بازار برگزاری دورههای مختلف مدیریتی این روزها داغداغ است. هر موسسه آموزشی با برگزاری همایشی تعداد زیادی را گردهم میآورد و اساتید سخنران با گفتن مثالهای پرزرقوبرق دل شرکتکنندگان را در این دورهها میبرند. مثالهایی که نمود عینی در کشور ندارد و اکثرا از کشورهای اروپایی یا از کشور همسایه و هم مرز ایران، ترکیه هستند؛
ترکیهای که روند برندسازی درآن قدمت طولانیتر از کشور ایران ندارد و چندسالی است که جزو نامهای مطرح منطقهای از آن یاد میشود.
شاید بتوان گفت که ترکیه روند روبهرشد خود را همزمان با ایران شروع کرده باشد، ولی با توجه به نگاه متفاوتی که این کشور به مقوله بازاریابی داشته خود را جزو مثالهای رویایی ما قرار داده است. وضعیت بهگونهای است که بسیاری از شرکتهای ایرانی حاضرند با نام برند ترکیهای محصولات باکیفیت خود را بفروشند، ولی اقدامی در جهت برندسازی خود نکنند. شاید این ناآگاهی به دلیل کمبود مشاوران مدیریتی باتجربه و خوب درکشور ما باشد. مشاورانی که نمیتوانند این علم را برای شرکتهای ایرانی بومی سازند تا آنها راحت این مقوله را هضم کنند.
حتی برخی موسسات از اساتید این کشور برای دانشجویان و شرکتهای ایرانی سوغات میآورند و آنها با زبان خودشان به دانشجویان ایرانی از تجریبات نهچندان دور خود میگویند. دانشجویانی که چنان سر کلاس این اساتید وارداتی مینشیند که گویی قرار است آنها برای آینده برندسازی و مدیریت کشورمان تصمیمگیری کنند. اینکه چرا اساتید این رشته درصدد حل این معضل برنمی آیند و راهکاری برای آن ارائه نمیدهند، شاید باز به شیوه آموزشی کشورمان بازمیگردد.
نمونههای خارجی برای برندهای بومی
عطیه عظیمی، کارشناس مدیریت دراینباره به «فرصت امروز» میگوید: معضلی بزرگ علم مدیریت بازاریابی کشور را تهدید میکند. معضلی که اگر دراین حوزه حل نشود، روند کند پیشرفت صنعت مدیریتی سازمانها همچنان ادامه خواهد داشت. معضل این است که اساتید این رشته برای آموزش دانشجویان ایرانی اکثرا از برندهای خارجی مثال میزنند، چون درواقع در ایران مورد و مثال بومی وجود ندارد یا اینکه اساتید این رشته درصدد ایجاد آن برنمیآیند. براین اساس وقتی مدیران شرکتها با مشکلی مواجه میشوند به مشاوران مدیریتی مراجعه میکنند.
مشاورانی که حرفهای قشنگی برای زدن دارند ولی موقع عملیاتی کردن حرفهای خود دیگر قشنگ عمل نمیکنند. حرفهای پررزقوبرق مشاوران مدیریتی فقط جنبه تئوریک دارد و قابلیت عملیاتی شدن ندارد. این معضل بزرگی است، درنتیجه برای رفع این مشکل باید به فکر طرحریزی و اجرای یکسری الگوهای عملیاتی مناسب برای نظریات تئوریک حوزه مشاوره مدیریتی بود. هرچند این موضوع تا زمانی که این حوزه عملیاتی عمل نکند، حل نخواهد شد.
او تاکید میکند: البته این موضوع در مورد تمامی مشاوران مدیریتی صدق نمیکند. دراین راستا این صنعت با عارضهای دیگر نیز مواجه است، اینکه اکثر شرکتهایی که درحوزه مشاوره مدیریت درحال فعالیت هستند، درتمامی زمینههای مدیریتی قادر به دادن مشاوره نیستند. بهعنوان مثال مشاوره منابع انسانی، مشاوره مالی یا مالیاتی، مشاوره مهندسی سیستمها و مشاوره سیستمهای کیفی در بازار این حوزه فراوان وجود دارد، ولی با کمبود دیگر حوزههای مشاورهای مواجه هستیم.
این کارشناس پیشنهاد میدهد: باید رویکرد این مشاوران توتالسیستم باشد یعنی همه موضوعاتی که دریک شرکت ایرانی قابلیت طرح شدن دارد به آن بپردازند. اگر روند آموزش دراین حوزه حل شود و نیروی انسانی خوبی در این رشته تربیت کنیم، نیروهایی که قادر به عملیاتی کردن نظریات باشند و بتوانند آنها را برای شرکتهای ایرانی بومی سازند، شاید این روند مسیری بهتر از قبل در پیش بگیرد.