طراحی محصول در بازارهای جهانی، در خلأ شکل نمی گیرد. بیشتر محصولات موفق، نتیجه فهم و درک این معنی است که یک محصول چگونه و توسط چه کسی به کار می رود و ازنظر سیاسی، فناوری، فرهنگی و اقتصادی، با چه نوع رقابتی روبه رو است. اشتباهات ناشی از طراحی ناآگاهانه، یک طرح و فکر موفق را به سرنوشت بدی دچار می سازد. نمونه هایی از این موارد به شرح زیر بیان می شوند:
به گزارش هورموند، «مک دونالد» هنگام طراحی محصول در بازارهای جهانی و ورود به بازارهای اروپایی، تلاش هایی به عمل آورد، اما این تلاش ها به علت اینکه شرکت سعی کرد استانداردها و تجارب عملی و موفق خود در آمریکای شمالی را در اروپا نیز پیاده کند، با شکست روبه رو شد.
برای مثال، استانداردهای آمریکای شمالی از لحاظ کیفیت و هم شکل بودن محصول، یعنی واردکردن محصول با حمل و طی مسافاتی طولانی و گرفتن سفارش های پرهزینه محلی، با تأکید شرکت در ارائه سریع خدمات همراه بود؛ این امر خود برابر بود با هزینه هایی بسیار سنگین تر نسبت به سایر رقبا همچون «کنتاکی فراید چیکن» یا «ویمپی اینترنشنال بریتانیا». این وضعیت نامساعد با تصمیمات «مک دونالد» دایر بر ایجاد و تأسیس بازارهای فروش در شرکت های حومه شهرهای اروپایی، سخت تر شد. نتیجه اینکه طرح ریزان شرکت دریافتند که برخلاف آمریکاییان، بیشتر اروپاییان در شهرها ساکنند و به کار اشتغال دارند و نسبت به آمریکاییان، ازنظر داشتن خودروهای شخصی، در سطح بسیار پایین تری قرار دارند.
یک شرکت آمریکایی، نوعی سم پاش را طراحی و تولید کرد تا با نوع سم پاشی قدیمی تر رقابت کند. سم پاشی قدیمی که ساخت فرانسه بود، توسط یک دولت آفریقایی خریداری شده بود و در چارچوب وام به کشاورزان داده می شد تا بر ضد آفات در مزارع پنبه از آن استفاده شود. کار با مدل آمریکایی آسان تر بود، زیرا بسیار سبک تر بود و ازنظر سم پاشی بهتر و سریع تر عمل می کرد.
بااین همه، مدل آمریکایی، برخلاف مدل فرانسوی، نیاز به توجه و روغن کاری منظم داشت که این موضوع با فرض نبودن تسهیلات نگهداری تعمیرات ذی صلاح در کشور آفریقایی، بدین معناست که در یک فاصله زمانی نسبتا کوتاه، سم پاش کارایی اش را از دست بدهد و خراب شود. نتیجه اینکه، دولت مذکور دوباره به سراغ نوع قدیمی ساخت فرانسه رفت.