ایجاد طرحی در راستای فعالیت تجاری امری مهم و ضروری است و به همین خاطر باید در طرح و برنامهریزی آن از اقدامات عجولانه دوری کرد. این امر به قدری حیاتی است که تحت هیچ شرایطی نباید آن را تشریفاتی یا غیرضروری فرض کنیم. داشتن برنامه و هدفی مشخص نهتنها به فعالیتهای شرکت نظم میدهد بلکه باعث میشود تا مشتریان و سرمایهگذاران نیز به شما اعتماد بیشتری داشته باشند و شرکت شما را حرفهای قلمداد کنند که همه این عوامل تاثیرات مثبتی بر شرکت خواهند داشت.
در واقع طرح کسبوکار همانند یک نقشه راه به وامدهندگان و افرادی که قصد دارند حامی مالی شما شوند چگونگی عملکرد و ساختارهای فعالیت شما را نشان میدهد. همچنین این اقدام در شناخت و آگاهی آنان نسبت به کالا و خدماتی که ارائه خواهید کرد، نحوه بازاریابی و شیوههای فروش شما بسیار موثر است.
در زمینه برنامهریزی همواره با دو مفهوم برنامهریزی کوتاهمدت و برنامهریزی بلندمدت مواجه هستیم که هریک مزایایی دارند و هیچیک بهتنهایی پاسخگوی نیازهای آتی شرکت نخواهند بود. برنامهریزی کوتاهمدت همواره برای اهداف عملیتر و آسانتر مورد استفاده قرار میگیرد و دردسر کمتری را نیز دارد بااینحال نباید از اهمیت برنامهریزی بلندمدت با وجود تمامی پیچیدگی و ترسناکبودنشان غافل شویم زیرا بیانکننده طرحها و اهداف اساسی و حیاتی شرکت هستند و در صورت اجرایی شدن نتایج فوقالعادهای را در بر خواهند داشت. ازاینرو، در ادامه این مطلب چند نکته که در افزایش تاثیرگذاری طرح کسبوکار باید مورد توجه قرار گیرد را مورد بررسی قرار میدهیم.
مفهوم
هدف اصلی طرح کسبوکار آن است تا مخاطبان را با اهداف و چگونگی دستیابی به آنان آشنا سازد. ارائه مفهوم بدون شک بهترین روش جهت انجام درست این امر بوده که معمولا به سه شاخه خلاصه اجرایی؛ توضیحاتی درباره شرکت و محصولات؛ و خدمات تقسیم میشود.
در بین موارد ذکر شده مورد اول کمی نیاز به توضیح دارد در واقع منظور از خلاصه اجرایی آن است که یک برنامه بازاریابی باید با خلاصه کوتاهی از اهداف و مقاصد اصلی برنامهریزی و ارائه توصیهها و پیشنهادات آغاز شود. این خلاصه اجرایی به مدیریتهای سطح بالا کمک میکند تا سریعا به نکات و مسائل مهم برنامه پی ببرند و در آن به تشریح کاری که با استفاده از کسبوکار خود انجام میدهید (با استفاده از واژهها و مفاهیم کلی)، تشریح وجه تمایز کسبوکار شما نسبت به سایرین، بیان خلاصهای از نوع کسبوکارتان و در نهایت ارائه هر نوع اطلاعات دیگری که خواننده و مخاطب مدنظر را تهییج خواهد کرد میپردازیم.
در این بین این نکته را به خاطر داشته باشید که در آن حتما باید اهداف کوتاه و بلندمدت خود را نیز بیان کنید و در پایان به شرح محصولات و خدمات شرکت و نحوه ارائه و فروش آن بپردازید به بیان دیگر در این بخش باید به تفضیل و تشریح دقیق آنچه کسبوکار شما برای مشتری انجام میدهد و آنچه این محصولات و خدمات را مطلوب مشتری میسازد بپردازید.
تجزیه و تحلیل بازار
یک کارآفرین باید خود را آگاه بر اوضاع بازار نشان دهد در واقع وی نیاز به اطلاعات جامعی در زمینه اوضاع بازار و تجزیه و تحلیل ان، ارائه دیدی کلی از صنعت به همراه جزئیاتی درباره رقبای حال حاضرشان دارد. این نکته در این بخش قابل ذکر است که میزان موفقیت در جلب مشتری بستگی به میزان دقت و جذابیت ارزیابی و چشمانداز آینده کسبوکارتان دارد.
استراتژی
هدف از این بخش نمایش نحوه برنامهریزی شما برای ورود به بازار است و شامل استراتژی قیمتگذاری، توزیع، فروش و ارتقا است و همچنین توضیح میدهد برنامه شما چگونه کسبوکارتان را عملیاتی خواهد ساخت.
سازمان
این مورد در واقع بیانگر اطلاعاتی از نحوه عملکرد شرکت است. همچنین توضیحاتی درباره برنامهریزیها جهت مدیریت بودجه یا درامدها، ارائه توضیحاتی درباره تیم مشاوران و نقش هرکدام در شرکت و نیز مشخص ساختن مشکلات و چالشهای پیش روی شرکت است.
امور مالی
طرح کسبوکار نیاز دارد تا افراد را مجاب کند که طرحی موفق است و باعث رونق کسبوکار میشود. به همین خاطر در تهیه آن باید نهایت دقت به کار گرفته شود زیرا در صورتی که نتواند سرمایهگذاران را را توجیه کند عملا با شکست مواجه خواهد شد. در هنگام راهاندازی یک کسبوکار باید به سرمایه خود، میزان بدهی و داراییهایی که قادر به کسب آن هستیم فکر کرد و برای هرکدام نقشهای مناسب در سر داشته باشیم. البته در این راه اجباری وجود ندارد که یک تنه به جلو بروید بلکه میتوانید از حسابدار نیز جهت پیش برد بهتر اهدافتان کمک گیرید. این امر (تامین سرمایه مورد نیاز) امروزه در سطح جهانی و توسط شرکتهای گوناگون در سطحی وسیع اجرا میشود و کارآفرینان به کمک این امر میتوانند ایدههای خود را عملی سازند.
منبع: entrepreneur.com