وقتی شما کالایی را تبلیغ میکنید، باید انتظار داشته باشید با تبلیغ شما چهار نوع برخورد صورت گیرد. این چهار نوع برخورد مربوط به چهاردسته از افراد است که در ادامه به آن اشاره می کنیم.
دسته اول
این برخورد مختص کسانی است که جذب آگهی شما میشوند و بدون ملاحظه صرفا با توجه به جاذبهای که شما در آگهی خود بهوجود آوردهاید، کالای شما را خریداری میکنند.
البته این دسته افراد خیلی کم هستند، حداقل در ایران، ولی با این حال هستند افرادی که وقتی آگهی شما را میبینند جذب آگهی شما میشوند و اقدام به خرید میکنند از این رو این را گفتم که این مخاطبان را هم نباید از دست داد، حتی اگر تعدادشان اندک باشد.
دسته دوم
این دسته افرادی هستند که جذب آگهی شما میشوند اما قبل از خرید از چند دوست و همسایه در مورد محصول پرسوجو میکنند و حتی گاهی وقتی محصول را خریدهاند قبل از استفاده شروع به تبلیغ میکنند.
این دسته آدمها دوست ندارند در خریدشان تنها باشند حتی اگر به الگوی خرید این دسته افراد دقت کنید، متوجه خواهید شد که وقتی برای خرید میروند تنها این کار را نمیکنند. عموما کسی را با خود به خرید میبرند. این الگوی خرید در میان ایرانیان فراوانی قابلملاحظهای دارد. در فروشگاه به دوست خود میگویند: «نمیدونم این محصول رو بخرم یا نه ولی میخوام امتحانش کنم.»
اینها دوست دارند همراهی داشته باشند و خریدشان مورد تایید باشد و اگر هم خرید خوبی نداشتند سریع گزارش خرید خود را به دوست خود و دیگران خواهند داد. این دسته نیز همچون دسته اول جاذبههای بصری یک آگهی برایشان بسیار مهم است، نمیتوانم بگویم این دسته از افراد در جامعه ما کم هستند، اما قطعا از دسته اول بیشترند.
دسته سوم
دسته سوم افرادی هستند که برایشان مهم است آنچه شما تبلیغ کردهاید تا چه اندازهای به واقعیت نزدیک است.
بهخاطر همین درصدد «راستیآزمایی» تبلیغ شما هستند، اینها خبرگان خرید هستند. قبل از خرید حتی تحقیقات میدانی وسیعی انجام میدهند و حتی گاهی آنقدر تحقیق میکنند که خودشان یک متخصص حرفهای در خصوص آنچه شما تبلیغ کردهاید خواهند شد، اما عموما این دسته افراد در میان خودشان نیز به دو دسته تقسیم میشوند:
الف- آنها که وقتی قصد خرید دارند با همان برنامه از قبل تعیینشده اقدام به خرید میکنند و حتی شک هم نمیکنند چیز دیگری را در سبد کالای خود قرار دهند. ب- افرادی که باوجود تمام تحقیقاتی که انجام دادهاند وقتی به بازار میروند تحتتاثیر جاذبه بازار قرار میگیرند و تبلیغات خُرد، بهخصوص تبلیغات فروشندگان نظرشان را عوض میکند و برخلاف انتظار کالایی را میخرند که اصلا باورشان نمیشود.
جالبتر آنکه وقتی به خانه بازمیگردند تمام آنچه را قبلا بررسی کرده بودند زیرسوال میبرند و برخلاف آن صحبت میکنند. عموم این افراد بعد از خرید هم درخصوص کالایی که خریدهاند تحقیق میکنند و در صدد مقایسه آنچه اکنون خریدهاند و آنچه قرار بوده بخرند بر میآیند.
مدیران تبلیغات باید در نظر داشته باشند افرادی که این الگو را برای خرید خود استفاده میکنند عموما افرادی هستند که بین 25 تا 45 سال سن و اغلب تحصیلات بالاتر از دیپلم دارند و پایه جمعآوری اطلاعات آنها اینترنت است.
این همان موضوعی است که متاسفانه در جامعه ما به آن توجه کمتری شده و اغلب شرکتها، سایتهای بسیار بیکیفیتی برای معرفی کالای خود دارند و حتی گاهی شرکتی که در تلویزیون خود را معرفی میکند هیچ سایت رسمی ندارد که بتوان از آن اطلاعات لازم را کسب کرد و این جای تاسف دارد.
دسته چهارم
دسته آخر افرادی هستند که بدون آنکه بدانند خود را متعهد به خرید یک برند کردهاند و دست از خرید خود هم بر نمیدارند. این افراد عموما نوستالژی خاصی به یک کالا دارند و حتی گاهی نسبت به یک کالا یا یک برند تعصب پیدا میکنند و همیشه در جستوجوی تایید حرفهای خود در سایتها هستند.
اگرچه این دسته نیز در کشورمان بسیار اندک هستند اما این افراد نیز جزو افرادی قرار می گیرند که یک مدیر تبلیغات نباید آنها را جا بیندازد.