی تبیین شوند.
به عنوان آخرین احتیاط، مراقب کارمندان «ستاره» که دائما همکاران شان را سرزنش می کنند باشید. با این کار کشمکش را از تیم بیرون می کنید.
شناسایی و تقویت ارزش های تیم بهترین داروی پیشگیری از کشمکش های تیمی ا ست. درصورت بروز کشمکش سریع، با قاطعیت و با رعایت انصاف با آن برخورد کنید.
کشمکش با همتایان
حتما کم کم دارید به این نتیجه می رسید که در این جا یکض مفهوم زیاد تکرار می شود؟ بله، مقابله. مسائل مربوط به افراد ناجور و ناسازگار احتمالا تنها جنبه کار است که بیش از هرچیز باعث شب بیداری های مدیران می شود. به همین خاطر است که بسیاری از مدیران ترجیح می دهند از آنها دوری کنند. در برخی موارد، این کار راهبرد بدی هم نیست (یعنی بالا بردن تحمل، پذیرش و ...)
بااین حال، اگر پای ضرر زیادی درمیان باشد، اجتناب از این افراد راهبرد خوبی نیست. از آن گذشته، هر رویارویی نیز بد به نظر نمی آید؛ کمی کشمکش سازنده برای تیم لازم است. مقاله «چگونه کشمکش در محل کار را مدیریت کنیم» را بخوانید؛ چیزی که برای هر مدیری یک مهارت ضروری محسوب می شود.
ضرورت یادگیری موضوعات جدید
ترک قلمروی آسایش و احساس مجدد «بی کفایتی» همواره برایمان چالش برانگیز است. اگر هیچ گاه دست به کار جدید یا متفاوتی نزنید، درجا خواهید زد. مؤثرترین راه جهت رشد و ارتقا در مقام یک رهبر، پذیرش مشاغل جدید و مأموریت های چالش برانگیز است. «چابکی در یادگیری» چیزی نیست که با آن متولد شده باشیم، بلکه می توانیم در طول زمان آن را پرورش دهیم.
زمانی که در نقش تازه ای قرار می گیرید یا کار جدیدی انجام می دهید، یک برنامه توسعه پیش روی خود قرار دهید تا موفقیت تان را تضمین کنید. علاوه بر کتاب، دوره آموزشی و منابع آن لاین، معمولا دو یا سه «متخصص فن» نیز هستند که بتوانید از آنها بیاموزید. امروزه با وجود شبکه های اجتماعی، به راحتی می توانید کسی را بیابید که با به اشتراک گذاشتن تخصص خود در هر موضوعی که نیاز به یادگیری داشته باشید به شما کمک کند. رهبران بزرگ همواره در حال یادگیری اند و هراسی از اعتراف به آن ندارند.
مطلب مرتبط: چالش های راه اندازی یک استارتاپ
از دست دادن کارمندی توانا
نباید دست روی دست بگذارید تا کارمند ستاره تان، پیشنهاد شغلی بهتری دریافت کند. آن گاه دیگر برای توجه خیلی دیر است. اطمینان حاصل کنید کارمندان توانا به اندازه استحقاق شان حقوق می گیرند، به چالش کشیده می شوند، مورد حمایت و درحال یادگیری هستند. بگذارید بدانند تا چه اندازه به آنها توجه دارید و چقدر قدردان آنها هستید.
به خاطر بسپارید، کارمندان ستاره سرانجام روزی ترفیع می گیرند یا به دنبال فرصت های بهتر می روند. اشکالی ندارد؛ این یکی از آن قسمت های لذت بخش یک رهبر بزرگ بودن است (البته تا جایی که کارمند کارش را به دلایل خوشایندی ترک کند؛ نه به خاطر نارضایتی).
خستگی و فرسودگی از کار
مراقب سلامتی خود باشید و همواره بر روی مسائلی در زندگی تمرکز کنید که واقعا اهمیت دارند. مدیرانی که به تعطیلات نمی روند، از فرصت موجود برای بازیابی نیروی خود بهره نمی گیرند. همچنین الگوی بسیار بدی برای کارمندان خود خواهند بود که به خستگی و فرسودگی آنها نیز منجر می شود.
دلیل اصلی خستگی، نارضایتی شغلی است، نه کار زیاد. اگر از کاری که انجام می دهید واقعا بیزار هستید، ترتیبی دهید تا شغل تان را عوض کنید. زندگی بسیار کوتاه است؛ مجبور نیستیم به کاری رضایت بدهیم که دوستش نداریم.