مرتضی ایمانی راد معتقد است که شرایط براى تغییرات اساسى در اقتصاد ایران دارد تنگ و تنگتر مى شود و بنابراین، رشد پایدار اقتصادى از یک راهبرد بلند مدت به یک الزام کوتاه مدت تبدیل شده است.
به گزارش «فرصت امروز»، مرتضی ایمانی راد، اقتصاددان و تحلیلگر مسائل اقتصادی در کانال مؤسسه بامداد نوشت:
«اقتصاد ایران تشنه رشد است. اقتصاد ایران تشنه تحول است، مردم ایران تشنه تغییر و تحول در اركان مختلف زندگى خود هستند. ركود و عدم تغییر به تدریج از سطح هوشیار ذهن مردم خارج شده و به ذهن ناهوشیار آنها رفته است. این شرایط براى اقتصاد ایران خوب نیست. شرایط براى تغییرات اساسى در اقتصاد ایران دارد تنگ و تنگتر مى شود. بنابراین رشد پایدار اقتصادى از یك راهبرد بلند مدت به یك الزام كوتاه مدت تبدیل شده است. همین الزام بار سنگینى روى دوش دولت دوازدهم می گذارد. دولت دوازدهم با یازده دولت قبلى فرق خواهد داشت، چرا كه شرایط چهار سال آینده با سال هاى قبل تفاوت كیفى و ماهوى دارد. چهار سال آینده، سال هاى تغییرات و جراحى هاى اقتصادى است و اینها موقعى در دستور كار مى آیند كه اقتصاد ایران براى رشد پایدار اقتصادى تشنه ثبات است. پس ما با تغییرات ضرورى در عین حفظ ثبات روبه رو هستیم و این كار سیاستگذارى اقتصادى را به شدت حساس مى كند. اقتصاد ایران یا باید رشد سریع كند، كه در این صورت تعادل خود را تا حدى از دست می دهد و یا باید ثبات و بقاى خود را حفظ كند كه در این صورت رشد را از دست خواهد دارد. متأسفانه كاندیداهاى ریاست جمهورى یك طرف این داستان را چسبیده اند. از رشد بالا حرف می زنند بدون اینكه هزینه بالاى آن را در نظر بگیرند، و از توزیع یارانه حرف می زنند بدون اینكه طرف مقابل، یعنى منبع تامین آن را توضیح دهند.اینها همه از نگرش اراده گرایانه و دستورى به اقتصاد ناشى مى شود. پشت این ذهنیت این است كه اقتصاد همانند یك ماشین قابل دستكارى است. كافى است گاز را فشار دهید، سرعت بالا مى رود. اقتصاد دقیقا همانند یك بادكنك است كه اگر یك قسمت آن را فشار دهید، یك طرف دیگر بیرون می زند. هر سیاست و هر تغییرى بهاى خود را دارد. اینجاست كه مدیریت اقتصادى همیشه با نیش و نوش همراه است. موقع تبلیغات از نوش حرف می زنیم و موقع سیاست گذارى از نیش صحبت می كنیم. این اصل در اقتصاد ایران همراه است با وجود مشكلاتى كه طى سال هاى گذشته بر اقتصاد ایران وارد شده است. اقتصاد ایران همراه با رشد محدود، موانع جدى را با خود همراه كرده است. شبكه بانكى با جهان خارج ارتباط مؤثر ندارد، بیكارى بیداد می كند، شبكه بانكى كشور دچار مشكلات جدى است، دولت بدهى سنگینى دارد، سایه سیاست بر اقتصاد سنگینى می كند.در این شرایط سیاستگذارى اقتصادى همان زمانى كه می خواهد رشد ایجاد كند، مشكلات فوق را هم باید از پیش پا بردارد.یعنى هم عدم ثبات ناشى از رفع موانع را باید ببیند و هم عدم ثبات ناشى از رشد در این فضا را. به اینها فشار منطقه اى و فشار جهانى بر اقتصاد ایران را اضافه كنید. در این شرایط مدیریت اقتصادى در چهار سال آینده مستلزم تجربه، تعهد عملى به كشور و مردم، داشتن تمامیت در گفتار و كردار و استفاده بهینه از نیروى متخصص است.همه اینها در یك مجموعه معتدل و باثبات جمع مى شود. اقتصاد ایران در شرایط فعلى توانایى دگرگونى اراده گرایانه ندارد. حل مسائل یاد شده هم اعتدال مى خواهد و هم ثبات. فقدان هر یك از این دو خسارت هایى به بار مى آورد كه نمی توان آنها را جبران كرد.»