به قلم: میشل سالیوان
ارزیابی عملکرد، بخش جدایی ناپذیری از راهبردهای بازاریابی محتواست. احتمالا شما از معیارهای گوناگونی نظیر تعداد مشتریان پیشگام، میزان بازدیدهای یک متن، میزان بازنشر شدن یک محتوا، میزان پاسخ دهی مخاطبان و نظایر اینها برای ارزیابی موفقیت محتوای تولیدی استفاده می کنید. این معیارها همگی خوب هستند اما اشتباه است اگر فکر کنید تنها معیارهای موجود در این زمینه هستند. بسیاری معیارهای دیگر هم در این زمینه هستند که جنبه های مختلفی از عملکرد شما را آشکار می کنند.
حتما ببینید: ارزش آفرینی با کلمات حرفه ما است.
در این مقاله به بررسی پنج معیاری می پردازیم که اغلب مورد بی توجهی قرار می گیرند، اما در ارزیابی موفقیت محتوا بسیار مؤثر هستند.
1- نسبت جذب مشتری به فروش مستقیم به مشتری
به عنوان بازاریابی فعال در زمینه جذب مشتری و بازارسازی، ممکن است بعد از اینکه اولین تماس را با مشتری گرفته و مشتری را به گروه فروش ارجاع داده اید، کار خود را تمام شده فرض کنید. اما برای ارزیابی موفقیت واقعی یک کمپین فروش باید کیفیت جذب مشتری هم مورد بررسی قرار گیرد. یکی از آسان ترین روش های انجام این کار، ارزیابی مداوم نسبت جذب مشتری به میزان فروش به مشتری است. اگر هر یک از مشتریان جذب شده که به واحد فروش ارجاع داده می شوند، در نهایت وارد روند معامله نشوند، آیا باید فقط واحد فروش را در این مورد مقصر دانست؟ شاید. اما به احتمال زیاد، دلیل این موضوع آن است که مشتریان جذب شده اصولا آنهایی نبوده اند که باید جذب می شده اند و بخش بازاریابی، مشتریان درستی را جذب نکرده است.
2- هزینه های تولید محتوا
محاسبه میزان بازده سرمایه (ROI) در زمینه تولید محتوا یک دردسر همیشگی است. دلیل این امر، غیرقابل اندازه گیری بودن موفقیت ناشی از ارتقای سئو است. همچنین طولانی مدت بودن بازدهی ناشی از تولید محتوا و ارتباط غیرمستقیم آن با فروش، از سایر دلایلی هستند که محاسبه میزان بازدهی هزینه های تولید محتوا را مشکل می سازند. البته این موضوع نباید باعث شود که از محاسبه میزان بازده سرمایه در این زمینه صرف نظر کرده یا هزینه های تولید محتوا را نادیده بگیریم. با نظارت دقیق بر هزینه های زمانی و مالی و انسانی تولید محتوا، محاسبه میزان بازده سرمایه در این زمینه آسان تر شده و پاسخگویی به مدیریت مجموعه یک کابوس نخواهد بود.
3- معیارهای بازخورد منفی
اگرچه نادیده گرفتن بازخوردهای منفی دریافتی از طریق شبکه های اجتماعی ممکن است حس خوبی داشته باشد، اما بررسی و در نظر گرفتن این بازخوردهای منفی برای مدیریت بازاریابی محتوا مهم است. بازخوردهای منفی مانند اینکه مطالب شما به عنوان مطالب مزاحم علامت بخورند یا صفحات شما در صفحات اجتماعی دچار ریزش بازدیدکننده شوند یا مطالب منتشره شما خوانده نشوند، باید باعث شوند شما از خودتان بپرسید: آیا مطالبی که من منتشر می کنم ایجاد مزاحمت می کنند؟ اگر نوع خاصی از مطالب، همیشه بازخورد منفی به همراه دارند یا در هفته ای که مطالب زیادی منتشر کرده اید با ریزش شدید بازدیدکننده مواجه شده اید، احتمالا پاسخ این سؤال مشخص است.
4- میزان مشترکان فعال سامانه دریافت خبرنامه ایمیلی
باید این واقعیت را بپذیرید که در طول یک سال، فهرست مشترکین خبرنامه شما حداقل یک چهارم ریزش پیدا می کند. پس فقط به تعداد زیاد آدرس ایمیل هایی که در اختیار دارید بسنده نکنید. نکته مهم این است که بدانید آیا صاحبان آن ایمیل ها واقعا خبرنامه شما را می خوانند یا نه؟ با حذف دوره ای آدرس های ایمیل بدون بازخورد و اسامی مشترکان غیرفعال از فهرست دریافت کنندگان خبرنامه شرکت، می توانید به دقت بفهمید که مخاطبان واقعی شما چه تعداد هستند و می توانید محتوایی مناسب آنها تولید کنید.
5- رتبه بندی نتایج موتورهای جست وجو
به عنوان کسی که زمانی از طریق جست وجو در موتورهای جست وجو کسب درآمد می کرده، اندازه گیری میزان بازدیدهای ارگانیک (واقعی) صفحات یک وب سایت به نظر من کار غلطی است. این کار غیرمعقول است و نتیجه خاصی هم به همراه نخواهد داشت. هرقدر بیشتر در زمینه بازاریابی محتوا فعالیت می کنم، بیشتر به اهمیت توجه به رتبه بندی SERP پی می برم. رتبه بندی نتایج موتورهای جست وجو (SERP) نه تنها از لحاظ بهینه سازی سئو حائز اهمیت است، بلکه این معیار، کیفیت و میزان واقعی بازخورد محتوای یک وب سایت را نشان می دهد.
همچنین با ارزیابی مستمر رده بندی کلمات کلیدی تان، به مرور زمان می توانید تصویری کلی از عملکردتان به دست آورید و با استفاده از بهبود و ارتقای محتوای تولیدی به نتایج ملموس و موفقی برسید.