نرخ رشد نقدینگی اگر افزایش یابد تورم بالا میرود و اگر کاهش یابد، کمبود نقدینگی به تعمیق بیشتر رکود میانجامد. نقطه تعادل نرخ رشد نقدینگی کجاست؟ در سالهای اخیر افزایش نرخ رشد نقدینگی را یکی از مهمترین دلایل افزایش تورم افسارگسیخته عنوان میکردند و همین عاملی شد تا دولت یازدهم بر کنترل نقدینگی تمرکز کند. براساس آمارها در پایان دولت دهم نرخ رشد نقدینگی 28 درصد بود. به گفته علیاکبر کمیجانی قرار بود نرخ رشد نقدینگی تا پایان سال 93 به 25درصد برسد اما به گفته رییس کل بانک مرکزی نرخ رشد نقدینگی بیش از میزان مورد انتظار کاهش یافت و به 21 درصد رسید.
حجتالله میرزایی، اقتصاددان در گفتوگو با اقتصادنیوز به بررسی این موضوع پرداخته که نقطه تعادل رشد نقدینگی کجاست. وی میگوید: هیچ حد قاطع و مشخصی برای نرخ رشد نقدینگی وجود ندارد و نمیتوان گفت نرخ رشد نقدینگی چه میزانی باشد مطلوب است و چه میزان نامطلوب. بلکه باید این نرخ را در کنار نرخهای دیگری مانند نرخ رشد اقتصادی دید و آن زمان در مورد آن قضاوت کرد. به گفته این استاد دانشگاه علامهطباطبایی در کشورهایی که نرخ رشد اقتصادی بالا و بخش مولد فعال است افزایش نرخ رشد نقدینگی میتواند مؤثر باشد. اما در مقابل کشورهایی که نرخ رشد اقتصادی پایین یا منفی دارند، نرخ رشد نقدینگی بالا، تورمزاست و اثرات مطلوبی بر اقتصاد نمیگذارد. براین اساس یک معیار مهم در ایجاد نقطه تعادل در نرخ رشد نقدینگی، نرخ رشد اقتصادی است.
میرزایی اما تأکید میکند این تنها معیار سنجش نیست، بلکه بین حجم نقدینگی و ضریب فزاینده پول هم ارتباط وجود دارد. اینکه پول پرقدرت با چه ضریبی به نقدینگی تبدیل میشود و سرعت گردش پول چقدر است، در ایجاد نقطه تعادل برای نرخ رشد نقدینگی مؤثر خواهد بود. شاید ایران یکی از کشورهایی باشد که افزایش نقدینگی در آن معادل افزایش تورم است. در همین مورد این اقتصاددان تأکید میکند که در همه کشورها، نقدینگی معادل تورم نیست. بلکه مهم کنترل و مهار نقدینگی است، چون ممکن است در بسیاری از کشورها با وجود اینکه نرخ رشد نقدینگی بسیار بالاست اما چون این نقدینگی جذب بخش مولد میشود، تورمزا نباشد.
وی میگوید: اما تجربه ایران در این زمینه متفاوت است. در ایران با آنکه ما با نرخ رشد نقدینگی 25درصدی مواجهیم و در سالهای گذشته میزان نقدینگی چند برابر شده، اما اکثر واحدهای تولیدی ما از کمبود نقدینگی رنج میبرند و نبود نقدینگی به تعمیق رکود در بنگاهها دامن زده است. میرزایی دلیل این موضوع را اینگونه عنوان میکند که در کشور ما نقدینگی در جامعه سرگردان است و به جای جذب شدن در بخش مولد به بخش دلالی و غیرمولد رفته است. نتیجه این شده که بنگاههای تولیدی در پی نقدینگی هستند و تورم هم بالا رفته است.وی اظهار میکند: ما در کشور خود قرار نیست نرخ خاصی برای نقدینگی تعیین کنیم. بلکه باید در پی سیاستهایی باشیم که سبب هدایت نقدینگی موجود به سمت بانکها شود.
میرزایی در پایان متذکر میشود: بخشی از این سیاست به سیاستهای بانک مرکزی در مورد نرخ سود سپردهها بازمیگردد. اکنون البته بانکها نرخ سود سپرده را کاهش دادهاند که متناسب با تورم باشد اما لازم است بررسی شود که این سیاستها چه تأثیری بر نرخ رشد نقدینگی میگذارد و آیا میتواند نقدینگی موجود را به سمت بانکها هدایت کند یا نه؟