تجربه عملی و تحقیقات فراوان نشان می دهد که چند انسان «خلاق» وجود دارند که صرفاً براساس چالش و کاری که در دست دارند، صاحب انگیزش می شوند. به گزارش هورموند، همچنان که مارشا سینتار، از انستیتوی تکنولوژی ماساچوست، در دهه ۱۹۸۰-۸۹ متوجه شد کافی است این افراد فقط از آزادی کاوش در موضوعات موردعلاقه خویش، به روشی که خود بدان تمایل دارند، برخوردار شوند.
لیکن، در نظر بیشتر ما، خلاقیت چیزی نیست که خواسته باشیم به راحتی از خود بروز دهیم. برای این کار، حتما باید پاداش یا تأییدی در میان باشد. درست همانطور که نشان صلیب معروف به ویکتوریا کراس در بریتانیا، به سربازانی اختصاص یافته است که شجاعتی «ورای وظیفه سربازی» از خود بروز دهند، سازمان ها نیز باید اثبات کنند که خلاقیت، هدیه ای است از جانب فرد که «ورای انتظارات و پیش بینی های انجام شده در شرح شغل» وی قرار می گیرد.
پول، یکی از انگیزه های مادی است. شرکت شبکه های نورتل، با کارکنانی از بخش علمی که بتوانند حقوق انحصاری اختراعاتی را به ثبت برسانند که موجب گسترش دامنه مالکیت معنوی سازمان با حمایت از آن شود، پاداش های نقدی کلان می دهد، اما شرکت، این پاداش دهی را با برگزاری مراسمی در یک مکان علمی، هم زمان می سازد و دستاورد مزبور را علاوه بر خبرنامه های داخلی خود شرکت، در اینترانت ها و مطبوعات محلی نیز منتشر می کند. این گونه تأیید و تقدیر، موجب «اعتبار یافتن» پاداش مالی می شود و نشان می دهد که فقط به علت سخت کوشی به گیرندگان تعلق نگرفته است، بلکه ایشان چیزی بی نظیر در نوع خود بر شرکت افزوده اند.
اگر بخواهیم موضوع را به ساده ترین شکل بیان کنیم تا زمانی که شما براثر نوع کارتان، شخصا متقاعد نشوید که کاوش در اندیشه های نو فی نفسه یک پاداش است، اندیشه ها و ژرف نگری های نوآورانه، حکم یک دارایی قابل خریدوفروش را خواهند داشت. اغلب افراد فقط زمانی فکرهای نو را مطرح می کنند که احساس کنند چیزی در قبال آن دریافت خواهند کرد. بازگشت این کار ممکن است چیزی ساده مثل وجه نقد باشد، ولی در اغلب موارد، به صورت تقدیر و تأیید و باز شدن افق های نو و فرصت هایی تازه برای کارهای دیگر در آینده درمی آید.