رابطه متقابل اقتصاد با مسائل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... انکارناپذیر است. اگرچه اقتصادهایی که زیرساختهای قدرتمند دارند، کمتر از مسائل غیراقتصادی ضربه میخورند اما این به معنای منفک بودن اقتصاد از موارد ذکر شده نیست. توجه به زیرساختهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و تعامل جهتدار آنها در اغلب کشورهای توسعهیافته، کمک میکند در مواقع بحرانی میزان آسیبپذیری اقتصاد به حداقل برسد. نگاهی به برخی عوامل موثر بر اقتصاد که شاید کمتر به آنها توجه شود، نشان میدهد توسعه زیرساختهای جامعه تا چه حد به تعالی اقتصادی یاری میرساند.
اهمیت ارتقای بهداشت و پیامدهای مثبت آن
دولتهای مختلف سالانه بخشی از بودجه خود را به بخش بهداشت و درمان اختصاص میدهند، این بودجه صرف موارد زیرساختی مانند خدمات بیمه و درمان، داروسازی و... میشود. اما ارتقای بهداشت جامعه و حفظ سلامت، روشی است که از فشارهای اقتصادی ناگهانی پیشگیری میکند. برای شفافتر شدن این موضوع کافی است وضعیت ضعیف بهداشت در کشورهای آفریقایی را مورد سنجش قرار داد. نشریه گاردین با تیتر «ابولا، فقط یک بحران بهداشتی نیست، بلکه بحرانی اقتصادی و اجتماعی است» به بررسی وضعیت بهداشت در کشورهای آفریقایی پرداخته است.
براساس این گزارش بسیاری از کشورهای غرب آفریقا به علت ضعف در سیستم بهداشت و رعایت نکردن اصول اولیه بهداشت و درمان، هر چند وقت یکبار با موجهای مخربی از بیماریهای واگیردار مواجه میشوند که فشار مالی سنگینی به دولتهای منطقه تحمیل میکند. این فشار گاه تا جایی پیش میرود که حمایتهای مالی بینالمللی نیز در تامین دارو و درمان بیماران جوابگو نیست. افزون بر این بیماریهای شایع این منطقه، مانند ایدز و انواع بیماریهای عفونی نیز دغدغه اقتصادی مزمن آفریقاست.
مسائل زیست محیطی و هوای پاک اقتصادی
با وجود آنکه اثرات منفی آلودگیهای زیست محیطی بسیار گسترده است، اما در دو بخش اصلی به اقتصاد ضربه میزنند:
بخش تولید و صنایع و معادن
استخراج معادن و صنعت و تولید به طور خودکار، مقداری آلودگی به محیط زیست تحمیل میکند، این آلودگی گاه آنچنان شدید میشود که برای حذف تبعات و جبران آن، دولتها ناچار به تقبل هزینههای مازادی میشوند که رشد اقتصادی را تحت تاثیر قرار میدهد.
بسیاری از کشورهای توسعهیافته برای کاهش حداکثری میزان آلودگیها از روشهایی مثل بازیافت زبالههای معادن در محل و پاکسازیهای سریع استفاده میکنند. با این وجود در برخی کشورهای آفریقایی، هند، چین و برزیل که برای تسریع روند رشد اقتصادی بر بهرهبرداری سریع تاکید دارند توجه به مسائل زیست محیطی چندان جدی گرفته نمیشود.
فضولات کارخانهای و تخریب حیاتوحش
تخریب حیات وحش و اکوسیستم طبیعی که گاه بر اثر مجاورت با فضای کارخانهها و گاه براساس شهرکسازیها و حاشیهنشینیهای غیراستاندارد رخ میدهد، مورد دیگری است که در درازمدت بار اقتصادی زیادی بر دوش دولتها میگذارد. آلودگی ذخایر آب زیرزمینی، کاهش سطح آب و کاهش اصلههای درخت در مناطق مختلف، از تبعات منفی تخریب زیست محیطی است که برای جبران آن به صرف هزینههای چشمگیری نیاز است.
مهاجرتهای بیرویه
بسیاری از کشورهای کمتر توسعهیافته یا در حال توسعه از مشکلی به نام مهاجرت نیروی انسانی رنج میبرند. این مهاجرتها اغلب به علت فشارهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی رخ میدهد. افراد برای کاهش تنشهای زندگی فعلی اقدام به مهاجرت و کوچ به کشورهای توسعهیافته میکنند.
این افراد چه بهعنوان نیروی انسانی کارگر و چه بهعنوان افرادی تحصیلکرده، بخشی از سرمایه ملی کشورها محسوب میشوند که با خروج از کشورهای زادگاهشان، درواقع سهمی از هزینههای صرف شده دولت را از بین میبرند. افزون بر این، یکی از ستونهای پیشرفت در جوامع در حال توسعه، در اختیار داشتن نیروی کار ماهر و جوان است. براساس آمارهای «آسهآن، انجمن ملل آسیای جنوب شرقی» تامین امنیت اجتماعی و فرهنگی نقشی مهم در کاهش مهاجرت و حفظ نیروی کار ایفا میکند.
مسائل مرتبط با نقشپذیری فرهنگی و جنسیت
در اغلب جوامع توسعهیافته، حضور زنان در عرصههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کاملا پذیرفته شده است. از زنانی که نخستوزیر، وزیر و نماینده مجلس هستند تا زنانی که در عرصه صنعت و تکنولوژی فعالیت میکنند. در پژوهشی که توسط سازمان جهانی غذا در خصوص نقش زنان در جوامع آسیایی انجام شده، نتایجی قابل توجه از اهمیت حضور زنان در فعالیتهای اجتماعی به دست آمده است.
براساس این پژوهش در اغلب کشورهای جنوب شرقی آسیا، حذف زنان از عرصههای اجتماعی، شیلات و کشاورزی مساوی است با سقوط اقتصادی. بیش از 60درصد درآمد شیلات در کشورهای جنوب شرقی آسیا حاصل فعالیتهای زنان است و حضور موثر زنان در بخشهای کشاورزی رونق اقتصادی این بخش را دو چندان کرده است. درواقع در نظر گرفتن زنان بهعنوان منابع انسانی ارزشمند و مشارکت آنان در عرصههای مختلف، راهی کمهزینه برای کاهش هزینههای اقتصادی محسوب میشود.