ورزش و پول، زوجی جدانشدنی هستند که به نظر میرسد تحتتاثیر بحرانهای مالی و اقتصادی جهانی در اواخر سال 2000 و اوایل سال 2010 قرار گرفتهاند. این موضوع را مبلغ قراردادهای هنگفت برای جابهجایی ستارگان ورزشی در تیمهای مختلف ثابت میکند. این زوج، ورزش و پول، از زمان باستان پیوند خوردهاند.اینکه ورزشکاران به ازای فعالیت در یک تیم مبلغی را بهعنوان قرارداد امضا میکنند. این پیوند در قرن 18 در انگلستان شکل گرفت و به مرور در قرن 19 به فرانسه نیز راه یافت و از سال 1980 کمکم در سراسر دنیا رواج یافت. زمینهساز این پذیرش عمومی، قدرت مطلق رسانهها و پذیرش از سوی کمیته بینالمللی المپیک بود.
از این رو با گسترش رسانهها و ابزارهای اطلاعاتی و ارتباطی، مدیران ورزشی به تکاپو افتادند تا راهی برای حمایت از ورزشکاران تحت حمایت خود درپیش گیرند. این نزدیکی میان مقوله پول و ورزش، این سوال را ایجاد کردهاست که آیا میتوان به ورزش با وجود نوسانات یک بازار، به دید کالا یا تجارت نگاه کرد؟
«گری تریبو»، دارای مدرک دکترای مدیریت و فارغالتحصیل از رشته مطالعات سیاسی، استاد دانشگاه بوردو و همچنین فارغالتحصیل در مقطع دکترای رشته بازاریابی و مدیریت ورزشی از دانشگاه استرازبورگ، یک تعریف نسبتا ساده از مدیریت ورزشی ارائه داده است. از نظر او، اسپانسرینگ ورزشی یک روش و تکنیک ارتباطی است با هدف متقاعد کردن عموم برای حضور در یک رویداد ورزشی و برقراری ارتباط با افراد یا تیم درگیر در این رویداد ورزشی. شرکت رابط (حامی) به منظور شناساندن نام تجاری خود و معرفی محصولاتش، برای منافع تیم یا ورزشکار ارزشگذاری میکند.
این تعریف شامل مجموعهای از تمام ابزارهایی است که یک شرکت برای حمایت از تیم خود استفاده میکند.این ابزارها میتوانند حمایت مالی، تجهیزات ورزشی یا حتی تکنیکهای ورزشی باشند. در عوض تیم ورزشی نام تجاری یا محصولات شرکت یا ارزشهای سازمان را با اشکال مختلف در معرض نمایش میگذارد. حک شدن نام تجاری حامی روی لباس ورزشکاران، توپهای بازی یا تجهیزات برندگذاری شده از انواع این شیوهها است.
اما در پس این فرمول ساده، یک واقعیت چند وجهی وجود دارد. حامیان باید اهداف خود را از حمایت و بازاریابی مشخص کنند و مطابق با آن اهداف تیم یا ورزشکار مورد نظر یا حتی رشته ورزشی را انتخاب کنند.تیم مورد نظر باید دارای ویژگیهایی برای انتقال ارزشهای سازمان باشد، بهعنوان مثال ظرفیت نمایش در رسانههای مختلف را داشته باشد. مثلا شرکت Redbull در سالهای اخیر از رویدادهای ورزشهای خشن (کیک باکس و...) حمایت کرده است. به این طریق که هدف این نام تجاری بیشتر جوانان و وقایع غیرمعمول و علاقههای آنان است.
«مک مارک کومارک» حقوقدان و نویسنده آمریکایی، در بحث مدیریت ورزشی پیشتاز بود. مارک کومارک معتقد است به نوعی رشته مدیریت و کسبوکار در ورزش را میتوان برای ورزشکاران سطح بالا اختراع کرد تا به عقیده برخی آنان را تبدیل به یک ستاره ورزشی کند. در سال 1960 موسسه International Management Group (گروه مدیریتی بینالمللی) را پایهگذار کرد. فعالیت این گروه در زمینه استعدادیابی در ورزشو مدیریت ورزشی و حتی فراتر از ورزش، مدیریت علاقه مندی هنرمندان در زمینههای مختلف بود.
مک کومارک، نخستین فعاالیت حرفهای خود را با حمایت از منافع ورزش کاری معروف به نام «آرنلد پالمر» آغاز کرد. از دیگر ورزشکاران و نامهای بزرگی که تحت حمایت او بودند میتوان به مارتینا ناوراتیلووا بازیکن تنیس اهل چک، تایگر وودز گلفباز حرفهای که چندین سال جزو ورزشکارانی با بالاترین درآمد بود، اشاره کرد.
حمایت از ورزش و اسپانسرینگ نیز با حمایت از ورزش حرفهای دوچرخه سواری آغاز شد. در قرن بیستم، تولیدکنندگان دوچرخه Alcyon وPeugeot با هدف ترغیب و تشویق قهرمانان دوچرخهسواری و اینکه این ورزشکاران با دوچرخههای آنها در مسابقات (مخصوصا مسابقات توردو فرانس) شرکت کنند، به آنها پاداش میداد. جالب است بدانید که تعداد حامیان دوچرخهسواری با افزایش تقاضای خریداران بالقوه دوچرخه افزایش یافتند.
شرکتهای دوچرخهسواری از بخشهای مرتبط با اتومبیل (فورد، پژو، رنو و...) و لوازم خانگی و تجهیزات بودند که برای ورزشکاران سرمایهگذاری کردند. سالهای 1990 تا 2010 که دوره درخشش امور مالی و ظهور تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی بود، سرمایهگذاران از میان بانکها، شرکتهای بیمه و موسسههای ارتباطی و فناوریهای پیشرفته بودند. سرمایهگذاری در دوچرخهسواری جزو سرمایهگذاریهای نسبتا کوچک است. به طور متوسط بودجه یک تیم دوچرخه سواری در مسابقات توردو فرانس حدود 10میلیون یورو است. حامیان با هدف دیدهشدن در تلویزیون، بر رویدادهای ورزشی سرمایهگذاری میکنند تا محصولات و خدمات خود را به عموم معرفی کنند.