به عنوان یک نویسنده مارکتینگ و غیروابسته، در آخر به یک عالم لیست ایمیل مارکتینگ می رسم، به طور معمول یک ایمیل از هر سایتی که در آن فعالیت و ایمیل هایی که دریافت می کنم. آنها خیلی معمولی هستند. اکثر آنها نمی توانند به صورتی با من صحبت کنند که معنادار باشند و تعدادی زیادی از آنها حتی اسم من را در ایمیل نمی گویند. آن ایمیل ها آنقدر بدون احساسند که من یاد گرفته ام که به طور کلی به آنها نگاه کنم و ۹۸درصد آنها بدون باز شدن به سطل زباله می روند.
به گزارشlearn-marketing ، با این حال، کسی من را چند روز پیش به شکل خوبی شگفت زده کرد. یک ایمیل بازاریابی از یک سایت فرزندپروری دریافت کردم که از من خواسته بود که یک نظرسنجی را انجام بدهم. من آن ایمیل را به سطل زباله انداختم و کاری را که داشتم انجام می دادم ادامه دادم. حدود 10دقیقه بعد، من یک ایمیل دیگر دریافت کردم که بیان می کرد که ایمیل اول حاوی یک لینک خراب بود. آن را هم به سطل زباله انداختم و کارم را ادامه دادم. یک ساعت بعد، من یک ایمیل سوم دریافت کردم. این یکی به طور غافلگیرکننده ای به خاطر یک لینک خراب دیگر عذرخواهی کرد. مدیر بازاریابی در ادامه در مورد اینکه به اندازه کافی قهوه ننوشیده، فرزندانش حواس او را پرت کرده بودند و اینکه یک انسان جایزالخطاست، صحبت کرد.
در آن لحظه، من یک ارتباط برقرار کردم. در آن سمت ایمیل یک انسان واقعی وجود داشت؛ یک مادر آشفته که تلاش می کرد کارش را انجام دهد و مانند او، من هم لحظه هایی را تجربه کردم که در چند ایمیل خرابکاری کردم؛ روزهایی که روی زمین به اندازه کافی قهوه وجود نداشت که من را در مسیر درست قرار بدهد.
در آخر من نظرسنجی را انجام دادم. به این خاطر انجام دادم چون یک مدرک محسوس داشتم که این به سود کسی خواهد بود که واقعا به چیزی که می خواهم بگویم اهمیت می دهد. انسانیت خام پشت ایمیل سوم باعث شد که من احساس اجبار کنم که خواسته او را که برایش تلاش می کرد، انجام دهم.
به عنوان بازاریابان، همه ما نقش به شدت مهمی را که اتوماسیون در زندگی ما دارد می دانیم. با این حال، هر چه بیشتر از آن استفاده می کنیم، مشتریان ما بیشتر مشتاق ارتباط انسانی می شوند؛ به من اعتماد کنید، هیچ جوره نمی شود سر آنها را شیره مالید؛ آنها از یک مایلی می توانند ایمیل های شرکت های بزرگ را که اتوماتیک فرستاده می شوند تشخیص بدهند. آنها کاملا از ایمیل های کلینیکی و خشک روزانه اشباع شده اند. اگر واقعا می خواهی متفاوت باشی، باید مانند یک دوست با آنها صحبت کنی، با یک صدای گرم و دوستانه.
چرا این باعث تفاوت می شود؟
همه ما دوست داریم فکر کنیم که خریدهای مان را براساس منطق انجام می دهیم، اما واقعیت این است که اکثر تصمیمات خرید از احساسات ما تأثیر گرفته اند. براساس روان شناسی امروز، تصویربرداری عصبی نشان داده است زمان سنجیدن برندها، مصرف کنندگان عمدتا از احساسات (احساسات شخصی و تجربیات) به جای اطلاعات (ویژگی های برند، امکانات و حقایق) استفاده می کنند.
موردی در این نکته: من اخیرا یک تخت سگ از طریق آمازون برای سگ لابرادور پیرم خریدم. لگن او برایش مشکل ایجاد می کرد و می خواستم برای او یک تشک مموری فوم بگیرم که فشار را از مفاصلش زمانی که می خوابد آزاد کند. وارد روند همیشگی مقایسه برای خرید شدم؛ ارزیابی جزییاتی مانند قمیت، ابعاد، ضدآب بودن، رویه قابل تعویض و ...، همچنین من صفحه بررسی ها را نیز خواندم.
من پی بردم که همواره به همان محصول برمی گشتم. نه به این خاطر که قیمت پایینی داشت، بلکه بسیاری از بررسی ها شامل عکسی از سگ شان روی آن تخت می شد. دیدن سگ های خوابیده احساسات من را به هیجان می آورد و من تصور کردم که وینس بالاخره یک خواب شب خوب دارد. در نهایت، ایده یک سگ خوشحال بود که من را وادار به آن خرید کرد.
سریع ترین راه برای جذب احساسات مشتری از طریق ارتباطات شخصی است و ایمیل یک جای عالی برای شروع است.
انسانی کردن ایمیل مارکتینگ
ایمیل مارکتینگ بسیار شخصی تر از بیلبوردها، نیمکت های اتوبوس یا تبلیغات بنر است. این چیزی نیست که به طرف مشتری زمانی که در بیرون حرکت می کند پرت شود. ایمیل های بازاریابی کامپیوترها و موبایل های مشتریان را خانه خود می کنند، دقیقا کنار یادداشت هایی از عزیزان و پیام هایی از همکاران. برای اینکه واقعا یک تأثیر گذاشته شود، باید با هر فرد به طور مجزا صحبت کنید.
برای انسانی کردن ایمیل های بازاریابی، از ایجاد یک رابطه صادقانه با مشتریان تان شروع کنید؛ ایجاد نوعی ارتباط که تنها از تعامل انسان با انسان به وجود می آید. در ایمیل نام آنها، اطلاعات مشخص مکان آنها و خدماتی را که براساس نیازهای تجارت آنها منطقی باشد اضافه کنید. هنوز هم می توانید از ایمیل های خودکار استفاده کنید؛ فقط نیاز دارید که مشتریان را براساس تجارت یا مکان آنها از هم جدا کنید.
فروش مانند یک انسان
در فروش، اکثرا استفاده از اتوماسیون ضروری است. با وجود صدها مشتری بالقوه در هر مرحله از قیف بازاریابی، تقریبا غیرممکن است که بتوان برای هر فرد یک ایمیل شخصی سازی شده فرستاد. با این حال، زمانی که دارید فروش را تمام می کنید، هر چه بیشتر ایمیل شخصی سازی شده باشد بهتر است.
باید مانند یک نامه خوانده شود، طوری نوشته شود که انگار دارید رو در رو با آنها صحبت می کنید. واقعا به چیزی که می خواهند بگویند علاقه مند باشید و مطمئن شان کنید که بهترین منافع آنها را در نظر گرفته اید. بله، دارید از آنها می خواهید که برای شما کار کنند، اما فقط بعد از اینکه مطمئن شده اند که خدمات شما در جهت منافع آنهاست.
به یاد داشته باشید که نیاز نیست همه چیز به شدت تجارتی باشد. در سطح شخصی با آنها ارتباط برقرار کنید. به پروفایل لینکدین، توییتر یا وب سایت شخصی آنها نگاه کرده و چند علاقه مشترک پیدا کنید. در مورد خانواده، حیوانات یا برنامه های سفرشان بپرسید. نشان دهید که شما هم یک انسان هستید و بیشتر از پول به آنها اهمیت می دهید.
اگر زمان نوشتن یک ایمیل کاملا سفارشی را دارید، این کار را انجام دهید. اگر تعداد خیلی زیادی مشتری دارید که این کار قابل انجام نباشد، از یک الگوی ایمیل با هر دو بخش های یکسان و سفارشی استفاده کنید که بتوانید حس ایمیل شخصی را بدهید اما زمان خیلی کمتری صرف نوشتن آن بکنید.
لمس انسانی و تجارب مشتریان
زمانی که شما لمس انسانی را در اولویت قرار می دهید، شما تجربه مشتری را بهبود می دهید و احتمال تبدیل آنها به یک مشتری وفادار که شما را به بقیه توصیه می کند افزایش می دهید. شما مجبور نیستید حرف من را باور کنید، اما آمار خودشان این را ثابت می کنند.
۷۶درصد از مصرف کنندگان می گویند که آنها خدمات مشتریان را به عنوان یک آزمایش که چقدر شرکت به آنها بها می دهد می بینند. (جنبه)
۶۰درصد از مصرف کنندگان در حال حاضر توقعات بالاتری از خدمات مشتریان نسبت به توقعات یک سال پیششان دارند. (پاراتوره)
۷۴درصد مصرف کنندگان مبلغ بیشتری به خاطر خوب بودن خدمات مشتریان خرج کرده اند. (ابیکویتی)
نرخ بالای رضایت نتیجه ۲ تا ۱۲ برابر بیشترین امتیاز توصیه شده است. (نیروی بازار)
۹۱درصد از خریداران B2Bزمان تصمیم گرفتن برای خرید تحت تأثیر کلمات مصطلح قرار گرفته اند. (USM)
در مشتریان وفادار پنج برابر احتمال بازپرداخت، پنج برابر احتمال بخشیدن، هفت برابر احتمال امتحان پیشنهاد جدید و چهار برابر احتمال مراجعه بیشتر وجود دارد. (گروه تمکین«1»)
احتمال دارد که به اصطلاح خدمات مشتری که به اطراف پرتاب می شود، توجه کرده باشید. در دنیای B2B، خدمات مشتری به هر اثر متقابلی که یک مشتری با شرکت شما دارد گفته می شود که شامل ارتباطات از طریق ایمیل هم می شود.
زمانی که لحظات بیشتری را صرف شخصی کردن ایمیل های تان می کنید، در واقع دارید به مشتریان و مشتریان بالقوه خود می گویید که شما به آنها اهمیت می دهید. اهمیت و مهربانی شما روی احساسات آنها تأثیر می گذارد که منجر به فروش و ارجاع های بیشتر می شود که تأثیر مثبتی روی شرکت شما دارد.