ساری – دهقان - بهداشت روانی هر فرد، اگر نگوییم بیشتر از سلامت جسمانی او اهمیت دارد، لااقل به همان اندازه مهم و قابل توجه است. روانشناسان بهداشت روانی را این طور تعریف کرده اند : «قابلیت برقراری ارتباط هماهنگ و موزون با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی و عادلانه و مناسب». فرد برخوردار از سلامت روانی، توانایی احترام به خود را دارد، می تواند توانایی هایش را در حد واقعی و همان طور که هست قلمداد کند، دوستی و احترام دیگران را جلب کند، نیازهای زندگی شخصی اش را تأمین کند و از اعتماد به نفس خوب و روحیه ایی شاد برخوردار باشد.
طبق تعریفی که سازمان جهانی بهداشت برای سلامت داده است، سلامت انسان بدون سلامت روانی قابل تعریف نیست. این در حالی است که اختلالات روان پزشکی برعکس بیماری های جسمی علاوه بر بیمار، افراد خانواده و جامعه را نیز تحت تأثیر قرار می دهد و در صورت عدم درمان و تداوم، موجب کاهش بازدهی و توانایی، اخراج از محیط کار و خسارتهای مادی فراوان می شود.
سلامت روان به معنی آرامش فیزیکی و کمبود سر و صدا نیست و معنای کلی تری دارد. برای مثال در مواردی ممکن است فرد در هواپیما با وجود سر و صدا احساس آرامش داشته باشد، چون فکرش از لحاظ اقتصادی راحت است. با وجود این، هر کدام از ما مدتی از روز نیاز به آرامش داریم، اینکه سر و صدایی نباشد و در طول شبانه روز هفت الی هشت ساعت بخوابیم. بنابراین آرامش به طور کلی معنوی، اقتصادی، اجتماعی، جسمی و... است که می تواند در سلامت روح تاثیرگذار باشد.
در زندگی زنان، مراحل مختلفی وجود دارد که می تواند سلامت روانی آنان را به مخاطره بیندازد. از جمله این مراحل بلوغ، بارداری، یائسگی، تغییرات دوره سالمندی و فوت همسر یا طلاق است. در ایران مشکل بزرگی که بر سر راه بهبود وضعیت سلامت روانی زنان وجود دارد، نبودن آمارهای دقیق و رسمی از این شاخص ها است که برنامه ریزی را مشکل می کند. اما در عین حال آمار غیر رسمی اینطور نشان می دهند که افسردگی و خودکشی در زنان و دختران رقمی بالاتر از مردان دارد که می تواند ریشه در محدودیت های فرهنگی جامعه برای دختران و حاکمیت فرهنگ مردسالاری و پدرسالاری در جامعه و خانواده داشته باشد که عزت نفس آنان را تحت تأثیر خود قرار می دهد و میزان رضایتمندی آنها از زندگی را کم می کند.
مشکلات اقتصادی در جامعه موجب شده است مردان ایرانی برخلاف مردهای جوامع دیگر که تفریحاتی نظیر ورزش، گردش با دوستان و مسافرت را جزو برنامه های ضروری خود می دانند، به صورت دو یا چند شغله از صبح تا شب کار کنند؛ این شرایط موجب شده آنها از توجه به سلامت جسم و روح خود غافل شوند.
کیفیت زندگی هم به عوامل متعددی بستگی دارد که در سلامت روانی فرد موثر است. اگر فردی از نظر جسمی سالم نباشد، طبیعتا نگران و مضطرب است و همین اتفاق سبب به هم خوردن سلامت روان او خواهد شد. همچنین یک فرد علاوه بر سلامت جسمی باید احساس امنیت اجتماعی هم داشته باشد و این مساله به وضعیت اقتصادی فرد و جامعه برمی گردد، چرا که باعث می شود خیالش راحت باشد از اینکه منبع درآمدی دارد و می تواند مخارج زندگی اش را تامین کند. بنابراین وقتی همه این موارد به وجود آید سلامت روان نیز ایجاد می شود.
سلامت روحی به معنی کیفیت زندگی است، یعنی از زندگی لذت ببریم، همیشه شاکر و امیدوار باشیم، نیازهای اجتماعی مان برآورده شود، امنیت و حمایت اجتماعی داشته باشیم و افرادی باشند که دوستمان داشته باشند یا ما آنها را دوست داشته باشیم. قطعا وقتی سلامت روان به دلایلی محیطی به هم بخورد پیش آمادگی ژنتیکی برای بیماری خاص یا عصبی و افسرده شدن به وجود می آید. همه این عوامل در رفتار و شخصیت افراد تاثیر می گذارد.
طبیعتا وقتی میزان آسیب های روانی افزایش یابد و تعداد افراد جامعه در معرض این فشارها بالا باشد، به سطح جامعه ضربه وارد می شود و سلامت روان کل جامعه به خطر می افتد. بنابراین جواب ساده برای تضمین سلامت روانی وجود ندارد، اما اشاره شده که با پیشگیری می توان سلامت را تا حدودی ایجاد کرد، یعنی اگر والدینی صلاحیت فرزندآوری ندارند نباید فرد دیگری را به این دنیا بیاورند یا یک خانواده در آپارتمان 50 متری نمی تواند چند فرزند داشته باشد، حتی وقتی والدینی مجبورند هر دو کار کنند، عدم رسیدگی آنها در سلامت روان فرزندان بسیار تاثیرگذار است.
قطعا این موضوع در مورد اقتصاد کلان و بیکاری هم مطرح است. وقتی سلامت جسمی افراد و تغذیه آنان تضمین نشود، امکانات تحصیل و اشتغال وجود نداشته باشد و به موسیقی توجهی نشود، سلامت جسم و روان افراد به خطر می افتد. باید شادی و آرامش را در مردم ایجاد کنیم، چون موسیقی از نظر رشد مغزی در کودکان بسیار مهم است و در عاطفه مثبت افراد هم تاثیر می گذارد. بسیار جای تاسف است که در کشور ما کودکان به دلایل مختلف از تربیت موسیقیایی سالم محروم هستند، چرا که در دراز مدت نبود موسیقی بر سلامت روحی، روانی و اجتماعی آنان تاثیر بدی می گذارد.
نوع نگرش و باورهای آدمی درباره زندگی و محیط پیرامون خود و نیز تعهدات ارزشی و ویژگی های زندگی فردی و اجتماعی انسان، در بهره مندی از بهداشت روانی مطلوب بسیار اثرگذارند.
بهداشت روانی، قوانین مربوط به سلامت عاطفی را در برمی گیرد، به گونه ای که فرد بتواند مشکلات را به آرامی پشت سرگذارد؛ به شرط آنکه بداند چگونه از فشارهای روانی و نگرانی پیشگیری کند.
یکی از مفاهیم مهم در بهداشت و سلامت روان، مفهوم «امنیت روانی» است. اگر فردی احساس امنیت روانی نکند، زندگی برای او بی معنا خواهد بود و سلامت روانی نیز برقرار نخواهد شد. امنیت روانی؛ یعنی داشتن روح و روانی آرام و به دور از ترس که در این صورت، زندگی آدمی گوارا و دلپذیر خواهد شد.
پس نشاط و آرامش از آنِ کسی است که به امنیت و اطمینان نفس می رسد و این امر زمانی به وجود خواهد آمد که انسان به خداوند خویش، وابستگی و دل بستگی راستین پیدا کرده باشد و ذکر او سراسرِ اندیشه، عاطفه و رفتارش را فراگرفته باشد. از نظر قرآن، تنها در پرتو یاد خداست که انسان به آرامش می رسد. همان گونه که می فرماید: «أَلا بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ همانا با یاد خداوند، دل ها آرامش می یابد». مقام خداوند، مقام امن است و هر که با یاد خداوند، با این مقام ارتباط برقرار سازد، از امنیّت و آرامش برخوردار خواهد شد.
در گذشته تعریفی که از سلامتی ارائه می شد نداشتن بیماری بود ، اما امروزه تعریفی که سازمان جهانی در خصوص سلامتی ارائه داده است : سلامتی نه تنها نداشتن بیماری است بلکه داشتن رفاه کامل، آسایش جسمی ، روانی ، اجتماعی و معنوی می باشد.
با توجه به اینکه مشکلات جسمی به راحتی قابل شناسایی می باشد درمان آن نیز ساده تر امکان پذیر است اما مشکلات روانی به سادگی قابل شناسایی نمی باشد. ، فردی از نظر سلامت روان سالم شناخته می شود که دارای چندین مشخصه باشد که عبارتند از :
1- فردآگاهی لازم در مورد خود را داشته باشد و توانایی های خود را بشناسد.
2 - دارای اعتماد به نفس لازم بوده و نگاه مثبت به خودش داشته باشد.
3 - از تفکر و مهارت های شناختی برای حل مسائلی که در طول روز با آن مواجه می شود استفاده کند.
4 - ارتباط مناسب با دیگران برقرار نماید و تعامل خوبی با محیط پیرامون خود داشته باشد.
جامعه ای از نظر روانی سالم است که دارای نشاط کافی در گروه های مختلف سنی بر اساس موقعیت ها باشد و کارایی کافی درافراد جامعه وجود داشته باشد که این امر مستلزم این می باشد که افراد از سلامت روان برخوردار باشند، زیرا هنگامی که افراد از توانایی های خود آگاه بوده، دارای اعتماد به نفس بیشتری خواهند بود؛ همچنین مهارت های زندگی را بلد بوده و کارایی بیشتری در محیط کار خواهند داشت.
یکی از مسائل مهم و تاثیرگذار در ارتقاء سلامت روان و جلوگیری از افسردگی، وجود نشاط در جامعه می باشد که تاکید بسیاری بر این موضوع شده است.
یکی از مسئولیت های خطیر نظام سلامت، توجه به سلامت روان است ،البته می توان گفت توجه به این موضوع از وظایف دولت و تمامی دستگاه ها می باشد. زیرا در صورت عدم فراهم آوری شرایط مناسب روانی توسط مسئولین دستگاه های دولتی برای کارکنان سبب کاهش کارکرد آنان می شوند که این امری است کاملا طبیعی.
همچنین دستگاه هایی که خدمات بیشتری به عموم مردم می دهند دارای مسئولیت سنگین تری می باشند مانند شهرداری ها و دهیاری، آموزش و پرورش، ورزش و جوانان و نهادهای تبلیغی که این دستگاه ها می توانند با فراهم سازی فضای سبز و پارک ها ،اماکن رفاهی ورزشی و غیره گامی موثر در ارتقای سلامت روان جامعه بردارند و فضای مناسبی را جهت ایجاد جامعه سالم تر فراهم آورند.
از آسیب های مهم موجود در اجتماع می توان به اعتیاد ، طلاق ، مصرف الکل ، اخلاق تند و دیگر موارد اشاره نمود که همگی ریشه در سلامت روان فرد دارد، پزشکان متخصص روانپزشکی و روانشناسان بر این باورند که سلامت روان از دوران کودکی شکل می گیرد حتی از زمان تولد نوزاد در هنگام تماس پوست با پوست نوزاد با مادر و تغذیه با شیر مادر، ارتباط عاطفی بین کودک و خانواده برقرار می شود و اعتماد به نفس در شخصیت آینده وی شکل می گیرد.
بی توجهی به سلامت روان سبب اختلالات روانی و عصبی می شود. شایع ترین اختلالاتی که جامعه با آن مواجه می باشد اضطراب و افسردگی است که این اختلالات ، زندگی شخصی و اجتماعی افراد را تحت تاثیر قرار داده و سبب کاهش عملکرد جامعه خواهد شد ،در نتیجه باید توجه ویژه تری به سلامت روان افراد جامعه داشت.
مطالعه ای که در سال 1390 در کشور انجام شد حاکی از آن است حدود 24 درصد جمعیت کشور از اختلالات سلامت روان رنج می برند که شایع ترین آن افسردگی و اضطراب می باشد. یعنی از هر 4 نفر یک نفر نتوانست مراقب سلامت روان خود باشد و نیازمند مراجعه به مشاوره اعصاب و روان جهت خودمراقبی می باشد.
از نیمه دوم 94 دانشگاه علوم پزشکی مازندران با هدف توانمند سازی گروه های هدف اقدام به جذب 50 کارشناس سلامت و روان نمود، تا با آموزش مهارت های زندگی به زوج های جوان و والدین بتواند بخشی از مشکلات جامعه را کاهش داده و با پرورش افراد سالم از نظر روان جامعه ای پویا و با نشاط فراهم آورد.
مهارت های زندگی علاوه بر خانواده باید در نظام آموزش و پرورش کشور با هدف ارتقاء آگاهی افراد آغاز شود، امروزه جای خالی آموزش سلامت روان و مهارت های زندگی در آموزش و پرورش بسیار احساس می شود. همچنین یکی از مهارت های مهم مورد نیاز تمامی افراد جامعه مخصوصا کودکان مهارت نه گقتن می باشد .
از دیگر کارهای مفید انجام شده توسط دانشگاه علوم پزشکی مازندران در راستای کاهش آسیب های اجتماعی ،خشونت و همسر آزاری برگزاری کلاس های رایگان توسط کارشناسان مربوطه می باشد که این کلاس ها 3 روز در هفته برای تمامی افراد برگزار می شود ، همچنین امکان مراجعه فردی جهت مشاوره نیز وجود دارد و در صورت نیاز به پزشکان متخصص ارجاع خواهد شد.
دانشگاه علوم پزشکی مازندران در سال 95 کمپین پیشگیری از مصرف الکل در دانشجویان دانشگاه ها را برگزار نموده است. همچنین درآذر 96 کمپین پیشگیری از افسردگی را برگزار خواهد کرد که با شعار سال در حوزه سلامت روان مطابقت دارد.