کم نیستن ضربالمثلهایی که توی همین زبون شیرین فارسی در مورد پول و کار و سرمایه و ثروت گفته شدن. یه جمله قدیمی هست که میگه: طرف یه شبه پولدار شده، البته اصل و ریشه این جمله انگلیسیه ولی خوب ما ایرانیا هم خیلی ازش استفاده میکنیم یا یه شبه راه صد ساله رو رفته. در هرصورت وقتی من این جمله رو میگفتم مادرم همیشه در جوابم میگفت: مادر جون پولی که یه شبه بیاد یه شبهام میره! بهش نمیشه دل خوش کرد. ولی من میگم کم نیستن پولایی که یه شبه اومدن و حالا حالاهم هیچ جا نرفتن و جا خوش کردن. شاید یه خوششانسی، یه جرقه، یه جایی توی همین بازار یه اتفاقی بیفته که یه سریها یه شبه برن به عرش حالا اینکه چطور اون بالا بمونن و با مخ نیان زمین دیگه از هنرمندی خودشونه.
القصه، ما یه دوست قدیمی داریم که سالها توی یه کشور قانونمند زندگی میکرد و همیشه به قول خودش همه زندگیش و حسابهای بانکیش تحت کنترل بود و نصف حقوقشو مالیات میداد. وقتی برای یه مدت کوتاهی اومده بود اینجا و همین یه شبه پولدار شدنها رو دیده بود حالا مگه دل میکنه که از اینجا بره! من یه ماه در گوشش خوندم که آقا نه نمیشه، کار تو نیست، نمیتونی به خرجش نرفت که نرفت. تصمیمشو گرفته بود و دو دستی چسبیده بود به بازار اینجا و دیگه خیال برگشتن نداشت، خلاصه با کلی فکر و ایده و برنامهریزی تونست خونه و زندگیشو اونجا بفروشه و کل پسانداز و کارشو جمع کنه تا بتونه یه 500 میلیون پول جور کنه!
سه ماهی پولشو توی یه حساب بانکی خوابوند و یه وام دوبرابری گرفت، یعنی تا اینجای قصه یک میلیارد پول دستشو گرفته بود، یه روز اومد پیش من و گفت با این پولی که دستمه با چند تا آشنا دوست و رفیق میخوام برم توکار واردات ماشین خارجی، سرتون رو درد نیارم 20 تا ماشین 40 میلیونی رو با یه ارتباطی وارد کرد و یه شبهای که انتظارشو نداشت پیش اومد چون توی همون وانفسا قیمت ماشین خارجی یه 20 درصدی کشید بالا، اینجوری بگم که هر ماشینی 100 میلیون براش فروش رفت. اینجا بود که یه شبه راه صد ساله من و شمارو رفت و دیگهام برنگشت! بماند که دیگه جواب تلفنهای مارو نداد اما همیشه و همه جا خبراش میرسه که یه جمله معروف به اسم خودش تألیف کرده اونم اینه که: یه امکان بالقوه پولدار شدن اینجاها وجود داره که هیچ جای این دنیا پیدا نمیشه، فقط باید یه بند و با دوتا تبصره داشته باشی، بند پ. پ با تبصرههای پول و پارتی!