«اصلی ترین مسئله جامعه ایران، در چهار نگاه» موضوع نشستی بود که در آخرین پنجشنبه آبان ماه امسال به همت انجمن جامعه شناسی ایران و انجمن اندیشه و قلم در مجتمع فرهنگی الرحمن برگزار شد. در این نشست کوشش شد تا از چهار منظر تاریخ، اقتصاد، جامعه شناسی و علوم سیاسی به اصلی ترین مسئله جامعه ایران نگاه شود تا با واکاوی ابعاد گوناگون مسئله در قدم بعدی به دنبال پاسخی برای این پرسش بود که حال چه باید کرد؟
در این نشست، هاشم آغاجری استاد تاریخ و عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس از نگاه تاریخی، محمدجواد غلامرضا کاشی استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی از نگاه علوم سیاسی، حسین راغفر اقتصاددان و عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا از نگاه اقتصاد و احمد بخارایی جامعه شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه پیام نور از نگاه جامعه شناسی به اصلی ترین مسئله جامعه ایران پرداختند.
در گزارش حاضر، با گریزی به اندیشه ها و دیدگاه های حسین راغفر، گزیده ای از سخنرانی او درباره اصلی ترین مسئله اقتصاد ایران آمده است.
سرمایه داری رفاقتی در اقتصاد ایران
حسین راغفر، از جمله اقتصاددانان نهادگرایی است که همچون فرشاد مومنی معتقد به نقش توامان بخش دولتی و خصوصی در اداره اقتصاد است. با اینکه نقش و کارکرد بخش خصوصی در اقتصاد کلان از دیدگاه راغفر مهم است، اما او معتقد است آنچه موجب اختلال در اقتصاد ایران شده، گروهی اند که به نام بخش خصوصی به دنبال استفاده از «رانت» هستند و راغفر اسم آن را اقتصاد رفاقتی گذاشته است.
او معتقد است آنچه در ایران به نام بخش خصوصی شناخته می شود، عملا بخش خصوصی نیست، بلکه مجموعه ای از صاحبان سرمایه تجاری و مالی است که در یک تعامل سه گانه میان دولت، مجلس و بخش خصوصی به عنوان اضلاع یک نظام اقتصادی در ایران حضور دارند. از این جهت، آنچه ساختار و بستر اصلی اقتصاد ایران را شکل داده و مانع پویایی آن شده، مسئله ای است که به زعم راغفر آن را در علم اقتصاد، سرمایه داری رفاقتی می نامند. این اصطلاح به سیستمی گفته می شود که در آن دولت، مجلس و بخش خصوصی با یکدیگر در تعامل هستند و برای حفظ منافع اعضای این مثلث تلاش می کنند.
البته ریشه سرمایه داری رفاقتی به باور راغفر مانند بسیاری از مسائل ساختاری اقتصاد ایران به مسئله نفت برمی گردد. او معتقد است که با استخراج نفت در ایران، فروش منابع طبیعی نه برای توسعه اقتصادی یا منافع مردم، بلکه برای حفظ منافع امپراتوری بریتانیا شکل گرفت. از این رو، هنگامی که نهضت ملی شدن صنعت نفت در ایران پدید می آید اصلا عجیب نیست که متعاقب آن کودتای ٢٨ مرداد شکل می گیرد، چون مسئله اینجا تنها اداره شرکت نفت نیست، بلکه مسئله استقلال نهاد تصمیم گیری درباره نفت مطرح است و تلاش برای استقلال این نهاد در ایران به کودتا علیه دولت ملی محمد مصدق منجر می شود.
از نگاه راغفر، تنها در در دو دوره کوتاه مدت در تاریخ معاصر اقتصاد ایران در این الگوی سرمایه داری رفاقتی وقفه ایجاد شده است؛ یکی در دوره محمد مصدق که مدت آن بسیار کوتاه بوده و با تحریم نفتی ایران از سوی بریتانیا، تکیه بر مالیات و صادرات غیرنفتی شکل می گیرد و همچنین مدت زمان کوتاهی بعد از انقلاب 57، اما مجموع این دو دوره زمانی به یک دهه هم نمی رسد و نهادهای سرمایه داری رفاقتی دوباره خود را در اقتصاد ایران بازسازی و بازتولید می کنند.
اولویت تجارت زمین به جای سرمایه گذاری صنعتی
نشست «اصلی ترین مسئله جامعه ایران، در چهار نگاه» فرصت و مجالی بود تا راغفر به تبیین سازوکار اقتصاد ایران دست زند و با جمع بندی اندیشه های خود و همچنین با اشاره به حاکم شدن سرمایه داری رفاقتی به آسیب شناسی اقتصاد ایران بپردازد. او صحبت خود را در این نشست با ارجاع به سطرهای یک کتاب آغاز کرد؛ کتاب «تامین مالی صنعتی در ایران» اثر «ریچارد الیوت بندیک»
به گفته راغفر، گروهی به عنوان کارشناسان دانشگاه هاروارد در نیمه دوم دهه ۱۳۳۰ به منظور ارائه راهکارهایی برای توسعه اقتصادی به ایران سفر کردند و کتابی تحت عنوان «تامین مالی صنعتی در ایران» منتشر کردند که در واقع، گزارش کاملی بود از مشکلاتی که اقتصاد ایران با آن دست و پنجه نرم می کرد و البته شامل پیشنهادات آنها برای اصلاح اقتصاد ایران نیز بود.
این گروه سپس به کشور کره جنوبی سفر کردند و همین توصیه های اقتصادی را به كره ای ها ارائه دادند؛ این سیاست های اقتصادی در کره عملیاتی شد و این کشور در مدت زمان کوتاهی به توسعه دست یافت، اما در مقابل به این توصیه ها در ایران توجهی نشد و اقتصاد ایران همچنان ناكارآمد و در پیچ و خم توسعه باقی مانده است. در واقع، با آنکه نزدیک به ۶۰ سال از تدوین این گزارش توسط بندیک و دیگر کارشناسان دانشگاه هاروارد سپری شده است، اما کماکان شرایط اقتصاد ایران تغییری نکرده و دگرگونی ماهوی در ساختار آن پدید نیامده است.
از دیدگاه بندیک، از دوره قاجاریه تاکنون همواره تجارت زمین و مستغلات بر سرمایه گذاری صنعتی در اقتصاد ایران اولویت داشته و این اصل در این یکصد سال اخیر تغییری نکرده است، چراکه مستغلات و زمین در مقایسه با سرمایه گذاری صنعتی آسیب کمتری از بی ثباتی سیاسی و اقتصادی دیده است: «مستغلات که واجد تاریخی مملو از تجربیات موفقیت آمیز است، بر سرمایه گذاری صنعتی برتری دارد و سرمایه گذاری در حوزه مستغلات و زمین در مقایسه با سرمایه گذاری صنعتی از بی ثباتی سیاسی و اقتصادی آسیب به مراتب کمتری دیده است. اغلب گفته شده که زمین و سفته یا به عبارتی رباخواری، اصلی ترین جذب کننده های سرمایه در ایران هستند. تا زمانی که سوداگری روی مستغلات و سفته بازی، سودهای بزرگ بی زحمت و ریسک ایجاد می کند، محال است که در ایران تولید صنعتی اتفاق بیفتد و کسی خود را درگیر دردسرهای تولید کند.»
ناکارآمدی اقتصادی عامل فروپاشی شوروی
به نظر راغفر، ناکارآمدی در اقتصاد ایران کاملا عیان است. این مفهوم بسیار جدی و حیاتی است، زیرا ناکارآمدی باعث فروپاشی ابرقدرت ها در جهان شده است و ایران نیز باید فکری به حال این وضعیت کند؛ شوروی نمونه ای از یک ابرقدرت بود که اقتصادش امکان حل مشکل ناکارآمدی را نداشت. بندیک در کتابش به نقش بانک ها اشاره می کند و تصویری مشابه آنچه امروز در کشور وجود دارد، ارائه می دهد.
او در بخشی از کتابش آورده است: «ایرانیان به خوبی فهمیده اند که تفاوت میان بازار و بانک تجاری همان ساختمان های مجلل بانک ها است. این حرف مبالغه نیست، بانک ها از همان ساختار رباخواری بازار سر برآوردند. بانک های تجاری و بازار در ایران هر دو در کار تأمین مالی تجارت، ساخت وساز و معاملات مستغلات فعالیت می کنند. ابزار مالی هر دو آنها عمدتا سفته است. بانک و بازار بدون استثنا براساس وثیقه های بازرسی نشده وام می دهند و در عمل دغدغه ای بابت چگونگی هزینه وام و هرگونه ملاحظات دیگر به ذهن خود راه نمی دهند.»
راغفر در توضیح آنچه بندیک درباره نقش بانک ها در کتابش آورده است، می گوید که این گفته ها متعلق به دوره ای است که بانک های کشور به طور کلی دولتی بودند و هنوز ردپای بخش خصوصی در سیستم پولی ایران دیده نمی شد و فسادهای گسترده سال های گذشته نیز بروز پیدا نکرده بود. اما با اینکه این گفته ها به ٥٥ سال پیش تعلق دارد، اما همچنان درباره اقتصاد ایران صدق می کند. راغفر در جمع بندی گفته های بندیک، علت اساسی این مسئله را برجستگی نقش سرمایه در اقتصاد ایران می داند.
جان كلام صحبت های بندیک این است كه سلطه سرمایه های تجاری بر اقتصاد و كسب سودهای كلان و بی دردسر از محل خریدوفروش و دلالی بازی مانع از پویایی اقتصاد و ورود فعالان اقتصادی به فعالیت های تولیدی شده و در نتیجه، محصول نهایی حاكم شدن سرمایه داری رفاقتی، ناكارآمدی اقتصادی است، چنانکه ناكارآمدی، عامل سقوط ابرقدرت ها در دنیاست و شوروی سابق به رغم همه زرادخانه های اتمی اش به خاطر ناكارآمدی اقتصادی فروپاشید.
به بیان دیگر، عمده ترین ویژگی اقتصاد ایران، سلطه سرمایه های تجاری است؛ به این معنا که تجارت طی یکصد سال گذشته، عمده ترین منبع کسب درآمد در ایران و سلطه سرمایه های تجاری و مالی، مهم ترین ویژگی نظام اقتصادی و مانع توسعه اقتصادی در ایران بوده است.
سلطه سرمایه های تجاری در اقتصاد ایران
راغفر برای آنکه ویژگی های نظام اقتصادی ایران را در قالب شاخص های مختلف به صورت کمی و عددی نشان دهد، به شواهد آماری مربوط به سال های ۱۳۳۸ تا ۱۳۹۳ استناد کرد و گفت: سهم تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در بخش خدمات در ایران به شدت بالاتر از سهم تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در بخش صنعت و کشاورزی است. اگر اقتصاد ایران را به سه بخش کشاورزی، صنعت و خدمات تقسیم کنیم، می بینیم که از سال ۱۳۳۸ تا ۱۳۹۳، سهم تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در ایران در بخش کشاورزی ۵درصد، در بخش صنعت بین ۲۰ تا ۲۵درصد و در بخش خدمات بین ۶۵ تا ۷۰درصد است. از طرفی، عمده سرمایه گذاری ها در بخش خدمات نیز در حوزه های غیرمولدی همچون تجارت، واردات و مستغلات یعنی خریدوفروش مسکن و زمین صورت گرفته است.
سهم تشکیل سرمایه در بخش کشاورزی نیز نشان می دهد که این بخش، به دلیل سرمایه گذاری نازل، بخش بسیار ضعیفی در ایران است. همچنین اقتصاد ایران نتوانسته سرمایه های مناسبی را برای بخش صنعت فراهم آورد و این در حالی است که در هر کشور، بخش صنعت پیش برنده توسعه و خالق ارزش افزوده و شغل است. با این تفاسیر با قاطعیت می توان گفت که چنانچه صنعت نقش برجسته تری در اقتصاد به عهده نگیرد و کشاورزی ایران صنعتی نشود، امکان توسعه وجود ندارد.
راغفر در پایان، ورود بخش خصوصی به نظام بانکی را موجب سلطه بیشتر سرمایه های مالی در اقتصاد ایران دانست. به گفته او، با رشد فعالیت های مالی و پولی و البته رشد بانک های خصوصی در ایران به خصوص در دهه ۵۰، سرمایه های مالی نقش برجسته تری در اقتصاد ایران پیدا کردند. بعد از انقلاب و همچنین هشت سال جنگ تحمیلی، با تأسیس بانک های خصوصی یا به اسم بانک های خصوصی، سرمایه های مالی مجددا نقش ویژه ای به خود گرفت. بنابراین، از اصلی ترین دلایل ناکامی های اقتصادی ایران باید به نقش سرمایه های تجاری و مالی، سلطه آنها و حضور صاحبان یا نمایندگان آنها در کانون های اصلی تصمیم گیری های اساسی اقتصاد کشور اشاره کرد.
ارتباط با نویسنده: ivankaramazof@yahoo.com