اگر تجربه مدیریت یک شرکت را داشته باشید، بدون شک گاهی اوقات وسوسه تغییر تیم کارمندان به سراغ تان آمده است. در واقع چنین انگیزه ای هنگامی در ذهن ایجاد می شود که تیم فعلی در انجام فعالیت های شرکت ناموفق عمل کرده و راهکاری بهتر از جایگزین کردن تیم فعلی وجود نداشته باشد. اغلب تصور بر این است که تغییر تیم کارمندان به احتمال فراوان منجر به بهبود اوضاع می شود. با این حال به منظور بررسی دقیق تر چنین ادعایی در ادامه به تجربه دو تن از افراد باتجربه در این زمینه اشاره خواهیم کرد.
ایده
لوییس گرستنر، فردی است که بیشتر به دلیل نجات غول تولید کامپیوتر IBM در دهه 90 میلادی به یاد آورده می شود. این مدیر کارکشته در یکی از جنجالی ترین اعترافات خویش ادعا کرده است که هنگام بروز مشکلات فراوان در IBM، وی مخالف تغییر تیم کارمندان موجود و جایگزین کردن آن با یک تیم خارج از شرکت بود.
گرستنر در این مورد چنین اظهار نظر کرده است: «در آن زمان نظر من در مورد تغییر تیم موجود چندان مساعد نبود. در واقع چنین عملی به نظر یک ریسک بزرگ می آمد. باور اینکه یک تیم از کارمندان خارج از شرکت را استخدام کرده و منتظر وقوع معجزه ای با عملکرد آنها باشیم، نه تنها ساده لوحانه است، بلکه نتایج جبران ناپذیری را نیز به همراه دارد. من تجربه حضور در بسیاری از شرکت ها را داشته ام و آنچه به عنوان یک فرد تازه وارد به دست آورده ام، حاکی از امکان بهبود اوضاع بدون نیاز به تغییر کادر شرکت است.
با این حال در مورد برند IBM چنین ایده ای اندکی بلندپروازانه به نظر می رسد. از هرچه بگذریم، IBM برندی است بزرگ به همراه محصولات و بازارهای فروش گسترده. نکته مهم تر از وسعت بازار و محصولات برند، کارمندان این شرکت بود. به عبارت ساده، این برند دارای بهترین کارمندان ممکن است و در هر دوره زمانی اگر بخواهید تیم کارمندان را عوض کنید، بدون شک این افراد بیکار نمانده و در کمترین زمان ممکن برندهای رقیب آنها را جذب می کنند.»
تجربه لوییس گرستنر نشان می دهد که در مورد برندهای بزرگ استفاده از ایده تغییر کادر مناسب نیست. هنگامی که تیمی از بهترین کارمندان ممکن را در اختیار دارید، باید در جای دیگری به دنبال ایرادات باشید. بر همین اساس مدیر سابق برند IBM به جای تغییر کارمندان برند تصمیم به تغییر شیوه عملکرد و بازاریابی شرکت گرفت. رابرت مانداوی نیز به گونه ای دیگر به همان نتیجه ای دست یافت که گرستنر رسیده بود.
در واقع مانداوی معتقد بود که هیچ کس را نمی توان تغییر داد؛ «شاید امکان بهبود عملکرد افراد وجود داشته باشد، اما ایجاد تغییر در رفتار و منش آنها به هیچ وجه ممکن نیست. اگر بخواهم با شما صادق باشم، انسان تنها قادر به تغییر رفتار و عملکرد خودش است. اینکه شما به قصد تغییر کارمندان وارد یک شرکت شوید، فقط شکست برای تان به ارمغان خواهد آورد. بهتر است تفاوت های افراد را پذیرفته و تنها در پی بهبود نقاط ضعف شان باشید. این تجربه من در بیش از 70 سال فعالیت حرفه ای است. هنگامی که به این نتیجه رسیدم که افراد را نمی توان تغییر داد، پس از مدت ها روانم آرام گرفت. تغییر کارمندان دغدغه ای بود که سال ها من را آزار می داد.»
آنچه در عمل باید انجام دهید
- نکته ای که بسیاری از مدیران هنگام بروز شکست به آن توجه می کنند، ناکارآمدی تیم کارمندان است. با این حال براساس آنچه در ایده حاضر ارائه شد، تقصیر اصلی بر گردن شیوه مدیریتی است که در زمان بروز حادثه در شرکت جریان داشته است.
- اگر به فکر تغییر تیم شرکت تان هستید، تنها به ذکر یک توصیه اکتفا خواهم کرد. به یاد داشته باشید که تیم کارمندان جدید در مدت زمان کوتاه قادر به فهم تمام جزییات شرکت نیستند. بر همین اساس تغییر تیم را باید به زمانی موکول کنید که دغدغه خاصی در کسب وکارتان وجود نداشته باشد.
- تغییر شیوه مدیریتی یک از مواردی است که نیازمند دقت و اطلاعات بالاست. در واقع اگر شیوه مدیریتی جایگزین تان به خوبی عمل نکند، نه تنها متحمل ضرر خواهید شد، بلکه جزییات شیوه مدیریتی سابق تان نیز برای رقبا برملا خواهد شد.
- بازبینی در شیوه مدیریتی و فعالیت شرکت باید با استفاده از نظرات افراد درگیر در فعالیت های برند انجام شود. بر همین اساس توصیه من استفاده از کارمندان شرکت در تهیه برنامه جایگزین است.